تبیان، دستیار زندگی
روز 18 دی 1357 آنتونى پارسونز، سفیر انگلیس در تهران، براى دیدار خداحافظى به ملاقات شاه رفت. پارسونز كه پنج سال سفیر انگلیس در تهران بود در این چهار ماه آخر حضورش در تهران با شاه «روابط كاملاً صمیمانه» برقرار كرد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روزی که سفیر انگلیس،ملت ایران را تحسین کرد

روز 18 دی 1357  آنتونى پارسونز، سفیر انگلیس در تهران، براى دیدار خداحافظى به ملاقات شاه رفت. پارسونز كه پنج سال سفیر انگلیس در تهران بود در این چهار ماه آخر حضورش در تهران با شاه «روابط كاملاً صمیمانه» برقرار كرده بود...

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

روزی که سفیر انگلیس،ملت ایران را تحسین کرد

طفره رفتن سفیر و اصرار شاه

در این دیدار غم‏انگیز ، پارسونز اشك ریخت و شاه به پارسونز گفت كه سه پیشنهاد مختلف به او شده است:

1 ـ در كشور بماند و با قدرت و شدت عمل كند.

2 ـ به بندرعباس برود و در غیاب خود دست ارتش را باز بگذارد.

3 ـ كشور را ترك كند و كار را به دست دولت بسپارد

شاه در ادامه نظر پارسونز را جویا شد اما پارسونز از جواب دادن طفره رفت و گفت: «من هرچه بگویم شاه آن را توطئه انگلیسى تلقى خواهد كرد.»

اما در مقابل اصرار شاه پارسونز با این تأكید كه نظرش كاملاً شخصى و از سوى كسى كه خیرخواه شاه و ایران است، گفت:

«من شاه را در وضعى مى‏بینم كه امریكاییها براى آن اصطلاح  No-Win (وضعیتى كه در آن امید بُرد و پیروزى وجود ندارد) به كار مى‏برند و هر روز كه شما بیشتر در كشور بمانید بختیار مثل برفى كه در آب افتاده باشد بیشتر تحلیل خواهد رفت. از سوى دیگر اگر كشور را ترك كنید شانس بسیار كمى براى بازگشت وجود دارد، زیرا من اعتقاد ندارم كه بختیار توانایى برقرارى نظم و استقرار حكومت خود را داشته باشد.» پارسونز در ادامه راه‏حلهاى دیگر را نیز بى‏ثمر خواند و یادآور شد كه اعتصابات رژیم شاه را به زانو در آورده است و به شاه گفت: «آیا نیروهایى كه توانسته‏اند او را تا بندرعباس عقب برانند، نمى‏توانند با افزایش فشار خود او را از كشور خارج كنند؟»

شاه در ادامه با یك ژست غیرعادى به ساعتش نگاه كرد و گفت: «اگر موضوع مربوط به خود من بود تا ده دقیقه دیگر حركت مى‏كردم اما تصمیم گرفته‏ام تا قبل از تأیید حكومت بختیار از طرف مجلس از كشور خارج نشوم چون امكان دارد پس از ترك كشور از سوى من، مجلس از هم بپاشد و حدنصاب لازم براى دادن رأى اعتماد به دولت حاصل نشود.»

پارسونز نیز پاسخ داد: «توفان انقلاب، ایران را فراگرفته و همه نهادهاى قانونى را كنار زده است، در این اوضاع و احوال كسى به فكر مجلس و تشریفات قانونى نیست.»

اعتراض هزاران دانشجوى ایرانى در انگلستان

شاه سرى تكان داد و موضوع صحبت به مسئله محل اقامت شاه كشیده شد و شاه گفت احتمالاً به یكى از كشورهاى سلطنتى عرب یا مصر مى‏رود. شاه درباره سفر به انگلیس نیز گفت با توجه به وجود هزاران دانشجوى ایرانى در انگلستان در این كشور احساس امنیت نمى‏كند.

در پایان این دیدار شاه به پارسونز گفت: «نمى‏توانم جواب قانع‏كننده‏اى براى این سؤال خود بیابم كه چرا مردم پس از این همه كار كه براى آنها كرده است علیه او شوریدند؟»

پارسونز نیز پاسخ داد كه علت اصلى این دگرگونى این است كه شاه مى‏خواست مردم ایران را به چیزى بدل كند كه نبودند و این تعارض سرانجام مردم را به طغیانى تحت رهبرى پیشوایان مذهبى وادار ساخت. پارسونز در ادامه به شاه یادآور شد كه همین نیروها، روحانیان، بازاریها و طبقه روشنفكر بر سر مسئله امتیاز تنباكو به یك شركت خارجى علیه ناصرالدین شاه شوریدند و در سال 1906 مظفرالدین شاه را وادار به قبول اصول حكومت مشروطه كردند.

پارسونز در ادامه روایتش از این دیدار در كتاب غرور و سقوط مى‏نویسد: «در اشاره به رویدادهاى اخیر و سیر انقلاب ایران گفتم كه من هرگز مردم ایران را داراى چنین روحیه و شجاعت و اعتقاد و انضباطى ندیده بودم و نمى‏توانم حالت اعجاب و تحسین خود را نسبت به آنها كتمان كنم و اضافه كردم اگر شاه مى‏توانست این ملت را با چنین خصوصیاتى به سوى خود جلب كند و آنها را در راه اجراى هدفهاى تمدن بزرگ خود بسیج نماید، هیچ مشكلى نداشت.» شاه نیز نظر پارسونز را درباره حركت انقلابى مردم و خصوصیات برجسته آنها قبول كرد اما مقایسه خود را با شاهان قاجاریه نپذیرفت.


منبع:موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی