تبیان، دستیار زندگی

آشنایی کلی با عقاید مسیحیت

در این مقاله به بررسی کلی و آشنایی اجمالی با عقاید مسیجیان می پردازیم تا اغازی باشد بر مقاله های تخصصی تر در مورد این دین.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
مسیحیت

1-توحید : قرآن در باب توحید و بیان آن دعوت مسیح علیه السلام را چنین بیان می كند ((و لمّا جاء عیسی بالبیّنات قال  قد جئتكم بالحكمه ولابیّن لكم بعضالذی تختلفون فیه، فاتّقو الله و اطیعون،ٍ اِنّ الله هو ربّی و ربّكم فاعبدوه هذا صراط مستقیم)) ؛ هنگامی كه عیسی بادر دست داشتن معجزات آشكاروآیات روشن(به پیش بنی اسرائل) آمد ، گفت: من شریعت حكیمانه ای را (درباره ی مبدأ و معاد ونیازهای زندگی بشر) برای شما آورده ام ، و آمده ام تا برایتان برخی از امور(دینی)را روشن گرداندم گه در آنها اختلاف می وزید . پس از خدا بترسید و از من پیروی كنید.بطور قطع خداوند پروردگار من و پروردگار شما است،پس او را پرستش كنید،راه راست این است . در باره ی صفات خداوند متعال مسیحیت با مذاهب و ادیان آسمانی دیگر تفاوت چنانی ندارد ولی در مورد تصور خداوندمتعال تعبیرها  و  مفاهیم دشواری مطرح كرده است كه فهم آن دنیای مسیحیت راسرگردان ومصداق واقعی ((ضالین))- گمراهان- قرارداده است . در نزد مسیحیت خدا عبارت از اقنوم(شخص)است.(1)اقنوم پدر(2)اقنوم فرزند(3)اقنوم روح القدس و به این عقیده،تثلیت می گویند.

اقنوم پدر:منظور از اقنوم پدر ذات خداوند است به استثنای صفت كلام و صفت حیات و محبت اقنوم فرزند: منظور از فرزند((صفت كلام خداوند))است البته مانند صفت كلام انسان عرض نیست بلكه جوهر است و عقیده دارند كه همین صفت خداوند در شخصیت انسانی عیسی بن مریم حلول كرده است و به همین سبب عیسی مسیح را فرزند خدا میدانند.

روح القدس: منظور از روح القدس((صفت محبت))پدر و فرزند است كه بوسیله آن((ذات خدا))با ((صفت كلام)) خود محبت می كند و فرزند باپدر محبت می كند و این صفت نیز مانند صفت كلام وجود جوهری دارد،چنانچه درانجیل آمده است:((و اما عیسی چون تعمید یافت فوراً از آب بر آمد كه در ساعت،آسمان بر وی گشاده شد و روح خدا را دید كه مثل كبوتری نزول كرده بر وی آمد.))

خلاصه اینكه خدا برسه اقنوم پدر(ذات خدا)،فرزند(صفت كلام خدا) و روح القدس(صفت محبت خدا)مشتمل است،و هر كدام یك خدا است ولی هر سه با هم جمع شوند سه خدا نمی شوند بلكه باز هم یك خدا است.(هر كدام یك خداولی مجموعاً سه خدا نیست بلكه مجموع یك خدا!!!).

این معمای (( توحید در تثلیث )) مسیحیت را در باب توحید با اختلافات زیاد مواجه و برای حل آن كوششهای بی دریغی شد و در نتیجه ی آن مسیحیت به فرقه ها وگروه های متعددی تقسیم شد و همه این گروه هاچون درحل این مسئله با نظریه كلیسای روم (كاتولیك ها)اختلاف داشتند مبتدع وملحدقرار داده شده اند.

سؤال اینجاست كه كلیسای روم (كاتولیك ها) خود چه راه حلی برای اتحاد یك و سه داشت؟در پاسخ به این پرسش مولانا محمد تقی عثمانی (حفظه الله) نویسنده كتاب ((ماهی النصرانیه)) می نویسد : (( تا جاییكه ما مطالعه كرده ایم اكثریت علمای كاتولیك از گشودن این گره به صراحت انكار كرده اند و گفته اند كه((سه را یك و یك را سه))قرار دادن یك راز(رمز)سر بسته است كه ماتوان فهمیدن آنرا نداریم.))، و در حاشیه ی كتاب اضافه می كنند كه ((عده ای از علمای مسیحی ساكن هندوستان برای سرگردان كردن مسلمانان،از این عقیده به((متشابهات))تعبیر كرده اند ولی بنابر چند علت این تعبیر غلط است.

اولاً:آنچه در آیات متشابه مخفی است پی بردن به آن،جزو عقاید بنیادی اساسی نیست كه مدار نجات برآن باشد.برخلاف تثلیث كه اولین پایه ی عقیده است وبدون ایمان آوردن به آن نجات ممكن نیست،اگرعقیده ی تثلیث جزو متشابهات باشد معنایش اینست كه خداوند انسان را مكلف به فهمیدن امری كرده است كه قدرت درك آنرا ندارد.در حالی كه اگر كسی در تمام زندگی از متشابهات بی خبر باشد هیچ تفاوتی در ایمانش ایجاد نمی شود.

ثانیاً:متشابهات اموری هستندكه عقل آنها را درك نمی كند(ماورای عقل هستند)ولی خلاف عقل نیستند و متشابهات دو نوع اند:نوع اول:متشابهاتی كه هیچ مطلبی از آنها درك نمی شود،مثل حروف مقطعات.و نوع دوم آنكه مفهوم ظاهری آنها فهمیده می شود ولی آن مفهوم خلاف عقل است لذا گفته می شود این معنای ظاهری مراد نیست ومفهوم اصلی آن معلوم نیست. واضح است كه تثلیث در نوع اول داخل نیست چون معنای ظاهری آن معلوم است لذا اگر دنیا مسیحیت بگوید كه معنای ظاهری كه خلاف عقل است منظور نظر ما نیست بلكه معنایی دیگر مراد است اشكالی نبود ولی مذهب مسیحی می گوید معنای ظاهری(مفهوم ظاهری)مراد است و هر نفر عیسوی بایدبگوید:((خدا سه اقنوم است وسه یك است.))

در باب توحید مسیحیت این چنین از خدا دور شد.قرآن كریم در بیان كفر آنها می فرماید : ((لقد كفر الذین قالوا ان الله هو المسیح بن مریم...لقد كفر الذین قالوا ان الله ثالث ثلاثه...)) ؛ بی گمان كسانی كافرند كه می گویند: (خداوند در عیسی حلول كرده است و)خدا همان مسیح پسر مریم است...بی گمان كسانی كافرند كه می گویند:خداوند یكی از سه خدا است!

2 نبوت: حضرت مسیح علیه السلام) قرآن مجید می فرماید: ((ما المسیح بن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل وامه صدیقه كانا یاْكلان الطعام،انظر كیف نبین لهم الایات ثم انظر انی یوْفكون)) ؛ مسیح پسر مریم جز پیغمبری نبود.پیش از او هم پیغمبرانی(چون او انسان وبرگزیده ی یزدان بوده اند و به میان مردمان روانه شده اند و پس از روزگاری از دنیا ) رفته اند،ومادرش نیز زن بسیار راستكار وراستگویی بود.هم عیسی و هم مادرش(از آنجا كه انسان بودند)غذا می خوردند.بنگر كه چگونه(نشانه های انسانی آن دو را بر می شماریم و)آیات (خود)را برای آنان (عیسی ومادرش را خدا می دانند!)توضیح و تبیین می كنیم؟دوباره بنگر كه چگونه ایشان (ازحق با وجود این همه روشنی)باز داشته می شوند؟!ولی مسیحیت در مورد حضرت مسیح می گوید كه صفت كلام خدا(اقنوم فرزند)برای فلاح انسانها در وجود حضرت مسیح حلول كرد و تا زمانیكه حضرت مسیح در دنیا بود اقنوم خدایی در جسمش بود،تا اینكه او را به دار زدند،اقنوم خدایی ازجسمش جدا شد و پس از سه روز دو مرتبه زنده شد و به حواریین(یاران خودش)راهنماییهایی كردو به آسمان رفت  و به سبب این دار زدنش همه گناهان پیروان حضرت مسیح كه در اثر نافرمانی حضرت آدم در فطرت آنها سرایت كرده بود و آنها مرتكب شده بودند بخشیده شد . وعقیده شان در مورد حضرت مسیح مشتمل برچهار بخش است:

1-حلول و تجسم 2-به صلیب زده شدن 3-زنده شدن مجدد 4-كفاره

كلیسای كاتولیك برای اثبات بخش اول از عقیده ی خوداز انجیل یوحنا استدلال می كند در جایی كه آمده: ((در ابتداء كلمه بود و كلمه نزد خدا بود و كلمه خدا بود)) سپس در ادامه می گوید: ((و كلمه جسم گردید و میان ما ساكن شد،پس از فیض و راستی و جلال او را دیدیم جلالی شایسته پسر یگانه پدر.)) مطلب این نیست كه فرزند خدایی را ترك كرد و انسان شد بلكه ابتداء فقط خدا بود و اكنون انسان  نیز شد پس حضرت مسیح دریك لحظه هم خدا بود و انسان هم بود.چنانچه  ازحیثیت  انسانی حضرت مسیح رتبه اش ازخدا كمتر است و دریوحنا  آمده است: ((پدر از من بزرگ است)) واز حیث خدایی با خدا برابر است چنانكه می گوید: ((من و پدر یكی هستیم))

و آگوستین – دانشمند و فیلسوف مسیحی كه در قرن سوم میلادی می زیسته است – می نویسد: (( علی هذا  القیاس  بنابر  حیثیت خدایی او انسان را آفریده و بنابرحیثیت انسانی خودش آفریده شد.)) ولی این سؤال مطرح است كه چطور ممكن است كه یك شخص هم خدا باشد و هم انسان؟ هم خالق باشد وهم مخلوق؟ هم برتر وهم كهتر؟ این سؤال نیز مانند مسئله تثلیث سالیان سال مورد بحث بوده و در جواب آنها به قدری كتاب نوشته شده كه در عالم مسیحیت Christology(مسیح شناسی)بنیاد گذاری شده است.حل این مسئله گروههای متعددی  را در دنیای مسیحیت بوجودآورده است كه همیشه در مقابل هم بوده اند به عنوان مثال:

1-فرقه آریوس:كه قایل به توحید محض بود و می گفت  عیسی علیه السلام  عبدٌ  مخلوقٌ- بنده ی مخلوق است- و او آن كلمه الله است كه به وسیله ی او و آسمانها و زمین را خلق نمود.))

2-نسطوریه:این گروه می گوید: ((حضرت عیسی علیه السلام و مادرش به غیر از الله تعالی دو خدا هستند البته مریم خدا را متولد نكرد بلكه انسان را متولد كرد و الله عزوجل انسان را متولد نكرد بلكه خدا را متولد كرد.))

3- یعقوبیه:این گروه كه به یعقوب برزغانی منسوبند می گویند:((مسیح خودش خدا هست وبا كفر عظیم مردم خدا مرد وبه دار زده شد و کشته شد،عالم  وفلك سه روز بدون مدبر بودند پس از مردن،همان خدا بلندشد و همچنان شد كه قبلاً بود. خدا حادث شده بود و حادث قدیم شده بود و هم همان خدا در شكم مریم به صورت حمل بود.))

و گروههای دیگری نیز به وجود آمدند كه كلیسای روم همه را بدعتی وملحد قرار داد و بنیانگزاران گروههای مذكور را تبعید نمودند

به  اشكال مختلفی شكنجه دادند.اماكلیسای كاتولیك درحل  این معما بیشتر به عبارتهای انجیل یوحنا متكی است ودلایل عقلی خیلی كم و سخیفی را ارایه می دهند كه ابطال آنها برای هر ذی شعوری سهل است.علاوه بر این بسیاری از مسیحیان نیز هم این عقیده را رد می كنند،چنانكه((ریورند)) رئیس دانشگاه پن هال آكسفورد می گوید: (( جناب مسیح نه به معنای جسمانی ادعای پسر الله بودن نمود آن گونه كه از داستان بدون  پدر متولد شدن استنباط كرده می شود و نه به معنای روحانی چنین ادعایی داشت چنانكه مجلس نیقیه این ادعا را رد كرد . ایشان (مسیح ) به معنای اخلاقی خودشان را فرزند خدا قرار دادند،چنانكه هر انسان می تواند ادعا بكند یعنی در میان انسان و خدا این نسبت فرزندی و پدری چنان ظاهر می شود كه انسان چنان اخلاقی ازخودش بدهد كه اخلاق خدایی باشد)

 منبع : اسلام کوئست
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.