اتاق روشن
اندیشه هایی درباره ی عکاسی
یک عکس همواره ما حصل ارتباط عکاس یا همان کنش گر با تماشاگر از طریق مصداق یا همان نقش خیالِ ساطع شده از ابژه است. در حقیقت عکس، ثبت یک لحظه ی وجودی آن فرد یا چیز در برابر عدسی است. بنیانگذار ماهیت عکاسی ژست است. مدت زمان این ژست چندان اهمیتی ندارد. مهم این است که با دیدن یک عکس اطمینان حاصل می کنیم که آن فرد یا آن چیز همان جا وجود داشته است.
اتاق روشن: اندیشه هایی درباره ی عکاسی/ رولان بارت: ترجمهی نیلوفر معتزف.- تهران:نشر چشمه. 1380. 144 صفحه. تیراژ: 1200 نسخه. چاپ ششم، شهریور 1390، تهران. قیمت: 3200 تومان.
رولان بارت در پس علاقهاش به عکس و عکاسی، اندیشههایش را در کتاب اتاق روشن به رشته ی تحریر درآروده است. این کتاب حاوی دو بخش مجزا است. در بخش آغازین بارت سعی دارد ویژگیهای عکاسی را به زبانی ساده بیان کند. در مرحلهی اول، تعیین هرگونه رده بندی برای این هنر را نفی میکند و در جستجوی خاستگاه این نظم ناپذیری است:« این تقدیر (این که بی بودن کسی یا چیزی، عکسی هم در کار نیست) عکاسی را به نظم ناپذیری عظیم ابژه ها گرفتار میکند: - میان تمامی ابژه های این جهان: چرا همین ابژه، همین لحظه، و نه چیزی دیگر [را عکاسی میکنیم] ؟ عکاسی رده بندی شدنی نیست چون هیچ منطقی برای نشان یا معرف قلمداد کردن هیچ یک از رخدادهایش وجود ندارد...»{1}
یک عکس همواره ما حصل ارتباط عکاس یا همان کنش گر با تماشاگر از طریق مصداق یا همان نقش خیالِ ساطع شده از ابژه است. در حقیقت عکس، ثبت یک لحظه ی وجودی آن فرد یا چیز در برابر عدسی است. بنیانگذار ماهیت عکاسی ژست است. مدت زمان این ژست چندان اهمیتی ندارد. مهم این است که با دیدن یک عکس اطمینان حاصل می کنیم که آن فرد یا آن چیز همان جا وجود داشته است. آن مصداق با یک عکس همواره در نظر مخاطب زنده است. رولان بارت زاده شدن تصویرش را اینگونه بیان میکند: «هنگام ژست گرفتن در برابر عدسی (منظورم این است که میدانم هر چه قدر هم گذرا، در حال ژست گرفتنام) تا بدان حد خطر نمیکنم. یقیناً این که هستی و بقایم ساخته و پرداخته ی عکاس است، استعاری است. اما هر چه هم که این وابستگی خیالی باشد (و از ناب ترین امور خیالی)، من با دلهرهی یک نسبتِ فرزندیِ نامطمئن تجربهاش میکنم: یک تصویر- تصویر من- زاده خواهد شد: زاده ی تنی نفرت بار خواهم بود یا یک "نوع خوب"؟ »{2} در حقیقت آنچه نوئمای{3} عکاسی را از دیگر هنرها جدا می کند این است که مصداق را هرچند اگر شئ باشد و مرده، زنده نمایش می دهد. در اینجا عکس از تلفیق زنده و مرده به وجود آمده است: زنده، چون با دیدن عکس یک شئ به این ایمان داریم که در آن لحظه ی خاص در آن مکان وجود داشته است. و مرده چون شئ در واقعیت بی جان است اما گویی با یک عکس روح زندگی در آن دمیده شده است.
از دیگر مسائلی که در بخش اول به آن اشاره شده است، تأثیر یک عکس بر مخاطب است. برای این تأثیر دو حالت در نظر گرفته شده است؛ در حالت اول تأثیر با هوشیاری مطلق کسب میشود، نوعی تعبیر که در پی آگاهی و فرهنگ به دست میآید. این همان است که رولان بارت استودیوم{4} میخواند. در حالت دوم اما، این مخاطب نیست که در طلب معنی است بلکه این معنی است که چشمان مخاطب را چنگ میزند. «این بار این عنصر است که از صحنه برون میآید، انگار که تیری از کمان جهیده، و در من رخنه می کند. واژه ای هست به لاتین که این زخم، این سوز، این نشانِ مانده از یک ابزار نیشدار را نامگذاری میکند... می توانم این عنصر دوم که استودیوم را مختل میکند، پونکتوم{5} بنامم؛ آخر پونکتوم نیش هم هست، خال، شکاف،... هم هست. پونکتومِ یک عکس همان رخدادی است که نیشم میزند ( اما کبودم هم می کند و برایم جان گداز هم هست).»{6}
در بخش دوم رولان بارت در پی این است که به خویشتن خویشش رجوع کند. به همان جایی که سرچشمه ی دریافت های او از عکس های متفاوت است.« برای یافتنِ گواه- نشان عکاسی باید در خویشتنم ژرف تر می شدم، همان چیزی را که در چشم هر کس که عکس را میبیند، دیدنی است و آن را از دیگر تصاویر در چشمش متمایز میسازد.»{7} . او سعی می کند که سرچشمهی این احساس عجیب را به این هنر با حسی که از دیدن عکسش زمانی که در آغوش مادرش بود، کسب کند. گویی تمامی احساسات او در همان عکس خفته بود. در این بخش رولان بارت همانند مارسل پروست{8} در بازگشت به آنچه که در گذشته ها از دست رفته و مدفون شده، است.
امتیاز اصلی این کتاب، سعی بارت در همراه کردن توصیفات با عکس مربوطه است. لحن کتاب کمتر انتقادی است و بیشتر برای خود رولان بارت تجلی علت عشق او به عکاسی است. گویا نویسنده خودش را، خصوصاً در بخش دوم، روانکاوی میکند. این همان آخرین اثر بارت است که اتاق روشن نامیده شده است. وی عکاسی را در برابر نقاشی که اتاق تاریک است، اتاق روشن می نامد.
پی نوشت:
{1} صفحهی 19-18
{2} صفحهی 24
{3} نوئه سیس (noesis) هر چیزی در جهان است که به سمت آشکارگی پیش میرود، و نوئما آن چیز آشکار شده ای است که آگاهی ما از آن همواره بر مجموعه ای از باورها، اعتقادات، پیش فرض ها و... اتفاق می افتد. پس طبیعتاً نسبت به یک چیز خاص نوئمای هرکس با دیگری تفاوت دارد.
{4} studium، مجذوب شدن، متأثر شدن از چیزی.
{5} Punctum از ریشهی pungo به معنای زخم. منظور این است که تأثیر یک عکس، گونه ای زخم برداشتن است.
{6} صفحهی 42
{7} صفحهی 80
{8} مارسل پروست(1922- 1871) نویسنده ی رمان در جستجوی زمان از دست رفته- یکی از شاهکارهای ادبی جهان- است.
مریم سمیعی بخش کتاب و کتابخوانی تبیان