دنی بویل در ژانرهای مختلفی فیلم موفق ساخته است؛ از اثر ماجراجویانه و هشداردهنده ی «قطاربازی»درباره مواد مخدر گرفته تا درام اسکاری و الهام بخش «میلیونر زاغه نشین». دنی بویل که در سال های اخیر دو فیلم «۱۲۷ ساعت»و «خلسه» را به کارنامه اش افزوده است، او به د
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1394/05/07
15قاعده طلایی دنی بویل برای فیلمسازی
دنی بویل در ژانرهای مختلفی فیلم موفق ساخته است؛ از اثر ماجراجویانه و هشداردهندهی «قطاربازی»درباره مواد مخدر گرفته تا درام اسکاری و الهامبخش «میلیونر زاغهنشین». دنی بویل که در سالهای اخیر دو فیلم «۱۲۷ ساعت»و «خلسه» را به کارنامهاش افزوده است، او به درخواست مجلهی «فیلمساز» پانزده قاعده طلاییاش برای فیلمسازی را برملا کرده است.
1- کارگردان باید مردمدار باشد
۹۵ درصد از کار شما، رفتار با دیگران و اداره گروه فیلمسازی است. کسانی که هرگز فیلمسازی را تجربه نکردهاند، تصورات دیگری از این کار دارند. کارگردانی تا حد زیادی در اداره و کنترل منیت، آسیبپذیری و حسوحال دیگران خلاصه میشود. همه چیز در ایجاد شور و اشتیاق لازم در دیگران در لحظهی مناسب خلاصه میشود. باید از این موضوع اطمینان حاصل کنید که همه سر صحنهی یک فیلم حضور دارند و بهاصطلاح در یک باغ هستند. شاید این حرف احمقانه به نظر برسد. اما نمونهی چنین فیلمهایی که در آنها همه قصد رسیدن به یک هدف مشترک را ندارند زیاد یافت میشود.
۲- آدمهای بااستعداد را استخدام کنید
کار اصلی شما به عنوان فیلمساز این است که از آدمهای بااستعداد استفاده و فضای مناسبی را برای کار کردنشان فراهم کنید. من برای بازیگران در حال بازی، احترام ویژهای قائل هستم و همین توقع را هم از دیگران دارم. از این رو نمیخواهم ببینم که در پشت دوربین کسی روزنامه میخواند یا در گوش دیگری زمزمه میکند یا هر کار مشابه دیگری.
۳- یاد بگیرید به غرایز و شم هنریتان اعتماد کنید
در جریان فیلمسازی هر طور که بخواهید میتوانید عمل کنید اما بدانید که باید به شم هنریتان اعتماد کنید. همه چیز را در نظر بگیرید و فراموش نکنید که حتی در فیلمهای کمهزینه هم مسئولیت مالی دارید. همیشه طرحهای مختلفی برای انجام کار داشته باشید تا اگر یکی جواب نداد یا شرایط بر خلاف تصورتان پیش رفت، از دیگری استفاده کنید. این طوری شیوه و رویکردتان هم برای بازیگران و خودتان تازه باقی میماند.
۴- فیلم در لحظه اتفاق میافتد
موضوع فوقالعاده درباره فیلم و فیلمسازی این است که آن را در روزها و لحظههای بهخصوصی میسازید و سپس تا ابد همین طور باقی میماند. پس حواستان باشد که در این ایام بهخصوص،همه چیز را کنترل و هماهنگ با دنیای فیلمتان کنید. مثلاً ممکن است بازیگرتان شبی با همسرش دعوا کندو فردایش ناخواسته خوانش متفاوتی از صحنهای داشته باشد که بازی میکند. بنابراین ممکن است آن روز آدم دیگری باشد. من از تئاتر آمدهام که زنده است و اجرای هر شب با قبلی تفاوتهایی دارد. ابتدا فکر میکردم روال فیلمسازی بر خلاف تئاتر است اما واقعاً این طور نیست. هر بار که فیلم را تماشا میکنید تجربهای متفاوت رقم میخورد چون تماشاگران و مکانها متفاوتاند و شما هم در جوهای مختلفی قرار میگیرید. از نظر منطقی دنیای فیلم ثابت و بدون تغییر است اما همچنان دائم تغییر میکند.
۵- اگر فیلم قبلیتان یک موفقیت خیرهکننده بوده، از ادامه کار نترسید
داستان «۱۲۷ ساعت» مدتها فکر و ذکرم را به خودش مشغول کرده بود و پیش از «میلیونر زاغهنشین» در فهرستم قرار داشت. اما – چون ابله نیستم – میدانم که تنها دلیل استودیو و تهیهکننده برای اعلام موافقت با ساختن این فیلم به خاطر سودی بود که از «میلیونر زاغهنشین» نصیب آنها شدچون بهنوعی احساس تعهد میکردند؛ البته نه از آن تعهدهایی که به من اجازه دهند هر کاری را انجام دهم بلکه در حد یک دور چرخوفلک رایگان!
۶- از روایت داستانهایی درباره دیگر فرهنگها نهراسید
نمیتوانید فرهنگی را برای روایت داستانتان بربایید اما میتوانید از فرهنگی به نفع داستانتان بهره ببرید. اگر رویکرد درستی داشته باشید میتوانید چیزهای زیادی درباره خودتان و همچنین پتانسیل فیلم در دیگر فرهنگها یاد بگیرید. هنوز اغلب فیلمها در آمریکا و درباره آمریکاییها ساخته میشود که بهخودیخود موضوع بدی نیست؛ اما شرایط دارد تغییر میکند و فکر میکنم «میلیونر زاغهنشین» گواهی بر این ادعا است. اگر بیشتر فکر کنید به شواهد بیشتری هم میرسید.
فکر میکنم شما باید همیشه تلاش کنید تا جلوتر بروید و تا جایی که میتوانید پیشرفت کنید و مرزهای جدیدی را برای خودتان ایجاد کنید. من به این کار «هل دادن کالسکه» میگویم چون مثل قدم زدن با کالسکه به این طرف و آن طرف است. به نظرم باید کالسکه را روی لبهی صخره ببرید چون مردم برای همین سینما میروند. این قاعده میتواند در یک کمدی رمانتیک هم اجرا شود. تا جایی که میتوانید و ممکن است باید همه چیز را به جلو هل بدهید.
۷- از قدرتتان برای اهداف درست بهره بگیرید
به عنوان کارگردان قدرت زیادی دارید که باید از آن به گونهای استفاده کنید که همه منفعت ببرند. با این قدرت میتوانید فیلمتان را همان طور که میخواهید سروشکل بدهید و از دیگران به بهترین شکل بهره ببرید.
۸- خودپسند و خویشکامه نباشید
فرایند همکاری و برخورد و باور شما به دیگران،در نهایت خودش را در محصول نهایی نشان میدهد. شیوه تولید به اندازهی آنچه تولید میکنید اهمیت دارد. البته همه این موضوع را باور ندارند ولی من دارم. نمیتوانم شاهد هر نوع بدرفتاری در پشت صحنه فیلمم باشم. بعضی وقتها با کسانی روبهرو میشوید که چنین انتظاری از شما دارند چون چنین رفتارهایی را تجربه کردهاند.
۹- کاری کنید که نمایشهای آزمایشی فیلمتان موثر واقع شوند
نمایشهای آزمایشی دشوارند. نمایش فیلم پیش از اکران شما را عصبی میکند اما این نمایشها خیلی مهم هستند و من آموختهام که از آنها به بهترین شکل استفاده کنم. تجربهی زندهی حضور در یک تالار با تماشاگرانی که چندان اطلاعی از داستان فیلم شما ندارند برای من فرصت بسیار ارزشمندی است. در این شرایط خیلی خودم را شیفتهی داستان و فیلم نشان نمیدهم بلکه میزان اهمیتش را قدر میدانم. واقعاً فکر میکنم شما هم باید چنین کاری کنید.
۱۰- با کتابچهای از تصاویر سر صحنه حاضر شوید
من همیشه کتابچهای از عکسها دارم که با آنها فیلم را به تصویر میکشم. منظورم این نیست که یک استوریبرد قطعی داشته باشید بلکه از تصاویر این کتابچه میتوانید برای ایده و الهام گرفتن درباره صحنهها، ترکیببندی تصاویر، شخصیتها، لباسها و حتی وسایل صحنه و هر چیز دیگری بهره ببرید. تصاویر این کتاب را از هر جایی میتوانید تهیه کنید؛ از آثار عکاسان بزرگ گرفته تا آگهیهای مجلهها و… من این گونه تصاویر را در قالب کتابی جمعآوری میکنم و همیشه همراهم دارم و آن را به بازیگران، عوامل و هر فرد دیگری نشان میدهم!
11- کاملترین و «جوابپسداده»ترین فرمولها نیزهمیشه جواب نمیدهند
۱۲- از هر جایی و هر چیزی میتوانید الهام بگیرید
وقتی برای «میلیونر زاغهنشین» تبلیغ میکردیم بهنوعی گامبهگام با دارن آرونوفسکی (که با کمپانی فاکس سرچلایت همراهی و برای «کشتیگیر» تبلیغ میکرد)پیش میرفتیم. همان زمان فیلم را تماشا کردم و واقعاً برایم جالب بود. دارن فقط تصمیم گرفته بود این بازیگر را دنبال کند و این طرف و آن طرف برود که این کارش به تجربه فوقالعادهای ختم شده بود. آنجا بود که با خودم گفتم: «میخواهم به این شیوه فیلمی بسازم. میخواهم ببینم میتوانم چنین فیلمی بسازم.»«کشتیگیر» فیلمی است درباره یک بازیگر؛ درباره یک بازی برجسته و مقتدرانه.
۱۳- کالسکه را هل بدهید!
فکر میکنم شما باید همیشه تلاش کنید تا جلوتر بروید و تا جایی که میتوانید پیشرفت کنید و مرزهای جدیدی را برای خودتان ایجاد کنید. من به این کار «هل دادن کالسکه» میگویم چون مثل قدم زدن با کالسکه به این طرف و آن طرف است. به نظرم باید کالسکه را روی لبهی صخره ببرید چون مردم برای همین سینما میروند. این قاعده میتواند در یک کمدی رمانتیک هم اجرا شود. تا جایی که میتوانید و ممکن است باید همه چیز را به جلو هل بدهید. به عنوان کارگردان،این یکی از وظایف شماست و مطمئن باشید که هرگز از این کار پشیمان نمیشوید. اگر کارتان را درست انجام دهید از همراهی تماشاگر با شما، تا هر جا که بروید، شگفتزده خواهید شد. آنها پیش از این هم راه طولانی را طی کردهاند تا به تماشای فیلم شما بنشینند!
۱۴- همیشه با صددرصد توانتان کار کنید و کم نگذارید
باید همیشه با حداکثر توانتان کار کنید. این که در پایان با چه عنوانی در تیتراژ اعتبار نصیبتان میشود، واقعاً اهمیتی ندارد.
۱۵- سبک و امضای خودتان را پیدا کنید
درسی که از «یک زندگی کمتر معمولی» گرفتم درباره تغییر لحن بود. ما لحن را به سبک و حالوهوای کاپرایی تغییر دادیم و حسابی به دردسر افتادیم. از آن به بعد یکی از قواعد کارم این شد: پیروی از سبک و ویژگیهای آثار دیگر فیلمسازان ممنوع. تلاش نکنید فیلمی به سبک برادران کوئن، فرانک کاپرا، تارکوفسکی یا هر فیلمساز بزرگ دیگری بسازید چون حسابی خودتان را به دردسر میاندازید. شما باید سبک و حالوهوای شخصیتان را پیدا کنید و آن را دنبال کنید.
بخش سینما وتلویزیون تبیان
منبع: هنر وتجربه