تبیان، دستیار زندگی
عقیده و باورهایی که به آنها ایمان داریم، چه قدر صحیح است؟ آیا می توان به آن ها تکیه کرد؟ اگر در مورد آن ها شک کردیم، چه کنیم؟ خلاصه این که چگونه از صحت باورها و عقایدمان مطمئن شویم؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

باورم این است ...

هادی

گاهی دلمان برای فکر کردن تنگ می شود. کاری که شاید این روزها کم به سراغش می رویم. فکر کردن به ما دید می دهد و معمولا وقتی نسبت به چیزی دید پیدا کردیم، دنبالش می رویم. اگر جلوتر برویم، کم کم نسبت به آن شناخت پیدا می کنیم و وقتی آن را شناختیم و مورد پسندمان واقع شد، نسبت به آن باور پیدا می کنیم و به آن معتقد می شویم.

تا حالا شده این سؤال برایتان ایجاد شود که عقیده و باورهایی که به آنها ایمان داریم، چه قدر صحیح است؟ آیا می توان به آن ها تکیه کرد؟ اگر در مورد آن ها شک کردیم، چه کنیم؟ خلاصه این که چگونه از صحت باورها و عقایدمان مطمئن شویم؟

یکی از راه هایی که با آن می توان به درستی باورها و مطابقت آن با قرآن و تعلیمات رسول اکرم و اهل بیت علیهم السلام آگاه شد و به اطمینان و آرامش رسید، عرضه دین بر بزرگان دین شناس است.

به عنوان نمونه، یکی از یاران امام هادی علیه السلام که از جمله افرادی بود که برای اطمینان از باورهای خود، نزد امامش رفت و عقیده ی خویش را به ایشان عرضه کرد، سید عبدالعظیم حسنی است. ماجرا را از زبان خود ایشان دنبال کنیم:

بر مولایم امام هادی (ع) وارد شدم. چون نگاهشان به من افتاد، فرمودند: «آفرین بر تو که واقعا دوست مایی»

به ایشان گفتم: ای پسر رسول خدا، من می خواهم دینم را به شما ارائه کنم که اگر مورد تأیید شما باشد، بر آن ثابت بمانم تا زمانی که خداوند را ملاقات نمایم.

امام علیه السلام فرمودند: «بگو ای عبدالعظیم»

در این هنگام حضرت عبدالعظیم شروع کرد و از اعتقادش به خداوند و یگانگیش گفت و آن را شرح نمود. بعد از آن به نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امامت جانشینانش، علی علیه السلام و اهل بیت مطهرش علیهم السلام اقرار نمود و تک تک آن ها را به اسم معرفی کرد تا به امام هادی علیه السلام رسید و ایشان را امام خود دانست.

سپس امام هادی علیه السلام به او فرمودند: «بعد از من پسرم حسن امام و ولی امر است» و از او پرسیدند: «می دانی حال مردم در زمان جانشین او چگونه است؟» سپس امام، توضیح مختصری از دوران غیبت امام دوازدهم ارائه نمود.

در ادامه، حضرت عبدالعظیم می گوید که: من اقرار کردم دوست شما دوست خداست و دشمنتان دشمن خداست...

پس از آن او در محضر امام خویش به معاد و قیامت اقرار نمود و عقایدش را در این باره برای مولایش شرح داد و در آخر هم گفت: بدرستی که فرائض واجب بعد از ولایت، نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر است.

هنگامی که عرضه دین حضرت عبدالعظیم در محضر امام هادی علیه السلام پایان یافت، امام(ع) عقائد او را تصدیق کردند و او را به پایداری در آن ها فرمان دادند و برایش دعا کردند که بر دین خویش ثابت بماند...

اما آیا امروز هم می توان عرض دین کرد؟!

امروزه نیاز به عرضه دین چه بسا بیشتر از گذشته هاست. اگر بخواهیم در این زمانه باورهایمان از دسترس تحریف و اعمال سلیقه های شخصی در امان بماند، باید مسأله عرضه دین به دین شناسانی که دین را از قرآن و احادیث پیامبر و اهل بیت علیهم السلام شناخته اند، مورد توجهمان قرار گیرد.

منبع: کتاب شرح حدیث عرض دین، تألیف: آیت الله صافی گلپایگانی؛ با تلخیص و اضافات


گردآورنده: مهدی ملکی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.