ای كاش نقاشیهای آشتیانی از گنجینه مجلس خارج شود
در نكوداشت اسماعیل آشتیانی مطرح شد:
«ای كاش نقاشیهای «آشتیانی» از گنجینه مهر و موم شده مجلس ملی خارج شود»
نكوداشت «اسماعیل آشتیانی» - هنرمند نقاش - در پنجمین نشست پژوهشی نگارخانه «برگ» برگزار شد.
به گزارش ایسنا، در آغاز پنجمین نشست پژوهشی نگارخانه برگ «هادی هزاوهای» - محقق و نقاش، با اشاره به جایگاه اسماعیل آشتیانی و آثار او در عرصه نقاشی معاصر ایران، گفت: برای سخن گفتن از نقاشی بیشتر باید دید و تجزیه و تحلیل كرد. در حالی كه امروزه كارهای باقی مانده از زندهیاد آشتیانی در صندوقهای لاك و موم شدهی مجلس شورای ملی در حال از بین رفتن است و در مورد این عكسها كه امروز در این مراسم از نقاشیهای او گرفته شده، نیز نمیتوان بحث كرد.
او سپس به سابقه آشنایی خود با زندهیاد آشتیانی اشاره كرد و افزود : نه من ایشان را به اندازه كافی میشناختم و نه ایشان شناختی از من داشتند. اما هر دوی ما همشهری بودیم و من دایی بردارزادههایشان هستم و پیشتر توسط موسی آشتیانی كه تا آخرین لحظهی نفس كشیدن هم بالای سر آمیرزا اسماعیل بود، از او شنیدهام.
این نقاش سپس به گفتههای موسی آشتیانی در آخرین لحظات مرگ زنده یاد اسماعیل آشتیانی اشاره كرد و گفت: اساسا خانواده آشتیانی چشم زیبا پسندی دارند و در منازل آنها از تابلو تا اثاثیه گرفته همه چیز زیبا، قدیمی و عتیقه است و بیشتر آنها كلكسیونرهای بزرگی هستند.
هزاوهای اضافه كرد: عنصر فكر در كارهای آشتیانی همراه با تكنیك هنری و مهارتهای تصویری، نقش مهمی داشت. او ذهن مخاطب را به مقصود نهایی خودش جلب می كند و با تركیب، كار را بر مبنای آن میچیند و پیامی سربسته را به تماشاگر خود می فهماند و البته اجازه میدهد تامخاطب آزادانه با نگاه به اثرش این چیستان را حل كند.
او سپس اظهار امیدواری كرد تا روزی نقاشیهای آشتیانی از گنجینه مجلس ملی بیرون بیاید و در یك موزه مجزا نگهداری شود و گفت: كارهای آشتیانی با تمام ظرافتهایی كه داشت از یك چیز خالی است،یعنی در حالی كه برخی از پرترههای او سرشار از شادی و شعف است، اما برخی از كارهایش همچون سنگ تراشیدهای است كه در آن هیچ حركتی دیده نمیشود و انگار شادی در آن وجود ندارد.از سوی دیگر كمپوزیسیون در آثار او آنطور كه باید دیده نمیشود، ولی برخی از كارهایش من را به یاد آثار سزان میاندازد.
این پژوهشگر در پایان سخنانش گفت: آشتیانی اصرار داشته تا از طبیعت كار كند و این طبیعتگرایی و باور آنچه كه به چشم میآید در كارهایش به شدت دیده میشود.
به گزارش ایسنا، در ادامه این مراسم «بهنام كامرانی» در باره سلف پرتره(پرترههای نقاش از خودش) سخن گفت. او گفت: اسماعیل آشتیانی جزو نقاشانی است كه بیشترین پرتره را در طول سالیان عمر از خودش كار كرده است كه اگر دورهی زندگی او را در مرحله اول نوسازی ایران بدانیم، میتوانیم آن را به سه حوزه تقسیم كنیم. دوره اول اصلاحات عباس میرزا و صدارتش است. در دوره دوم از زمان سلطنت ناصرالدین شاه تا مشروطه كه در آن شاه و دولت علاقهای به پیشرفت ندارند، ولی جنبش فكری باعث تغییراتی میشود و در دوره سوم كه از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی ادامه دارد هیچ اقدامی در جهت مدرنیزاسیون صورت نمیگیرد.
او تصریح كرد: چیزی كه اینجا شكل میگیرد و كمتر در آثار نقاشان ایرانی دیده میشود، مقوله فردیت است كه بعد از ظهور كمالالملك و شاگردانش رواج بیشتری پیدا میكند و در حوزه سلف پرتره نقش جدی دارد.
كامرانی در ادامه صحبتهای خود با اشاره به اهمیت این سلف پرترهها در هنر نقاشی گفت: معمولا این پرترهها هم ویژگیهای نقاشانهی هنرمند و هم روحیات هنرمند و طرز تلقی او از پیرامونش را بررسی میكنند و نوعی نقد روان شناسی از آثار هنرمند محسوب میشوند.آداب ،آرایش لباس ،كوچكترین جزئیات چهره با جنبه اجتماعی را بیان میكنند و به لایههای درونیتر هنرمند میپردازند.در واقع نقاش با كشیدن خودش راهی برای مشاركت در ساختن داستانهایی كه تعریف میكند، پیدا كرده است.
این پژوهشگر سپس با نمایش برخی از این سلف پرترهها كه آشتیانی از خودش كشیده است ،عنوان كرد: در اولین سلف پرترههایی كه آشتیانی طراحی میكند، علیرغم این كه فضایی رئالیستی دارند، اما نورپردازیهای آنها تحت تاثیر نقاشیهای باروك است. اما به مرور این سلف پرترهها تغییر شكل میدهند، به طوری كه در كارهای آخر تمایل هنرمند نسبت به آثار كلاسیك كمتر شده و سلف پرتره آخرش نوعی شبه امپرسیونیستی محسوب میشود كه چهره تخت شده ،سایهپردازی و رنگهای قهوهای كمتر در آن دیده میشود.
این محقق و پژوهشگر هنر معاصر در ادامه این نشست با اظهار تاسف از نبودن تاریخ مدونی در باره نقاشی ایران ،گفت: هرچه به زمان حاضر میرسیم اطلاعات ما از هنرمندانی كه در كنارمان زندگی میكنند، كمتر میشود كه این مساله از كم كاری تاریخنویسان و به خصوص خود نقاشان ریشه میگیرد و این كمبود مستندات مكتوب ،بزرگترین آسیب را به هنر ما وارد كرده است. به طوری كه مجبوریم درباره اسماعیل آشتیانی كه در تاسیس بسیاری از مكانهای آموزشی هنر معاصر نقش جدی داشته و اولین انجمن هنرمندان را در دوره خود تاسیس كرده است ،اطلاعات را به سختی جمع آوری كنیم.
او اضافه كرد: آشتیانی استعداد شگرفی از خودش در دارالفنون نشان میدهد و بهعنوان شاگرد استثنایی این مدرسه به كمال الملك معرفی میشود و در سال 1307 كه كمالالملك مدیریت مدرسه عالی صنایع را ترك میكند آشتیانی به مدیریت این مجموعه در میآید و در سال 1309 نیز سفرهایی به فرانسه،آلمان، ایتالیا و اتریش دارد و بعد از آن آتلیهای را تاسیس كرده و به دنبال آن تاسیس هنرستان كمالالملك را در سابقه كاری خود دارد .
به گزارش ایسنا، در بخش پایانی این نشست محمد حسن حامدی درباره سابقه آموزشی آشتیانی سخن گفت.
گفتنی است؛ اسماعیل آشتیانی در سال 1271 متولد و در سال 1349 درگذشت.
تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی