تبیان، دستیار زندگی
نقد و بررسى نظریه محقق سبزوارى و فیض كاشانى
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تأملات فقهی در خصوص غنا

تأملات فقهی در خصوص غنا

مرحوم شيخ اعظم بعد از بيان آراء محقق سبزوارى و فيض كاشانى مى‏فرمايند:

غنا طبق آنچه از اخبار و فتاواى علما و قول اهل لغت استفاده مى‏شود عبارت است از نوعى ملاهى همچون زدن تار و دميدن در نى و مزمار. و قبلا در ضمن روايت اعمش كه درباره كبائر وارد شده به آن تصريح گرديد; بنابراين در حرمت غنا هيچ نيازى نيست‏به اين كه با محرمات ديگر مقرون گردد و آنچه از دو محدث مذكور (مرحوم فيض و مرحوم سبزوارى) در اين زمينه نقل شد كلام صحيح و درستى نيست. (1) بلى، اگر فرض كنيم كه غنا براى مطلق صوت حسن وضع شده چنانچه از برخى تفاسير كه در ذيل «تطريب‏» قبلا نقل شد; اين‏طور به دست مى‏آيد، البته فرموده اين محدث وجيه است‏بلكه مى‏توان گفت; راى جمله اصحاب چنين مى‏باشد زيرا ما احدى از فقها را سراغ نداريم كه به طور مطلق قائل به حرمت صوت حسن باشد بلكه آنان كه به حرمت آن فتوا داده‏اند در صورتى كه همراه آن حرام ديگرى باشد; از قبيل محرمات مذكور (دخول رجال بر نساء، تكلم زنان به اباطيل، ساز و موسيقى نواختن و امثال اينها) آن را حرام مى‏دانند نه مجرد صوت حسن.

اخبارى كه راجع به ممدوح بودن صداى خوش وارد شده و اين كه از بهترين جمالها به حساب مى‏آيد و مستحب است قرآن و دعا را با صداى خوش بخوانند و نيز صداى خوش حليه و زينت‏براى قرآن مى‏باشد و انبياء و ائمه طاهرين‏عليهم‏السلام به آن متصف بوده‏اند در نهايت كثرت و استفاضه مى‏باشد

و مرحوم سبزوارى پس از آن كه فرموده اخبار بسيارى بر جواز غنا در قرآن بلكه بر استحبابش دلالت دارند اين اخبار و احاديث را جمع‏آورى و نقل كرده‏اند.

البته اين كلام مبتنى بر آن است كه روايات مزبور بر استحباب صوت حسن و حزين خواندن و ترجيع در صدا انداختن دلالت داشته باشد.

سپس مى‏فرمايد: على الظاهر، هيچ‏يك از اين امور (حسن صوت و تحزين و ترجيع در صوت) بدون غنا وجود پيدا نمى‏كند كه اين معنا از كلام اهل لغت و ديگران بخوبى استفاده مى‏شود و تفصيل و شرح آن را ما در پاره‏اى از مسائل خود آورده‏ايم.

مرحوم شيخ اعظم مى‏فرمايند: سبزوارى عليه‏الرحمه در شرح فرموده پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله كه مى‏فرمايند: «اقرؤوا القرآن بالحان العرب‏»، فرموده: «لحن يعنى غناء». خلاصه كلام آن كه اگر نسبت مخالفت در مساله غنا به مرحوم سبزوارى داده شود، بهتر است از اين كه وى را قائل به تفصيل دانست‏بلكه ظاهر اكثر كلمات محدث كاشانى نيز همين است، زيرا در مقام نفى حرمت از صوت حسن مقصود وى صداى خوشى است كه مذكر امور اخروى بوده و موجب فراموش شدن شهوات دنيوى مى‏باشد.

استدراك مرحوم انصارى درباره تفصيل مرحوم فيض و سبزوارى در مساله حرمت غنا:

بلى، برخى از كلمات اين دو بزرگوار در قولى كه به ايشان نسبت داده شده، ظاهر است و آن به تفصيلى بود كه قبلا از ايشان نقل شد و در واقع با تامل و دقت در آن بخوبى مى‏توان دريافت كه آن تفصيل در صوت لهوى نبوده بلكه قولى ست‏به جواز مطلق غنا و معتقد بودن به عدم حرمت آن; بلكه حرام آن چيزى است كه با غنا مقرون مى‏باشد و آن عبارت است از امرى كه حرمتش از خارج ثابت و قطعى است، بنابراين بايد بگوييم:

ضعف اين قول (قول مرحوم فيض و سبزوارى‏رحمه الله) پس از ملاحظه نصوص، اظهر و روشن‏تر است از اين كه نيازى به بيان و اظهار داشته باشد.

سپس مرحوم شيخ مى‏فرمايند: و چقدر فاصله و تفاوت است‏بين اين قول و قول مرحوم فخرالمحققين. ايشان فرموده‏اند:

«غنا جايز نيست‏حتى در عروسى‏ها، زيرا، دو روايتى كه غناى در عروسيها را تجويز نموده‏اند اگر چه نص و صريح در جواز هستند ولى با اخبار مانعه قابل مقاومت نبوده، در جنب آنها بايد طرح شوند زيرا اين اخبار (اخبار مانعه) متواتر هستند و جاى ترديد نيست كه خبر واحد يا خبر متواتر قابل تعارض نيست‏». (2)

نظر امام خمينى‏قدس سره درباره نظريه محقق سبزوارى

ايشان هم نظريات مرحوم فيض و مرحوم سبزوارى را طرح و پس از نقل اهم گفتار فيض به دفاع از وى پرداخته‏اند.

حضرت امام‏قدس سره نسبتهاى ناروايى را كه برخى از فقها (3) به اين دو بزرگوار داده‏اند; ناشايست دانسته، تصريح مى‏فرمايند كه، آنچه به آنها نسبت داده شده خلاف آن چيزى است كه اين دو فقيه بزرگ در آثار فقهى خود گفته‏اند. اينك ديدگاه حضرت امام خمينى‏قدس سره را درباره آراء مرحوم فيض و محقق سبزوارى بيان مى‏داريم:

آنچه به محدث كاشانى و محقق سبزوارى، صاحب كفاية الاحكام در انكار حرمت غنا و اختصاص آن به لواحق و مقارنات غنا، نسبت داده شده، ناشى از عدم درك و فهم دلايل آنها بوده و گرنه آنچه فيض در وافى و مفاتيح و محقق در كفايه گفته‏اند، اين است كه غنا بر دو قسم است: «حق و باطل‏». حق آن، تغنى به اشعارى است كه بهشت و دوزخ را به ياد مى‏آورد و انسان را در توجه به دارالقرار تشويق مى‏كند... و باطل آن، غنايى است كه متناسب با مجالس فسق و فساد و لهو و لعب (رقص و پايكوبى و تداخل نامحرمان) باشد. مانند: مجالس بنى‏اميه و بنى‏عباس.

در برابر ديدگاهى كه تاكيد بر حرمت ذاتى و بدون استثناى غنا دارد، ديدگاه ديگرى چون نظر مرحوم فيض و سبزوارى وجود دارد.

فيض با استناد به ظاهر پاره‏اى از روايات اصل غنا را حرام نمى‏داند، مگر آن كه حرامى از خارج بدان ضميمه گردد و يا عناوينى چون «لهو»، «باطل‏» كه نص آيات و روايات به آنها نظر دارند; موجب تحريم غنا شده است.

تأملات فقهی در خصوص غنا

محدث كاشانى در كتاب «وافى‏» بعد از نقل اخبار و روايات مختلف درباره غنا نظر خود را چنين بيان مى‏دارد:

از مجموع ادله چنين مستفاد مى‏شود كه حرمت غنا مخصوص است‏به مواردى كه مشتمل بر امرى از فسوق و معاصى باشد، از قبيل لعب به آلات لهو و گفتار دروغ و باطل و بلند شدن آواز زن و كشف محاسن او در حضور مردان نامحرم، بدان‏گونه كه در عهد خلفاى اموى و عباسى متداول بوده است، و گرنه خود غنا - فى نفسه - و بدون اقتران به محرمات شرعيه از محرمات ذاتى شمرده نمى‏شود (4) و تغنى به اشعارى كه متضمن مصالح دينى و اخروى و موجب توجه به زهد و عبادت باشد، حرام نيست. از اين‏رو، حرمت غنا اختصاص به عوارض و لواحق آن دارد چنان كه امام‏عليه‏السلام در پاسخ آن فرمود: دادن مزد به زن خواننده‏اى كه در عروسيهاى زنانه مى‏خواند، عيبى ندارد. زيرا; مردهاى نامحرم بر عمل او واقف نيستند ونيز از كلام شيخ طوسى استفاده مى‏شود كه حرمت غنا به خاطر اشتمال آن بر افعال حرام است، در غير اين صورت دليلى بر حرمت وجود ندارد و استثناء مواردى چون غنا در عروسى نيز وجهى ندارد.

بنابراين، شنيدن غنايى كه متضمن اشعارى است كه بهشت و دوزخ را به ياد انسان مى‏اندازد و يا به آخرت ترغيب مى‏كند و يا نعم الهى را بيان و عبادات را متذكر و انسان را در عمل به خيرات تشويق مى‏نمايد، در اين صورت مانعى ندارد، چه جملگى انسان را به ياد حق مى‏آورد و بسا، پوستهاى بدن را به حركت و دلهاى حق‏جويان را نرم مى‏كند. اين جاست كه هر خردمندى پس از شنيدن و استماع انواع آوازها غناى حق را از غناى باطل تشخيص مى‏دهد و البته اكثر آوازهايى كه متصوفه در محافل و مجالس سماع خود مى‏خوانند از قبيل غناى باطل است. (5)

حضرت امام‏قدس سره در ادامه مى‏فرمايد: (6) هر انسان آگاه، از صدر و ذيل عبارت فيض درمى‏يابد كه «غنا» از نظر فيض بر دو قسم است. 1 - غناى حرام; 2 - غناى حلال.

غناى حرام آن است كه با همان خصوصياتى كه ذكر آن آمده است مقارن و همراه گردد. يعنى غنايى كه با امر باطل و لهو حرام مى‏شود و بدين لحاظ، دادن مزد به خنياگران زن و آموزش به آنها و يا شنيدن از آنها را تحريم نموده‏اند.

و غناى حلال كه از غناى حرام استثناء شده است‏يعنى پند و اندرز گرفتن و به ياد حق آوردن انسان با آواز غنائى،

چنان كه در روايات مواردى از غناء مانند تغنى با مرثيه و تلاوت قرآن و آواز ساربان براى شتران و در عروسيها، استثناء شده و حكم بر جواز آن رفته است؟ (7) حضرت امام‏قدس سره تصريح مى‏فرمايند كه اين مدعاى فيض و ديگر پيروان آراء او، نه خلاف اجماع فقهاست و نه مغاير با فقه مذهب تشيع; و لذا بدگوييها و نسبتهايى چون خلاف‏گويى و اراجيف‏بافى به وى دادن، در شان و سزاى وى نبوده است! (8)

آن گاه معظم‏له با تاكيد بر اين كه بايد با دليل و برهان به وى پاسخ داد، همان گونه كه شيخ اعظم، مرحوم انصارى‏رحمه الله جواب داده است، به نقاط ضعف دلايل فيض اشاره نموده، ادعاهاى وى را رد مى‏كند، از جمله اين كه: ظاهر روايات به اندازه كافى، حكايت از حرمت ذاتى غنا دارند و نمى‏توان از آنها چشم پوشيد، (9) و دليل ديگرى كه فيض به آن استناد كرده دليل انصراف است‏يعنى اخبار و روايات غنا به زمان عباسيان برمى‏گردد، در حالى كه در عهد خلفاى مذكور در مجالس آنها اباطيل ومحرمات ديگرى هم بوده و اساسا در هر زمانى، مجالس شعرخوانى با آواز غنا مرسوم بوده و بعضا با محرمات ديگرى چون پايكوبى و ميگسارى نيز درهم آميخته و لذا نمى‏توان تنها در مورد عباسيان ادعاى انصراف نمود. (10)

آيت‏الله جناتى در اين مساله چنين مى‏گويد:

(11) «براساس آنچه آورديم و برطبق آنچه نويسنده از عناصر خاصه استنباط و نيز از عناصر مشترك منابع اسلامى به دست آورده است، مى‏توان با قاطعيت اظهار داشت كه: آوازهايى كه براساس غرض صحيح و داراى سبك و شيوه متقن - و متمايز از الحان اهل فسوق و شيوه‏هاى لهو و باطل - باشد و مفاهيم بلند اخلاقى، عرفانى، مذهبى، دينى، اجتماعى، فرهنگى و تربيتى را در برداشته باشد و روح جامعه را براى تخلق و نيكيها آماده كند و مفاهيم مذهبى و عقيدتى را با لطافت در قلبها جاى دهد و روحيه مقاومت و مبارزه با دشمنان وطن و مذهب را تقويت نمايد و جلو تمايل و گرايش نسلها به سوى آوازهاى فاسد و مفسد و آهنگهاى مهيج‏شهوانى را سد كند - مانند بسيارى از سرودهايى كه از راديو و تلويزيون جمهورى اسلامى پخش مى‏شود - نه تنها هيچ‏گونه اشكالى ندارد، بلكه بسيار خوب و پسنديده است و اميدواريم كه گامهايى استوارتر و مثبت‏تر و دقيق‏تر در اين راستا همسو با موازين شرعى و احكام اسلامى برداشته شود.

منتها بايد توجه داشت كه بيان اين مطلب سبب تجرى افراد ناآگاه نشود و گمان نكنند كه آوازها و آهنگهايى كه در زمان پيش از جمهورى اسلامى به گونه لهو و فسادانگيزى ساخته شده‏اند و فقها آنها را حرام دانسته‏اند و يا آوازها و آهنگهايى كه توسط عناصر فاسد و فاسق به صورت مخفى سروده و نواخته شده است و همچنين آهنگها و آوازهاى راديوهاى خارجى كه به گونه لهوولعب است; نيز بدون اشكال است! بلكه! اصولا مصداق اصلى غنا همين آوازها و آهنگهايى است كه به منظور فساد و فسادانگيزى ساخته شده

در تكميل اين بحث مى‏بايست، به حكم موارد مشكوك نيز اشاره كنيم زيرا در برخى موارد، انسان نمى‏تواند غنا بودن و يا نبودن آواز و سرودى را به طور قطع مشخص كند. در چنين مواردى حكم شرع چيست؟ آيا مى‏توان بدان پرداخت و آن را شنيد يا نه؟

در مواردى كه شبهه موضوعى و مصداقى باشد، چون موضوع حرمت غنا و آواز در آنها محرز نيست‏بدين جهت از نظر شرع و متفكران مذاهب اسلامى شنيدن آن اشكال ندارد. زيرا مشمول قاعده حليت و برائت است.

توضيح اين گفتار به اين است: حكم حرمت هر گاه مربوط به موضوعى باشد كه در تحقق آن شك شود، شك اين گونه‏اى در فرض مساله در واقع بازگشت‏به اين دارد كه حكم متوجه به مكلف شده است‏يا نه، پس، شك در اصل تكليف است، و همه متفكران اصولى گفته‏اند در مواردى كه شك در اصل تكليف باشد به وسيله‏اصل برائت دفع مى‏شود و در فرض مساله چون غنا و آوازى كه موضوع براى حرمت است محرز و ثابت نمى‏باشد از اين رو به وسيله اصل برائت مى‏گوييم شنيدن آن اشكالى ندارد. اما در مواردى كه شبهه مفهومى باشد نيز حكم چنين است. زيرا در مباحث اصولى صاحبنظران و متفكران گفته‏اند: هر گاه موضوع حكم حرام داراى مفهوم قدر متيقن باشد در غير آن، حكم به حليت مى‏شود و در مورد غناى حرام همين حكم جارى است و در مورد غناى حرام كه قدر متيقن وجود دارد مانند سرودهاى شهوانى و ترانه‏هاى شهوت‏انگيز و بى‏محتوا و باطل. بنابراين همه موارد مشكوك آن حلال خواهد بود.

براساس گفته‏هاى مذكور، سرودهايى كه خوانندگان، و هنرمندان در صدا و سيماى جمهورى اسلامى اجرا مى‏كنند، به نظر من از نظر موازين شرعى هيچ‏گونه اشكالى ندارد; چون، بخش زيادى از آنها «با توجه به شرايط فقه اجتهادى و موازين منابع و پايه‏هاى استنباط شناخت در تحقق غناى (حرام) قطعا، از سنخ غناى شرعى كه موضوع براى حرمت است نمى‏باشند. اگر چه، غناى به معناى لغوى، بر آنها صدق كند و بخش ديگر از آنها; چون مصداق غناى حرام بودن آنها مشكوك است، برطبق موازين فقه اجتهادى، محكوم به حليت است‏».


ولى‏الله ملكوتى‏فر

منبع: سایت حوزه هنری استان قم

تنظیم:گروه حوزه علمیه تبیان_امید آشتیانی


پینوشتها و مآخذ

1- آنچه را دو محدث بزرگوار فرموده‏اند در واقع دخالت دادن عنصر زمان و مكان در مسائل فقهى مى‏باشد و اين كلامى متين است.

2- آيت‏الله العظمى گلپايگانى نيز بر همين عقيده مى‏باشند.

3- شيخ على شهيدى صاحب حاشيه بر شرح لمعه كه از معاصران فيض و سبزوارى بوده در رساله‏اى كه عليه اين دو بزرگوار نوشته، سخت‏به آنها تاخته و تشنيعات عجيب بر سبزوارى رانده و معتقدان اباحه غنا و سماع را به حد كفر رسانده است.

4- بنابراين عقيده اگر غنا از مصاديق لهو باشد، حرام و گرنه حرمتى ندارد لذا لزومى ندارد مانند مرحوم شيخ براى مكاسب حرام دو عنوان مستقل در نظر گرفت: الثالثة عشره الغناء، العشرون اللهو بلكه همان عنوان لهو كفايت مى‏كند.

5- كتاب الوافى، جلد سوم، صفحه 34 و 35.

6- المكاسب المحرمه، صفحه 210. انت‏خبير بان ظاهر هذه العباره بل صريحها صدرا و ذيلا ان الغنا على قسمين...

7- در كتاب كفاية الاحكام مرحوم محقق سبزوارى كتاب تجارت مقصد دوم آمده است: مشهور بين اصحاب اين است كه حداء (صوتى كه در سير دادن شتر ترجيع مى‏شود) از حرمت غنا استثنا شده است. وى در ادامه مى‏فرمايد: البته من دليلى براى آن نمى‏يابم مگر اين كه بگوييم ادله منع غنا شامل حداء نمى‏شود. در مورد كنيز آوازخوان در عروسى به شرط اين كه همراه با حرام ديگرى از قبيل سخنان باطل، اشتغال به ملاهى، و دخول مردان به مجلس زنان همراه نباشد اختلاف شده، گروهى مانند شيخ طوسى و شيخ مفيد قائل به اباحه شده‏اند و گروهى نظير قاضى مكروه دانسته‏اند، دسته سوم مانند ابن‏ادريس و علامه حلى قائل به حرمت‏شده‏اند. لكن لازمه جمع بين اخبار انتخاب قول اول (يعنى اباحه) مى‏باشد. بعضى از فقها مراثى امام حسين‏عليه‏السلام را نيز استثنا كرده‏اند كه بعيد به نظر نمى‏رسد.

8- اشاره دارد به سخنان شيخ على شهيدى از معاصران فيض سبزوارى.

9- به عنوان نمونه به احاديث ذيل توجه فرماييد: صحيحه ريان بن الصلت قال سالت الرضاعليه‏السلام يوما بخراسان عن الغنا: و قلت: ان العباسى ذكر عنك انك ترخص فى الغنا فقال كذب الزنديق ما هكذا قلت له سالنى عن الغنا فقلت: ان رجلا اتى اباجعفرعليه‏السلام فساله عن الغنا فقال: يا فلان اذا ميزالله بين الحق و الباطل فاين يكون الغناء قال مع الباطل فقال: قد حكمت. وسائل الشيعه كتاب التجارة - الباب -99 من ابواب ما يكتسب به. و مانند موثقة عبدالعلى قال: سالت ابا عبدالله عن الغنا و قلت: انهم يزعمون: ان رسول‏الله‏صلى الله عليه وآله رخص فى ان يقال جئناكم جئناكم حيونا حيونا فقال: كذبوا ان الله عزوجل يقول: ما خلقنا السموات و الارض و ما بينهما لاعبين. همان ماخذ و مانند حسنه نضربن قابوس قال: سمعت اباعبدالله يقول: المغنية ملعونة ملعون من اكل كسبها، همان ماخذ.

10- بعلاوه مرحوم امام براى مدعاى خويش به صحيحه على بن جعفر استناد كرده‏اند صحيحه على بن جعفر عن اخيه قال سالته عن الرجل يتعمد الغناء يجلس اليه قال: لا. پس مى‏فرمايد: علاوه بر اين حديث، احاديث زياد ديگرى وجود دارد كه مجالى براى انكار آن وجود ندارد.

11- كيهان فرهنگى، شماره‏26.