مرغان بهشتی در نقاشی گل و مرغ
ازهزاره های پیش از میلاد، استقاده ازنقوش پرندگان و گل ها برروی آثاری چون سفالینه ها و دیوارنگاره ها رایج بوده ودرسیرتحول خود در دوره اسلامی، نقوش ظرافت وكمال یافته تاگل ومرغ به عنوان طرحی اصیل درهنرهاجایگاه خاصی داشته باشد. باتوجه به این سابقه كهن درفرهنگ وهنرهای ملی این سبك وشیوه درتمام رشته های هنرهای سنتی به كارگرفته شد. گل و مرغ در سنت هنری نقش پردازی ایرانی، از شاخه های هنر نگارگری به شمار می رود. مجموعه ای از هنرهایی چون مینیاتور، تذهیب، گرفت و گیر (تشعیر)، گل و مرغ، گل و بوته و ... که شیوه های برآمدن و بالیدن آن به گونه ای بنیادی با هنرهای دیگری چون خوشنویسی و به ویژه کتاب آرایی در پیوند بوده است. در حقیقت این هنرها زمینه های جلوه گری و پویایی نگارگری را در همه شاخه های آن فراهم ساخته اند.
جلوه های پرنده و مرغ در هنر ایرانی پیشینه ای دراز دارد، پیشینه ای که به گونه ای بنیادی از فرهنگ ایرانی مایه گرفته است.
خوی ایزدی سیمرغ از میان نامه های فارسی در هم پیوسته با فرهنگ ایرانی پیش از اسلام بیش از هر جای دیگر در شاهنامه نمودار شده است. به گواهی شاهنامه سراسر زندگی خاندان رستم با این پرنده اسطوره ای پیوند خورده است و در همه جا سیمرغ به گونه ای شگفت انگیز گره گشایی می کند.
جایگاه نمادین پرندگان به سیمرغ منحصر نمی شود بلکه در منطق الطیر عطار، به خوبی صفات و شخصیت های متفاوتی را که هر پرنده نمادی از آن است بیان کرده است.
دگردیسی مفهوم نمادین سیمرغ در فرهنگ اسلامی و چگونگی گذر آن از نقش مایه های اساطیری به قلمرو صورت های مثالی در اندیشه های سهروردی (587-549) روشن ترین، فشرده ترین و شیواترین بیان خود را باز می یابد. سهروردی که می کوشید تا انگاره های فرهنگ ایرانی پیش از اسلام را در پرتو مفاهیم فرهنگ اسلامی بازخوانی کند به گونه ای سامان مند و برپایه ی بن انگاره های نگرش اشراقی، در بازخوانی تاویل گرایانه ی داستان های شاهنامه که از دید او نشانه های حکمت ایرانیان باستانی در آن موج می زند، سیمرغ را به جایگاهی بر می کشد که جلوه گاه پروردگار است. نخستین جلوه های پرنده و مرغ در کتاب نگاری به دوره ای بر می گردد که در سنت تاریخ نگاری هنر ایرانی دوره اسلامی مکتب بغداد* نامیده می شود.
جایگاه نمادین پرندگان به سیمرغ منحصر نمی شود بلکه در منطق الطیر عطار، به خوبی صفات و شخصیت های متفاوتی را که هر پرنده نمادی از آن استبیان کرده است.
* مکتب بغداد: مکتب بغداد، از آن جهت که نوعی نقاشی بدوی است تا حدودی نشان از فقدان مهارت و قدرت هنری سازندگانش دارد و بیشتر در بردارنده ی قصه ها و روایات مذهبی است. هنرمندان مکتب بغداد، اکثر ایرانی بوده اند و معمولاً نیز به سفارش و دستور روسای قبایل عرب کتب خطی را با ذوق خود تزئین می کردند و روش کار آنها به اکثر نقاط دور و نزدیک ایران راه یافته بود و تا دوران سلجوقیان که نقاشی ایران ترقی محسوسی کرد، ادامه یافت.
منبع :
آموزش گل و مرغ، مرغان تسبیح گوی، حسینعلی ماچیانی.