تبیان، دستیار زندگی
گاهی مطالبی به عنوان حدیث به حضرت رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) و اهل بیت و خاندان پیامبر(علیهم السلام) نسبت داده و در کتاب ها منتشر می شود که قرائن قطعی بر کذب آنها وجود دارد و عجبا که نسبت کذب به پیامبر خدا و خاندانش (سلام الله علیهم اجمعین) حساسیت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لُزوم منع نشر احادیث مجعول

متأسفانه در روزگار ما شاید به دلیل اهمیت یافتن پاره ای از مسائل غیر مهم، به بسیاری از مطالب و مسائل مهم یا مهم‌تر توجه چندان و درخوری نمی شود و منع و انکار و اعتراضی- متناسب با اهمیت مسأله- صورت نمی گیرد.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

حدیث جعلی، احادیث جعلی

از جمله گاهی مطالبی به عنوان حدیث به حضرت رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) و اهل بیت و خاندان پیامبر(علیهم‌السلام) نسبت داده و در کتاب ها منتشر می شود که قرائن قطعی بر کذب آنها وجود دارد و عجبا که نسبت کذب به پیامبر خدا و خاندانش (سلام الله علیهم اجمعین) حساسیت‌ها را - آنچنان که باید- برنمی انگیزد و چه بهتر قبل از آنکه دشمنان و مخالفان از این موضوع سوء‌استفاده و آن را علیه شیعه تبدیل به چماق کنند خودمان نقد و رد کنیم تا دشمن خلع سلاح شود و آبروی مذهب نرود. در این نکته به دو نمونه از این گونه مطالب اشاره می کنم. بیفزایم که در سفر حج امسال (1431) کتابی از مکّه خریدم که وهابیان برخی از احادیثی که در نمونه اول می آید نقل و آن را ابزاری برای تبلیغ علیه شیعه کرده اند.

چند سال پیش کتابی در ایران چاپ شد که مطالب ذیل در آن دیده می شود (مخصوصاً از ذکر نام کتاب و مولف و ناشر می پرهیزم تا ترویج باطل نباشد):

و روایت است از حضرت رسول (صلی الله علیه واله وسلم) که فرمود: «ایّما امراة عرضت علیها هذه السنة فابت عنها وانکرتها الا خلع الله ربقة الایمان من عنقها و حشرت یوم القیامة مع عمر بن الخطاب لمخالفتها و اتباعها العمر» یعنی هر کدام زن که عرض کنند بر او این سنّت را که متعه است پس آن زن ابا کند و سر باز زند از این سنت و منکر متعه شود پس نیست چیزی دیگر مگر آنکه بر کند و دور گرداند و گردن طوق ایمان را پس در گردنش طوق را (کذا؛ شاید: برکند خداوند از گردنش طوق ایمان را)، و حشر کند او را در روز قیامت با عمربن الخطاب، و از برای مخالفت کردن آن زن پیغمبر را و متابعت نمودن او عمر را.

در سفر حج امسال (1431) کتابی از مکّه خریدم که وهابیان برخی از احادیثی که در نمونه اول می آید نقل و آن را ابزاری برای تبلیغ علیه شیعه کرده اند

پس به رغم عمر و از برای اتباع آل رسول الله این سنت متعه را در عمل باید آورد- فنعم هذا القول مبالغة: مصراع : فرض شد بر خسرو ارتو مستحب می خوانیش.

و همچنین در حدیث وارد است که: «من ترک متعتی فلیس منی، و من ترک متعتی لم ینل شفاعتی و من لم یرضها بأمّه و أخته و بنته و عمّته و خالته لم ینل شفاعتی» یعنی هر که ترک کند متعه مرا نرسد به شفاعت من، و هر که راضی نشود متعه را نسبت به مادر خود، و خواهر خود، و دختر خود، و عمه خود و خاله خود نرسد به شفاعت من.

و جای دیگر فرمود: (صلی الله علیه واله وسلم): «من تمتع مرة عتق ثلثه من النار و مرّتین ثلثاه، و ثلاثاً دخل الجتة» یعنی هر که، یک بار متعه کرد و برخورداری گرفت از این سنت، آزاد شد دودانگ بدن او از آتش دوزخ، و هر که دوبار متعه کرد چهار دانگ او آزاد شد از آتش دوزخ، و هر که سه بار متعه کرد می رود به بهشت به کوری...

و جای دیگر فرمود که: « من تمتع مرّة امن من سخط الجبار، و من تمتع مرّتین حشر مع الابرار، و من تمتع ثلاثاً زاحمنی درجاتی الی الجنة [و من] زاد، زاده الله علوّا و رفعة » یعنی هر که متعه کرد یک بار ایمن شد از ناخشنودی خدای جبار، و هر که متعه کرد دو بار حشر کرده شود روز قیامت با ابرار و هر که متعه کرد سه بار نزدیک می شود با من و شریک من است به درجات من در بهشت، و هر که زیاده از سه بار متعه کرد زیاده می کند خدای تعالی مرتبه او را و علو قدر او را زیاده کند در دنیا و آخرت.

جای دیگر فرمود که: «من تمتع مرّة کتب له سبعمائة الف حسنة، و رفع له سبعمائة الف سیئة، و زوج له سبعین الف حور العین» یعنی هر که متعه کرد یک بار بنویسد خدای تعالی از برای او هفتصد هزار حسنه را و برمی دارد از او هفتصد هزار سیئه را و جفت او می گرداند هزار حوری را.

و جای دیگر فرمود (صلی الله علیه واله وسلم): «و من تمتع مرّة واحدة فهو له درجة کدرجة الحسین (صلی الله علیه واله وسلم)، و من تمتع مرّتین فهو له درجة کدرجة الحسن(علیه السلام)، و من تمتع ثلاث مرّات فهو له درجة علی بن أبی طالب (علیه السلام)، و من تمتع اربع مرّات فهو له درجة کدرجتی» یعنی هر که متعه کرد یک بار پس او را درجه و مرتبه ای است در ثواب همچو درجه امام حسین (علیه السلام) مبالغة و هر که متعه کرد دو بار پس او را درجه ای است در ثواب همچو درجه امام حسن (علیه السلام) مبالغة، و هر که متعه کرد سه بار پس او را درجه ای است در ثواب همچو درجه علی بن أبی طالب (علیه السلام) مبالغه، و هر که متعه کرد چهار بار او را درجه ای است در ثواب همچو درجه من که محمد (صلی الله علیه واله وسلم) باشد مبالغة.

گاهی مطالبی به عنوان حدیث به حضرت رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) و اهل بیت و خاندان پیامبر(علیهم‌السلام) نسبت داده و در کتاب ها منتشر می شود که قرائن قطعی بر کذب آنها وجود دارد و عجبا که نسبت کذب به پیامبر خدا و خاندانش (سلام الله علیهم اجمعین) حساسیت‌ها را - آنچنان که باید- برنمی انگیزد و چه بهتر قبل از آنکه دشمنان و مخالفان از این موضوع سوء‌استفاده و آن را علیه شیعه تبدیل به چماق کنند

صدق رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم).

این بود نمونه اول از احادیث مجعول که تصرفی در عبارات آن نکردم جز ما بین دو قلاب.

خطبه ای است منسوب به حضرت ابوالفضل العباس (سلام الله و صلواته علیه و ابیه و أخیه) که، به صورت پوستر با ترجمه فارسی در سطحی وسیع منتشر شده و پیش از آن در کتابی مخصوص شرح همین خطبه با آب و تاب فراوان با نام خطیب کعبه: شرح خطبه  پرشور قمر منیر بنی هاشم (علیه السلام) بر فراز کعبه در یوم الترویه سال 60 ق به سال 1386 ش در تهران چاپ شده است. همانطور که عبارات و ساختار احادیث پیشین بهترین دلیل بر نادرستی و مجعول بودن آنهاست عبارات نااستوار این خطبه ساختگی هم بهترین شاهد مدعاست و انتساب آن احادیث به رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) و این خطبه به پسر والاقدر امیر ییان و برادر بزرگوار سید شهیدان حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) توهین به این بزرگواران است، از آنجا که فاضل مکرم جناب آقای جویا جهانبخش به تفصیل بسیار راجع به این خطبه و خطیب کعبه بحث کرده‌اند (ر. ک: آینه پژوهش، شماره 118 ، ص 28- 56)، و طالب تفصیل را به مقاله مزبور حوالت می کنم.


منبع:

کتاب شیعه(2)،سال اول،شماره دوم،پاییز و زمستان 1389

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.