تبیان، دستیار زندگی
در قسمت قبل با کلیتی از خون و اجزای مهمی از آن آشنا شدیم. در این قسمت به چگونگی تشکیل این ماده حیاتی بدن انسان و تعدادی از اجزای دیگر آن می پردازیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خون چیست؟-قسمت سوم

در قسمت قبل با کلیتی از خون و اجزای مهمی از آن آشنا شدیم. در این قسمت به چگونگی تشکیل این ماده حیاتی بدن انسان و تعدادی از اجزای دیگر آن می پردازیم.

تشکیل خون در بدن

گویچه های سرخ خونی از ماده اولیه ای به نام سلول‌های پلاریپوتنت (pluripotent stem) در مغز استخوان های سرخ ساخته می‌شوند. فرایند تشکیل گویچه های سرخ هموپوایسس (hemopoiesis) یا همتوپواییس (hematopoiesis) خوانده می‌شود. در بزرگسالان هموپوایسس درون مغز استخوان‌های دنده، ستون مهره‌ها، قفسه سینه و لگن خاصره روی می‌دهد.

یک گویچه سرخ به طور متوسط تنها سه تا چهار ماه عمر می‌کند. علت این مدت زمانی کوتاه عمر اینست که گویچه‌های سرخ دائما از میان مویرگ‌های بسیار ریز عبور ِ همراه با فشار می‌کنند که پس از مدتی منجر به  صدمه دیدن و از بین رفتن آنها می‌شود.

گویچه‌های سرخ مصدوم و از رده خارج توسط سلول‌های فگسایتیک (phagocytic) منهدم می‌شوند. فگسایتیک‌ها سلول‌هایی در کبد هستند که دیگر سلول‌های مرده را خورده و آنها را درون خود هضم می‌کنند. بخش‌هایی از گویچه‌های مصدوم مثل ترکیبات آهن هموگلوبین برای استفاده مجدد در ساخت گویچه‌های سرخ جدید بازیافت می‌شوند.

خون

گویچه سفید

در بدن انسان تعداد گویچه های سفید کمتر از گویچه های سرخ است. هر میکرو لیتر از خون انسان حاوی 5000 تا 10000 گویچه سفید می باشد. تعداد گویچه های سفید افزایش می یابند البته زمانی که بدن در حال دفع عفونت یا بیماری است. تعداد آنها تا زمانی که سیستم ایمنی حضور یک مهاجم خارجی را تشخیص دهد ثابت می ماند. وقتی که سیستم ایمنی فعال می شود، مواد شیمیایی که لیمفوکین ها (lymphokines) نامیده می شوند باعث تولید گویچه های سفید می شوند.

وظیفه گویچه های سفید دفاع از بدن در مقابل تعرض عوامل خارجی می باشد و آنها از جمله مؤلفه های اصلی سیستم ایمنی هستند. گویچه های سفید معمولاً در رگ ها گردش نمی یابند. و در عوض در مایع میان بافتی و غده های لنفی یافت می شوند. غده های لنفی از بافت لنفاوی تشکیل می شوند و در نقاط استراتژیک بدن قرار می گیرند. خون از طریق غده های لنفی فیلتر می شود و گویچه های سفید که در غده ها ظاهر می شوند به سوی عوامل خارجی هجوم برده و آنها را از بین می برند.

انواع سلولهای خونی سفید

بدن انسان شامل پنج نوع گلبول سفید هست:مونوسیتها،نوتروفیلها،بازوفیلها،ائوزینوفیلها ولنفوسیتها.

هرنوعی از گلبول سفید ، نقش خاصی را در سیستم دفاعی بدن ایفا می کند. زیر میکروسکوپ،در سیتوپلاسم سه نوع از گلبولهای سفید دانه های کوچکی دیده می شود.

این سه تا ،نوتروفیلها ،بازوفیلها و ائوزینوفیلها هستند. به این سه نوع گلبول با هم ،گرانولوسیتها گفته می شود.این دانه ها (گرانولها)ماده های شیمیایی خاصی هستند که در مواقع پاسخگویی ایمنی ،آزاد می شوند.

دو نوع دیگر گلبولهای سفید(مونوسیتها و لنفوسیها) ،فاقد این گرانولها هستند که به عنوان لکوسیتهای(گلبولهای سفید) آگرانولار(فاقد گرانول) شناخته  شده اند.

مونوسیتها که 3%تا8% از سلولهای سفید و نوتروفیلها که 60% تا 70% سلولهی سفید را شامل می شوند،فاگوسیتها نامیده می شوند.

پلاکت

آنها سلولهایی که شامل میکرو ارگانیسم های خارجی مثل باکتری هستند را می بلعند وهضم می کنند.

مونوسیتهای موجود در سلولها ،ماکروفاژها هستند. ماکروفاژها می توانند در یک مکان ثابت باشند .مثلا در  مغز یا غده ای لنفی؛ یا می توانند در محلهایی که به آنها نیاز هست سرگردان باشند ،مثل مکان عفونت.

نوتروفیلها  خصوصیت دفاعی دیگری علاوه بر مونوسیتها  دارند و آن آزاد کردن گرانولهای لیزوزیم دار است؛ آنزیمی که سلولها را خراب می کند.

بازوفیل ها 0.5% تا 1% از کل گلبولهای سفید را در بر می گیرند. و عملکرد آنها در بدن، در پاسخ گویی التهابی است. آلرژیها ، به خاطر چنین پاسخی به مواد بی ضرر ومشابه(مشابه موادی که برای بدن مضر هستند ، می باشند .ولی ، بیگانه تلقی می شوند. درنتیجه ،سیستم در برابر آن دفاع می کند) ،مثل گرد و غبار و دانه گرده که در افراد حساس بوجود می آیند.

موقعی که بازوفیلها فعال می شوند ماده شیمیایی گوناگونی آزاد می کنند که نشانه های خاص آلرژی(حساسیت) را بوجود می آورند.

به عنوان مثال، هیستامین باعث آبریزش بینی وجمع شدن اشک در چشم می شود که به واکنش های آلرژی مربوط می شوند. هپارین هم ماده ای ضد انعفاد خون است که منعقد شدن خون را کاهش می دهد و جریان خون را به مکان التهاب که متورم شده است ،سوق می دهد.

ائوزینوفیلها که2% تا 4%از کل سلولهای سفید را در بردارد، به منظور خنثی کردن اثر هیستامین و دیگر ماده های التهاب کننده ،باور می شوند.

آنها همچنین باکترهایی که با سلولها درگیر شده بودند را،فاگوسیته(بیگانه خواری) می کنند.

لنفوسیتها که 20% تا 25% از کل سلولهای سفید را شامل می شوند به دو نوع تقسیم می شوند:

 لنفوسیتهای B و لنفوسیتهای T 

نام این لنفوسیتها از منشا آنها گرفته می شود.لنفوسیتهای T به خاطر تیموس ، T نامیده شده اند.  تیموس اندامی است که در ناحیه بالایی قفسه سینه، جای گرفته است که سلولها در آن بالغ می شوند. و لنفوسیتهای B به خاطر ناحیه ای از بدن پرندگان(bursa fabricus) که در آنجا سلولها بالغ می شوند، نامیده می شود.

لنفوسیتهای T نقش مهمی را در پاسخهای دفاعی ایفا می کنند.

یک نوع از لنفوسیتهای T ،لنفوسیتهای کمک کننده می باشد. زمانیکه  با ماکروفاژی که میکروارگانیسم خارجی را هضم کرده است،روبرو می شوند، فعالیت در پاسخ ایمنی را شروع می کنند.

نوع دیگر لنفوسیت T،سیتوتوکسیک (کشنده)نامیده می شود که سلولهای آلوده شده توسط میکرو ارگانیسم های خارجی را می کشد.

زمانیکه لنفوسیتهای B توسط لنفوسیتهای T فعال می شوند،(در اثر تقسیم لنفوسیت به پلاسما سل یا پلاسموسیت تبدیل میشوند)، پلاسموسیتها مقدار زیادی آنتی بادی(پادتن) ترشح می کنند.

همه  سلولهای سفید خون در مغز قرمز استخوان بوجود می آیند.هرچند، اینها از سلولهای بنیادی لنفی موجود در مغز قرمز استخوان بوجود می آیند.

این سلولهای بنیادی در طحال،لوزه،آدنوئید و گره های لنفی ،رشد پیدا میکنند وبالغ می شوند.

خون

پلاکتهای خونی

پلاکتها سلول نیستند آنها تکه سلولهایی هستند که در انعفاد خون نقش دارند. تعداد پلاکتها در هر لیتر خون حدود 250،000 تا 400،000 می باشد.

منعقد شدن خون یک پروسه پیچیده است که با واکنش های آبشاری شکل(منظور شکل فرآیند)که در شکل گیری لخته خون نقش دارند،درگیر است.

پلاکت ها شامل ماده های شیمیایی هستند که فاکتورهای انعقاد  نامیده می شوند. اولین فاکتور انعقاد، توسط پروتئینی بنام پروترومبین آمیخته می شود این واکنش پروترومبین را یه ترومبین تبدیل می کند. ترومبین متناوبا ،فیبرینوژن را به فیبرین تبدیل می کند.

فیبرین، پروتئین رشته مانندی هست که سلولهای خونی را ،که در محل جراحت خارج می شوند،به دام می اندازد. زمانی که توده خون سخت می شود، باعث ترمیم شدن بریدگی می شود. این مراحل برای قسمت های نسبتا کوچک بریده شده پوست به کار می روند. موقعی که بریدگی بزرگ باشد یا سرخرگی قطع شده باشد، از دست دادن خون شدید می شود که کاهش فشار خون، از شکل گیری وترمیم بریدگی ممانعت می کند.به علاوه ، در بیماری ارثی به نام هموفیلیا یک یا چند فاکتور در پلاکت ها وجود ندارند. این اختلال حتی در بریدگیهای کوچک، باعث خونریزیهای شدید، می شود. پلاکت ها محدوده زندگی کوتاهی دارند،آنها برای پنج تا نه روز قبل از این که تغییر مکان بدهند زنده می مانند.

پلاکتها در مغز قرمز استخوان تولید می شوند واز بقیه سلولهای قرمز جدا شده هستند.

مرجع:

Kathleen Scogna; “Blood”, Encyclopedia of Nursing & Allied Health

برگردان از: انجمن انگلیسی تبیان

همکاران ترجمه: مونا گوهری منش، رضا قلی زاده ، فرشته سادات سجادی

ویرایش و تنظیم: مونا گوهری منش