مرگی تلخ یا شیرین ؟!
انسان در لحظه مرگ وقتی به اشتباهاتش پی برد؛ به التماس افتاده و تمنّای زندگی دوباره میکند؛ ولی دیگر امکان نداشته و اختیار با او نیست. الان همه ما این فرصت را داریم که با اختیار خود بیاندیشیم و افکار و عقائد باطل را به دست خود از خود دور کنیم و به اشتباهاتمان پایان دهیم؛ این پایان زیبا و ارزشمند است.
جهان سراسر نظم و ترتیب است. جهانی که با خلقتی بی نظیر شکل گرفته و نشان قدرت آفریدگار خویش شمرده میشود. مگر میتوان این جهان را بدون هدف دانست؟ مگر میتوان از حکمت آفرینش آن چشم پوشی کرد؟ مطمئناً خیر؛ ولی در کمال ناباوری غفلت کار خود را کرده و ما از این امور ساده و البته سرنوشت ساز دور میکند. خداوند در قرآن کریم بارها بر هدفمندی جهان خلقت و نظام عقاب و پاداش اصرار داشته و در اینجا به یک مورد آن میپردازیم؛ خداوند در سوره حجر فرموده:« وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ[حجر/85] و نیافریدیم آسمانها و زمین و آنچه را كه در میان آنها است مگر با برنامه حقّ و واقعیّت، و همانا قیامت آمدنی است، پس صورتت را از آنها به نوعی نیكو برگردان»
چرایی خلقت
خداوند در ابتدای آیه تمام خلقت را در کنار هم آورده و ما هم جزئی از این خلقت و در این سه گانه جا گرفتیم. مخلوقی که همیشه چرایی خلقت را در اندیشه خویش مرور کرده و فکرش را به آن مشغول داشته است. در ادامه آیه، خداوند پاسخ این پرسش فراگیر را باز در عبارتی بسیار کوتاه بیان کرده است؛ حق. یعنی خلقت بیهوده و باطل نبوده و هدف بوده و هدفی را نیز به دنبال دارد. مطلبی که در دیگر آیات نیز مورد توجه قرار گرفته است.[1] پس باطل دانستن یا بی هدف خواندن و یا بازی گرفتن دنیا و جهان خلقت، اشتباهی بزرگ است. خداوند مراد خویش را با عبارت «بِالْحَقِّ» بیان کرده و این به معنای همراهی خلقت با حقیقت نیست؛ بلکه عین حقیقت بودن آن را بیان میکند.خلقت، بازی نبوده و حقیقت تمامی آن را فرا گرفته است. تنها برخی هستند که آن را بازی میپندارند و لحظههای طلایی عمر را هدر داده یا در غفلت، گناه و اشتباه طی میکنند. برخی این اشتباه را تا لحظه مرگ ادامه داده و تنها با مرگ به آن پایان میدهند. آری اشتباهات پایان پذیر است؛ چون اختیار ما محدود به این دنیاست
پایان اشتباهات
خلقت، بازی نبوده و حقیقت تمامی آن را فرا گرفته است. تنها برخی هستند که آن را بازی میپندارند و لحظههای طلایی عمر را هدر داده یا در غفلت، گناه و اشتباه طی میکنند. برخی این اشتباه را تا لحظه مرگ ادامه داده و تنها با مرگ به آن پایان میدهند. آری اشتباهات پایان پذیر است؛ چون اختیار ما محدود به این دنیاست. تا وقتی در این دنیا هستیم؛ هر طور که بخواهیم میاندیشیم و عمل میکنیم. اما وقتی از لحظه جدایی ما از این دنیا فرا برسد؛ دیگر چیزی به اختیار ما نبوده و باید با نتیجه کارهایمان به سر ببریم. شاید کسی به خود این جرأت را بدهد که با گستاخی تمام، حقیقت بودن جهان را زیر سؤال ببرد یا معاد را باور نداشته باشد؛ اما با مرگ به اشتباهش پی میبرد، بطلان و ضررهای آنها را میفهمد . به آنها پایان میدهد؛ پایانی اجباری و برخاسته از مرگ. اما این پایان بی ارزش است چون در اختیار انسان نبوده است. انسان در لحظه مرگ وقتی به اشتباهاتش پی برد؛ به التماس افتاده و تمنّای زندگی دوباره میکند؛ ولی دیگر امکان نداشته و اختیار با او نیست[3]. الان همه ما این فرصت را داریم که با اختیار خود بیاندیشیم و افکار و عقائد باطل را به دست خود از خود دور کنیم و به اشتباهاتمان پایان دهیم؛ این پایان زیبا و ارزشمند است.پایان شیرین
چقدر تلخ و زشت است که تمام خلقت، از خورشید و ستارگان گرفته تا تمام حیوانات، وظیفه خود را به انجام برسانند و انسان با تمام گستاخی، وظیفه بندگی را فراموش کرده و از خالق خود سرپیچی کند؛ خالقی که تمام خلقت را برای او خلق کرده، برای او تا او عظمت خالقش را دریابد و راه بندگی را محکم بپیماید. ولی انسان راه هدایت و سعادت را رها کرده و به هوا پرستی و خود خواهی روی آورد. به این اشتباه تلخ باید پایان داد و اگر انسان در دوران حیات و زندگیاش، با اختیار و به دست خویش، این اشتباهات را کنار گذاشته و وظیفه خود را بشناسد و به آن بپردازد؛ پایانی زیبا و شیرین را بر اشتباهاتش رقم زده و هر چه این کار مهم زودتر عملی شود؛ این زیبایی و شیرینی بیشتر خواهد بود.یک نهیب و یک فرمان
در این هستی سراسر حق و حقیقت، این انسانها هستند که تنها از وظیفه خود سر باز زده و عمر و زندگانیاش را به بطالت و بیهودگی میگذراند. حتی گاهی آنقدر در بیهودگی فرو میرود که عمرش را به بازی میگیرد. این اشتباهی بسیار بزرگ است. اشتباهی که گاهی تمام عمر یک انسان را در بر میگیرد و تا رسیدن مرگ با اوستدر انتهای آیه خداوند به ما نهیب زده تا به یاد داشته باشیم که قیامت فرا میرسد. چه عمر را در بطالت گذرانده باشیم یا در غفلت و گناه، در آن ساعت باید پاسخگو باشیم و نتیجه کارها و اعتقاداتمان را دریافت کنیم. وقتی قیامت و حساب و کتاب الهی در میان باشد؛ دیگر نیاز نیست حتی پیامبر خدا که وظیفه هدایت مردم را دارد؛ به خاطر گمراهی مردم روی خود را ترش کند. آری خداوند به پیامبرش سفارش کرده که در مقابل گمراهی، کارها و عقاید باطل مردم، صفحه صورت خود را به نیکویی برگرداند و بر سر آنها حتی فریادی نزد.کلام آخر
هستی، سراسر حق بوده و بازی نیست. مرگ و قیامت نیز حق بوده و فرا میرسد. آنچه مهم است نوع زندگی انسان و برداشت او از خلقت و نوع زندگانیاش میباشد. انسان میتواند عمرش را به بطالت بگذراند یا آن را به بازی بگیرد؛ ولی با فرا رسیدن مرگ میفهمد که کارش تا چه حد اشتباه بوده، آنجا دیگر وقتی برای جبران نیست؛ باید قبل از آن کاری کرد.پینوشت:
1- وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنهُمَا بَاطِلاً ذَالِكَ ظَنُّ الَّذِینَ كَفَرُواْ فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ كَفَرُواْ مِنَ النَّار[ص/27] و ما آسمان و زمین و آنچه را كه میان آنهاست، بیهوده نیافریدهایم، این پندار كافران است، پس واى بر آنان كه كافراند از آتش دوزخ.
2- وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون[ذاریات/56] و جن و انس را جز برای بندگی نیافریدیم.
3- حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلىِّ أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَكْتُ كلّاَ إِنَّهَا كلِمَةٌ هُوَ قَائلُهَا وَ مِن وَرَائهِم بَرْزَخٌ إِلىَ یَوْمِ یُبْعَثُون[مؤمنون/99و100] كافران در غفلت و عناد باقى هستند تا آنكه موقع مرگ هر یك از ایشان فرا رسد و گوید خدایا مرا برگردان به دنیا تا شاید اعمال صالحهاى كه بجا نیاوردهام تدارك كنم ولى هرگز این حرفى است كه او میزند و از پشت سر عالم برزخى را باید طى كند تا روزى كه برانگیخته شوند.