جمع طنازان

 

هوتن شکیبا/ حبیب

جذابترین کاراکتر لیسانسه‌ها «حبیب» است که به خاطر چهره و لباس و آرزوهایش بخش مهمی از بار کمدی سریال را به دوش می کشید. ویژگی‌های ظاهری و سلیقه حبیب در فصل دوم تغییری نکرد و کماکان به فکر ازدواج بود. منتها در ابتدای فصل دوم، به خاطر عشقی که به نرگس داشت، زیاد به کسی پیشنهاد ازدواج نمی‌داد و حتی از دوست نرگس هم تا روز عروسی زیاد خوشش نمی‌آمد. او صفاتی مثل خساست، خود شیفتگی، خرابکاری و ... را کماکان حفظ کرد. ویژگی جدید حبیب در فصل جدید این بود که علاقه زیادی به حضور و فعالیت در فضای مجازی داشت. عکس تمام ستاره‌های سینما و تلویزیون را در اینستاگرام لایک می‌کرد و حتی برای اینکه بتواند لایک اول را بزند با بقیه رقابت داشت.  

امیرحسین رستمی/ مسعود

کماکان یک داماد بی‌کار و بی‌پول بود که هرچقدر هم که به او بی‌احترامی می‌کردند عین خیالش نبود. او مدام خرابکاری می‌کرد و مدام از سوی نامزد و پدر نامزدش تهدید می‌شد. با باز شدن پای خواهر جناب سروان به زندگی آقای مهاجر، زندگی مسعود هم تغییر کرد. او به خاطر مخالفت نامزدش با ازدواج پدر، حالا راحت تر می‌توانست از پدر نامزدش باج بگیرد. مسعود بالاخره اواسط سریال موفق شد در وزارت ورزش کاری پیدا کند. کار او برخلاف اسم دهان پرکنی که داشت چیزی جز یک راننده وانت ساده نبود و نهایتا هم به خاطر گم کردن دو تا خر، اخراج شد. مسعود در فصل دوم، با چالش خیلی متفاوت و جدیدی روبه رو نبود اما مواجهه‌اش با پیدا کردن و از دست دادن شغل و ازدواج پدر زنش جذابیت‌های زیادی داشت.

امیرکاظمی/ مازیار

تمام دغدغه‌هایش در فصل دوم تغییر کرد و در فصل جدید به مرحله دیگری از زندگی‌اش قدم گذاشت. او در پایان فصل اول به خواهرخانم آقای امیری علاقه‌مند شد و در فصل دوم تمام تلاشش را کرد تا بتواند او را برای ازدواج راضی کند. مازیار اوایل سریال جلسات شیمی‌درمانی را می‌گذراند و کماکان برای ترک اعتیاد پدرش تلاش می‌کرد اما این بار تلاش‌اش متفاوت با قبل بود. او از اینکه خانواده امیری، پدرش را یک معتاد ببینند و دخترشان را به او ندهند ناراحت بود. مازیار پایان فصل دوم سلامتی‌اش را به دست‌آورد و از دختر مورد علاقه‌اش هم جواب مثبت شنید. مازیار نمونه جوان هایی است که به ظاهر در باغ نیستند اما حواس شان جمع است و دغدغه دارند.

بیژن بنفشه خواه/ آقای مهاجر

در فصل اول، آقای مهاجر نقش خیلی خاصی نداشت. پدر بداخلاق و جدی ترانه بود که مسعود به شدت از او حساب می‌برد. در فصل دوم یکی از جذابترین کاراکترها همین آقای مهاجر بود. او حاضر بود هر کاری بکند تا خواهر جناب سروان خواستگاری‌اش را بپذیرد. او طوری به نامزدش  ابراز علاقه می‌کرد و به خاطر دیدن او هیجان زده می‌شده که انگار جوان هیجده ساله است. شخصیت جذاب آقای مهاجر با بازی خوب بیژن بنفشه خواه یکی از فاکتورهای موفقیت «لیسانسه ها 2» محسوب می شود.

کاظم سیاحی/ رحیم

پدر مازیار در فصل اول به عنوان یک معتاد بی‌اراده و پر رو که مدام آویزان خانه حبیب بود و از آنها پول می‌گرفت معرفی شد. در فصل اول مازیار هرچقدر تلاش می‌کرد پدرش را ترک دهد فایده نداشت. این ویژگی در فصل دوم هم ادامه پیدا کرد اما حالا از آنجایی که پای ازدواج پسرش به میان آمده بود ماجرای اعتیادش وارد فضای متفاوتی شده بود. رحیم ظاهرا آخر سریال اعتیادش را ترک کرد و دوباره بامادر مازیار ازدواج کرد.رحیم یک کاراکتر ملموس است که نمونه اش را زیاد اطراف خودمان دیده ایم.

بهنام تشکر/ جناب سروان

در فصل دوم کاملا از قالب جناب سروان همیشگی خارج شد. خواستگاری حبیب از دوست نرگس باعث شد ابعاد جالبی از زندگی جناب سروان برایمان رو شود. او سالها قبل یک شکست عشقی خورده بود اما نتوانسته بود زن مورد علاقه‌اش را فراموش کند. حالا آن زن، عمه نامزد حبیب بود. او در پایان فصل دوم، مستاجر خانه حبیب‌ شد. موقعیت متضاد جناب سروان، بازی کاملا کنترل شده تشکر به همراه رفتار خشک کاراکتر، مشخصاتی هستند که این کاراکتر را خواستنی کردند.

متین ستوده/ ترانه

نقش متین ستوده در فصل دو پررنگ شد. ترانه در این فصل با چالش‌های زیادی روبه‌رو بود. از یک طرف نگران بیکاری و بی‌پولی مسعود بود،از طرف دیگر دلش نمی‌خواست پدرش بعد از مادرش با کسی ازدواج کند و نهایتا اینکه از خواهر جناب سروان هم خوشش نمی‌آمد. سروش صحت، از جمع این ویژگی ها کاراکتری خلق کرد که بخش زیادی از جذابیت سریال را به دوش می کشید. خانم ستوده هم بهترین بازی اش را با نقش ترانه تجربه کرد .

رویا میرعلمی/ خواهر پلیس

سروش صحت از روز اول به او گفته خواهر پلیس باید عین پلیس باشد تا هرکس او را می‌بیند فکر کند او هم پلیس است. باید جدی و موقر رفتار کند و در عین حال حاضر جواب و رک باشد. میرعلمی در نمایش این ویژگی‌ها بسیار موفق بود و در پایان زمانی که قرار شد به این ویژگی‌ها، عشق، ابراز احساسات و نمایش حسادت و حال گری هم اضافه شود، جذابیت کار چندبرابر شد. در قسمت‌های پایانی به زنی لجباز تبدیل شده بود که تلاش می‌کرد حال ترانه را بگیرد.

سیاوش چراغی‌پور/ امیری

همسایه طبقه پایین خانه خانه حبیب که در فصل اول فقط به زنگ زدن‌های وقت و بی‌وقت آنها واکنش نشان می داد و از رفتار پدر مازیار حرس می‌خورد حالا در فصل دوم، به خاطر علاقه حبیب به خواهرزنش تبدیل به یکی از مهره‌های داستان شد و مدام در جریان پیشبرد قصه قرار داشت.عصبانیت او و رفتارهای احساسی در برابر همسر، دو ویژگی اصلی و البته جذاب آقای امیری است.    

---

منابع: هفت صبح/ تبیان