گناه عظیم و توبه بىسابقه
توبه از شرك، ایمان آوردن و اظهار شهادتین است . زیرا بعثت انبیا ، براى نجات انسان از شرك و كفر است و اساساً همه اصول ادیان آسمانى را مىتوان در توحید و یگانه پرستى خلاصه كرد ، تزلزل این اصل معادل است با از میان رفتن تمام مبانى دین .
شرك ، ظلم به انسانیّت است!!
وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ (بقره 51)
و (به خاطر بیاورید) هنگامى كه با موسى چهل شب وعده گذاردیم و شما پس از (آمدن) او (به میقات،) گوساله را (معبود خود) گرفتید، در حالى كه ستمكار بودید.
نام حضرت موسى علیه السلام در سى و چهار سوره قرآن و 136 مرتبه آمده است.
ماجراى میعاد حضرت موسى ، در سورههاى اعراف و طه نیز آمده است. (اعراف، 142 طه، 86) محلّ وعده ، كوه طور و مدّت آن ابتدا سى شب معیّن شده بود و در وعدهگاه، ده شب دیگر به آن اضافه شد كه این مدّت براى دریافت كتاب تورات بود، ولى بنى اسرائیل على رغم اینكه رهبرى همچون هارون، برادر حضرت موسى را در میان خود داشتند، همهى نعمتها و الطاف الهى را فراموش كرده و به سراغ گوساله پرستى رفتند. گوسالهاى از طلا كه بدست مجسمه سازى هنرمند به نام سامرى، در غیاب موسى ساخته شده بود.
از آیات قرآن استفاده مىشود كه در این وعده، سه مسئله مورد نظر بوده است:
گرفتن تورات، اثبات مقام خلافت براى هارون، آزمایش بنى اسرائیل.
در سقوط جامعهى بنى اسرائیل به دامن شرك، چند عامل نقش داشت:
الف: حضور نداشتن رهبرى چون حضرت موسى.
ب: حضور منحرفین هنرمندى مانند سامرى.
ج: استفاده از طلا و زیور آلاتى كه جاذبه داشت.
د: بوقهاى پر سر و صداى تبلیغاتى. زیرا گوساله سامرى صدا مىكرد.
ه: مردم ساده و زود باور و نبود ایمان عمیق.
و: زمینهى مساعد و سابقهى گاو پرستى.
پیامهای آیه:
1 ـ كنارهگیرى رهبران الهى از جامعه براى مدّت محدود به منظور عبادت خدا، كارى شایسته و نیكو است. (تفسیر راهنما ) «واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِینَ لَیْلَةً»
3ـ عدد چهل، در دریافت وحى و الهامات روحانى نقش دارد. «أَرْبَعِینَ لَیْلَةً»
4ـ شرك، ظلم به انسانیّت است. زیرا كه انسان دست خود را از دست خداوند برمىدارد و در دست نااهلان عاجز مىگذارد. «وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ»
عفو الهى، زمینهاى براى شكرگزارى
ثُمَّ عَفَوْنا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (بقره 52)
آن گاه پس از آن (انحراف) از شما درگذشتیم تا شاید شكر (این نعمت را) به جاى آرید.
توبه از شرك، ایمان آوردن و اظهار شهادتین است. زیرا بعثت انبیا، براى نجات انسان از شرك و كفر است. بنابراین آیهى «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَكَ بِهِ» (نساء، 48 و 116) كه مىفرماید: خداوند شرك را نمىبخشد. مربوط به كسانى است كه در حال شرك از دنیا بروند و به توحید و یگانه پرستى باز نگردند.
پیامهای این آیه:
1ـ حتّى براى شرك و گوسالهپرستى نیز راه توبه و بازگشت وجود دارد.«ثُمَّ عَفَوْنا عَنْكُمْ»
2ـ عفو الهى، خود زمینهاى براى شكرگزارى است. «عَفَوْنا») ( «لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»
هدف از نزول كتب آسمانى، هدایت مردم
وَ إِذْ آتَیْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (بقره 53)
و (نیز بخاطر آورید) هنگامى كه به موسى كتاب (تورات) و فرقان دادیم، تا شاید شما هدایت شوید.
فرقان، وسیلهاى است كه حقّ را از باطل جدا مىسازد. و چون در كتاب آسمانى حقّ از باطل جدا مىشود، به آن فرقان گفته مىشود. شاید هم مراد از فرقان، با توجّه به اینكه در كنار كتاب آمده است، همان معجزات نُهگانه یا حقایق دیگرى باشد كه غیر از تورات به حضرت موسى عطا شده است.
پیامهای این آیه:
1ـ كتب آسمانى، بیانگر حقّ و مایهى افتراق آن از باطل هستند. «الْكِتابَ وَ الْفُرْقانَ»
2ـ حجّت از طرف خداوند تمام است، ولى مردم به خاطر هوسها، گاهى حقّ را نمىپذیرند.«لَعَلَّكُمْ»
3ـ هدف از نزول كتب آسمانى، هدایت مردم است. «الْكِتابَ» «لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»
مرگ در رحمت الهى، بهتر از زندگى در لعنت الهى
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَیْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَیْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ (بقره 54)
و (بخاطر بیاورید) زمانى كه موسى به قوم خود گفت: اى قوم من، شما با (به پرستش) گرفتن گوساله، به خود ستم كردید. پس به سوى خالق خود توبه كرده و باز گردید و یكدیگر را به قتل برسانید، این كار براى شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است، پس خداوند توبهى شما را پذیرفت، زیرا او توبهپذیر مهربان است.
مراد از «قتل نفس» در جمله: «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» خودكشى نیست، بلكه یكدیگر را كشتن است. نظیر آیهى شریفه: «لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ» (حجرات، 11) همدیگر را طعنه نزنید. و یا نظیر آیهى «فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ» (نور، 61)، یعنى همدیگر را سلام دهید.
پذیرفتن این نحو توبهى سخت، براى یهودیان فضلیت است. زیرا خداوند در انتقاد از مسلمانان منافق مىفرماید:«وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنا عَلَیْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِیارِكُمْ ما فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِیلٌ مِنْهُمْ» (نساء، 66) یعنى: اگر بر آنان فرمان كشتن همدیگر را واجب مىنمودیم و یا فرمان خروج از سرزمین خودشان را صادر مىكردیم، آن را جز افراد اندكى انجام نمىدادند.
پیامهای آیه:
1ـ مردم را با محبّت براى پذیرش حدود الهى آماده كنید.«یا قَوْمِ» «فَاقْتُلُوا»
2ـ شرك، ظلم به نفس است. «ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ»
3ـ هر چه برهان و معجزه و دلیل بیشتر عرضه شود، تكلیف سنگینتر و تخلّف از آن خطرناكتر خواهد بود. گوسالهپرستى، بعد از دیدن آن همه معجزه، توبهاى جز اعدام ندارد. «فَتُوبُوا» «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ»
4ـ حكم مرتدّ، قتل است. «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ»
5ـ مرگ در رحمت الهى، بهتر از زندگى در لعنت الهى است. «ذلِكُمْ خَیْرٌ لَكُمْ»
6ـ اجراى حدود الهى، گرچه به قیمت قتل انسان باشد، به نفع اوست.«فَاقْتُلُوا» «ذلِكُمْ خَیْرٌ لَكُمْ»
7ـ اساس دستورات الهى، خیر رسانى به انسان است. «ذلِكُمْ خَیْرٌ لَكُمْ»
8ـ براى جریمههاى سنگین، باید بركات زیادى گفته شود تا مردم آماده پرداخت آن شوند. «فَاقْتُلُوا» «ذلِكُمْ خَیْرٌ»، «فَتابَ عَلَیْكُمْ»، «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
گناه عظیم و توبه بىسابقه (جمع بندی این 4 آیه)
شك نیست كه پرستش گوساله سامرى، كار كوچكى نبود، ملتى كه بعد از مشاهده آن همه آیات خدا و معجزات پیامبر بزرگشان موسى (علیه السلام) همه را فراموش كنند و با یك غیبت كوتاه پیامبرشان به كلى اصل اساسى توحید و آئین خدا را زیر پا گذارده بتپرست شوند.
اگر این موضوع براى همیشه از مغز آنها ریشه كن نشود وضع خطرناكى به وجود خواهد آمد، و بعد از هر فرصتى مخصوصا بعد از مرگ موسى (علیه السلام)، ممكن است تمام آیات دعوت او از میان برود، و سرنوشت آئین او به كلى به خطر افتد در اینجا باید شدت عمل به خرج داده شود، و هرگز تنها با پشیمانى و اجراى صیغه توبه بر زبان نباید قناعت گردد، لذا فرمان شدیدى از طرف خداوند، صادر شد كه در تمام طول تاریخ پیامبران مثل و مانند ندارد، و آن اینكه ضمن دستور توبه و بازگشت به توحید، فرمان اعدام دسته جمعى گروه كثیرى از گنهكاران بدست خودشان صادر شد.
این فرمان به نحو خاصى مىبایست اجرا شود، یعنى خود آنها باید شمشیر به دست گیرند و اقدام به قتل یكدیگر كنند كه هم كشته شدنش عذاب است و هم كشتن دوستان و آشنایان.
طبق نقل بعضى از روایات موسى دستور داد در یك شب تاریك تمام كسانى كه گوسالهپرستى كرده بودند غسل كنند و كفن بپوشند و صف كشیده شمشیر در میان یكدیگر نهند!.
ممكن است چنین تصور شود كه این توبه چرا با این خشونت انجام گیرد؟
آیا ممكن نبود خداوند توبه آنها را بدون این خونریزى قبول فرماید؟
پاسخ به این سؤال از مباحث مطرح شده روشن مىشود، زیرا مساله انحراف از اصل توحید و گرایش به بت پرستى مساله سادهاى نبود كه به این آسانى قابل گذشت باشد، آنهم بعد از مشاهده آن همه معجزات روشن و نعمتهاى بزرگ خدا.
در حقیقت همه اصول ادیان آسمانى را مىتوان در توحید و یگانه پرستى خلاصه كرد، تزلزل این اصل معادل است با از میان رفتن تمام مبانى دین، اگر مساله گوسالهپرستى ساده تلقى مىشد، شاید سنتى براى آیندگان مىگشت، بخصوص اینكه بنى اسرائیل به شهادت تاریخ مردمى پر لجاجت و بهانه جو بودند، لذا باید چنان گوشمالى به آنها داده شود كه خاطره آن در تمام قرون و اعصار باقى بماند و كسى هرگز بعد از آن به فكر بت پرستى نیفتد، و شاید جمله ذلِكُمْ خَیْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ (این كشتار نزد خالقتان براى شما بهتر است) اشاره به همین معنى باشد. بخش قرآن تبیان
منابع:
1- تفسیر نورج1
2- تفسیر نمونه ج1
3- تفسیر راهنما