تبیان، دستیار زندگی
: انا سلمان بن عبدالله من نامم سلمان است و فرزند یكى از بندگان خدا هستم ، كنت ضالا فهدانى الله عزوجل بمحد گمراه بودم و خداوند به وسیله محمد مرا راهنمایى كرد، و كنت عائلا فاغنانى الله بمحمد فقیر بودم و خداوند به وسیله محمد مرا بى نیاز كرد، و كنت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مبارزه با تعصبات نژادى و قومى


برخلاف آنچه متاسفانه ما زیاد می بینیم و آن افتخار به قوم و نژاد است نظر اسلام همیشه برخلاف این بوده است و برتری افراد را در تقوی بیشتر آنان می داند و پیامبر اکرم نیز بارها بر این مسئله تایید داشته اند.


حضرت محمد (ص)

به اعتراف همه مورخین، حضرت رسول اكرم صلى الله علیه و آله در مواقع زیاد این جمله را تذكر مى داد:

" اینها الناس كلكم لادم و ادم من تراب . لا فضل لعربى على عجمى الا بالتقوى . " (1)

«یعنى همه شما فرزندان آدم هستید و آدم از خاك آفریده شده است ، عرب نمى تواند بر غیر عرب دعوى برترى كند مگر به پرهیزكارى .»

پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله در روایتى افتخار به اقوام گذشته را یك چیز گندناك مى خواند و مردمى را كه بدین گونه از كارهاى خود را مشغول مى كنند به (جعل) (سوسك ) تشبیه مى كند. اصل روایت چنین است :

«آنان كه به قومیت خود تفاخر مى كنند، این كار را رها كنند و بدانند كه آن مایه هاى افتخار، جز زغال جهنم نیستند و اگر آنان دست از این كار نكشند، نزد خدا از جعلهایى كه كثافت را با بینى خود حمل مى كنند پست تر خواهند بود.»(2)

پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله سلمان ایرانى و بلال حبشى را همان گونه با آغوش باز مى پذیرفت كه فى المثل ابوذر غفارى و مقداد بن اسود كندى و عمار یاسر را، و چون سلمان فارسى توانسته بود گوى سبقت را از دیگران بر باید به شرف (سلمان منا اهل البیت )(3) نائل شد.

رسول اكرم صلى الله علیه و آله همواره مراقبت مى كرد كه در میان مسلمین پاى تعصباب قومى كه خواه ناخواه عكس العمل هایى در دیگران ایجاد مى كرد به میان نیاید. در جنگ احد یك جوانى ایرانى در میان مسلمین بود. این جوان مسلمان ایرانى پس از آنكه ضربتى به یكى از افراد دشمن وارد آورد، از روى غرور گفت : (خذها و انا الغلام الفارسى) یعنى این ضربت را از من تحویل بگیر كه منم یك جوان ایرانى . پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله احساس كرد كه هم اكنون این سخن تعصبات دیگران را بر خواهد انگیخت ؛ فورا به آن جوان فرمود: كه چرا نگفتى منم یك جوان انصارى ؛(4) یعنى چرا به چیزى كه به آیین و مسلكت مربوط است افتخار نكردى و پاى تفاخر قومى و نژادى را به میان كشیدى ؟

"انا سلمان بن عبدالله" من نامم سلمان است و فرزند یكى از بندگان خدا هستم ، "كنت ضالا فهدانى الله عزوجل بمحد" گمراه بودم و خداوند به وسیله محمد مرا راهنمایى كرد،"و كنت عائلا فاغنانى الله بمحمد" فقیر بودم و خداوند به وسیله محمد مرا بى نیاز كرد، "و كنت مملوكا فاعتقنى الله بمحمد" برده بودم و خداوند به وسیله محمد مرا آزاد كرد. این است اصل و نسب و حسب من

در جاى دیگر پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمود:

« عربیت پدر كسى به شمار نمى رود و فقط به زبان گویایى است . آن كه عملش نتواند او را به جایى برساند، حسب و نسبش هم او را به جایى نخواهد رساند.»(5)

در روضه كافى مى نویسد: روزى سلمان فارسى در مسجد پیغمبر نشسته بود. عده اى از اكابر اصحاب نیز حاضر بودند. سخن از اصل و نسب به میان آمد. هر كسى درباره اصل و نسب خود چیزى مى گفت و آن را بالا مى برد. نوبت به سلمان رسید. به او گفتند: تو از اصل و نسب خودت بگو. این مرد فرزانه تعلیم یافته و تربیت شده اسلامى به جاى این كه از اصل و نسب و افتخارات نژادى سخن به میان آورد، گفت :" انا سلمان بن عبدالله " من نامم سلمان است و فرزند یكى از بندگان خدا هستم ، " كنت ضالا فهدانى الله عزوجل بمحد " گمراه بودم و خداوند به وسیله محمد مرا راهنمایى كرد،" و كنت عائلا فاغنانى الله بمحمد " فقیر بودم و خداوند به وسیله محمد مرا بى نیاز كرد، " و كنت مملوكا فاعتقنى الله بمحمد " برده بودم و خداوند به وسیله محمد مرا آزاد كرد. این است اصل و نسب و حسب من .

حضرت محمد (ص)

در این بین ، رسول خدا صلى الله علیه و آله وارد شد و سلمان گزارش ‍ جریان را به عرض آن حضرت رساند. رسول اكرم صلى الله علیه و آله رو كرد به آن جماعت كه همه از قریش بودند و فرمود: «اى گروه قریش، خون یعنى چه؟ نژادى یعنى چه؟ نسب افتخار آمیز هر كس دین اوست، مردانگى هر كس عبارت است از خلق و خوى و شخصیت و كاراكتر او، اصل و ریشه هر كس عبارت است از عقل و فهم و ادراك او.»

چه ریشه و اصل نژادى ، بالاتر از عقل ؟! یعنى به جاى افتخار به استخوانهاى پوسیده گندیده ، به دین و اخلاق و عقل و فهم و ادراك خود افتخار كنید. راستى ، بیندیشید ببینید سخنى عالى تر و منطقى تر از این مى توان ادا كرد؟!

تاكیدات رسول اكرم صلى الله علیه و آله درباره بى اساس بودن تعصبات قومى و نژادى اثر عمیقى در قلوب مسلمانان بالاخص مسلمانان غیر عرب گذاشت. به همین دلیل ، همیشه مسلمانان (اعم از عرب و غیر عرب ) اسلام را از خود مى دانستند نه بیگانه و اجنبى ، و به همین جهت مظالم و تعصبات نژادى و تبعیضات خلفاى اموى نتوانست مسلمانان غیر عرب را به اسلام بدبین كند؛ همه مى دانستند حساب اسلام از كارهاى خلفا جداست و اعتراض آنها بر دستگاه خلافت همیشه بر این اساس بود كه چرا به قوانین اسلامى عمل نمى شود.(7)

پی نوشت ها:

1. تحف العقول ، ص 34 و سیره ابن هشام ، ج 2، ص 414.

2. سنن ابى داود، ج 2، ص 624.

3. سفینة البحار، ماده ((سلم )) (؛ بحار الانوار، ج 10، ص 123 و ج 11، ص 148.)

4. سنن ابى داود، ج 2، ص 625

5. بحار الانوار، ج 21، ص 137.

6. روضه كافى ، ج 8، روایت 203.

7.برگرفته از مجموعه آثار، ج 14، صص 75 73.

فرآوری: علی نورگستر

 بخش عترت و سیره تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.