تبیان، دستیار زندگی
گل، بر من و جوانی من گریه می‌کند بلبل به خسته جانی من گریه می‌کند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گریه می‌کند

حضرت زهرا

گل، بر من و جوانی من گریه می‌کند

بلبل به خسته جانی من گریه می‌کند

از بس که هست غم به دلم، جای آه نیست

مهمان به میزبانی من گریه می‌کند

از پا فتاده پا و ز کار اوفتاده دست

بازو به ناتوانی من گریه می‌کند

گل‌های من هنوز شکوفا نگشته‌اند

شبنم به باغبانی من گریه می‌کند

در هر قدم نشینم و خیزم میان راه

پیری، بر این جوانی من گریه می‌کند

گردون، که خود کمان شده، با چشم ابرها

بر قامت کمانی من گریه می‌کند

این آبشار نیست که ریزد، که چشم کوه

بر چهره‌ی خزانی من گریه می‌کند

فردا مدینه نشنود آوای گریه‌ام

بر مرگ ناگهانی من گریه می‌کند

"علی انسانی"

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.