تبیان، دستیار زندگی
خلیل طهماسبی، نجار و عضو گروه انقلابی فدائیان اسلام بود. وی در تاریخ 16 اسفند 1329 در حیاط مسجد شاه تهران، سپهبد حاج علی رزم آرا نخست وزیر وقت ایران و مخالف ملی شدن صنعت نفت را به هلاکت رسانید. وی بعد از حمله ناموفق به حس
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا استاد خلیل یک قهرمان ملی بود؟

خلیل طهماسبی، نجار و عضو گروه انقلابی فدائیان اسلام بود. وی در تاریخ 16 اسفند 1329 در حیاط مسجد شاه تهران، سپهبد حاج علی رزم آرا نخست وزیر وقت ایران و مخالف ملی شدن صنعت نفت را به هلاکت رسانید. وی بعد از حمله ناموفق به حسین علاء، در 6 آذر 1334 دستگیر و در 27 دی 1334 به همراه نواب صفوی، مظفر ذوالقدر و محمد واحدی اعدام شد.

فرآوری:فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
آیا استاد خلیل یک قهرمان ملی بود؟

خلیل طهماسبی 25 بهمن 1302 در تهران به دنیا آمد. پس از کارگری در مشاغل مختلف در حرفه نجاری مشغول شد و اطرافیانش استاد خلیل صدایش می کردند. او در مجالس سید ابوالقاسم کاشانی با نواب صفوی آشنا شد و در 1326 به عضویت فدائیان اسلام درآمد.

در پی مخالفت های آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی و نواب صفوی با رزم آرا نخست وزیر ایران، طهماسبی در 16 اسفند 1329 رزم آرا را در مجلس ترحیم حاج میرزا محمد فیض قمی در مسجد شاه با شلیک سه گلوله به هلاکت رسانید. مجلس شورای ملی در دوره هفدهم در تاریخ 11 مرداد 1331 به درخواست شمس قنات آبادی (از یاران آیت الله کاشانی) در ماده واحده ای وی را قهرمان ملی نامید و چنین تصویب کرد:

چون خیانت حاج علی رزم آرا بر ملت ایران ثابت گردیده هرگاه قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد به موجب این قانون مورد عفو قرار می گیرد و آزاد می شود .

به این ترتیب طهماسبی در 24 آبان 1331 از زندان آزاد شد.

بعد از حمله ناموفق به حسین علاء، طهماسبی در 6 آذر 1334 دستگیر و در 27 دی 1334 به همراه نواب صفوی، مظفر ذوالقدر و محمد واحدی اعدام شد.

چگونگی دادگاه مرحوم خلیل طهماسبی

برای خلیل طهماسبی دادگاهی تشکیل نشد. تنها دادگاهی که تشکیل شد در سال 1334 بود که آن هم نه در مورد قتل رزم آرا، بلکه مربوط به تیراندازی به حسین علاء، اقدام علیه امنیت کشور و تحریض مردم به مسلّح شدن بود.

پروندة قتل رزم آرا، پس از اعدام خلیل طهماسبی و نواب صفوی، مختومه اعلام شد. علتش هم این بود که متهمین اصلی حیات نداشتند. در مراحل بازجویی از خلیل طهماسبی بود که لایحة عفو خلیل طهماسبی به مجلس شورای ملّی داده شد. به همین جهت، چون دادگاهی تشکیل نشده بود، در اوایل سال 1332، بعد از تصویب لایحه، بازپرس پرونده اخطاریه ای برای نواب صفوی فرستاد و ادعایش این بود که درست است که خلیل طهماسبی، به عنوان کسی که رزم آرا را کشته، طبق قانون، عفو شده؛ اما مباشرین به قتل مورد عفو قرار نگرفته اند. لذا، نواب صفوی، با توجه به اعلامیه هایی که صادر شده، مباشر قتل است. احضاریه ای برای نواب صفوی فرستاده شد که در همان موقع از نواب صفوی جوابیه ای در روزنامه ها چاپ شد تحت این عنوان که اگر قرار باشد من به دادگاه احضار شوم، باید نمایندگان قانون و کسانی که لایحة عفو خلیل طهماسبی را امضا کردند به عنوان مباشر بیایند به دادگاه جواب بدهند. این خودش مسئله ای شد و بعد هم نواب صفوی را دیگر احضار نکردند.

خلیل طهماسبی در اولین بازجویی خود نوشته است: من چون تشخیص دادم رزم آرا مردی خائن و وطن فروش است در صدد برآمدم تا شرش را از سر یك عده مسلمانان كوتاه كنم تا امثال آنها نتوانند برای یك مشت ملت فقیر ایران گربه رقصانی كنند.

اما، چرا در مراحل بازپرسی عفوش کردند؟ فضای آن روز کشور یک فضای خاصی بود؛ فضایی بود که مردم همه معتقد شده بودند به اینکه رزم آرا می خواست خیانت کند. فدائیان اسلام در روزنامه ها آگهی دادند و یک فرمی را چاپ کردند تا کسانی که مایل به آزادی خلیل طهماسبی هستند این فرم را امضا کنند. این ابتکار فدائیان اسلام بود. از این ابتکار جبهة ملّی هم استفاده کرد. جبهه ملّی هم با این فرم هماهنگ شد. فدائیان اسلام در طومارهایی شروع به گرفتن امضا از مردم کردند برای آزادی خلیل طهماسبی. کم کم اذهان را برای آزادی خلیل طهماسبی آماده کردند، تا اینکه جریان 30 تیر پیش آمد.

در 27 تیر سال 1331 احمد قوام نخست وزیر شد و اعلامیه ای داد که «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» و آیت اللّه کاشانی، جبهة ملّی و کلّیه گروههای مخالف قوام وارد جریان شدند و قوام در 30 تیر سقوط کرد. دکتر مصدق که دوباره روی کار آمد، عده ای از نمایندگان جبهة ملّی دو تا لایحه به مجلس ارائه دادند، یکی لایحة عفو خلیل طهماسبی و یکی هم لایحة مصادرة اموال قوام السلطنه بود. این دو لایحه با هم به مجلس رفت و بعد از 30 تیر سال 1331 بود که با قید فوریت تصویب شد. علتش هم این بود که فضای خارج مجلس و فضای عمومی جهتگیریش در جریان قوام السلطنه، در مجموع، به نفع خلیل طهماسبی در قتل رزم آرا تمام شده بود.

البته، در آخرین روزهایی که نواب صفوی دی ماه سال 1334 محکوم به اعدام می شود در بازجویی همه چیز را می گوید. یک مواجهه ای هست بین نواب صفوی و دکتر مصدق که می توانید به روزنامه های آن روز مراجعه کنید و ببینید که دکتر مصدق گوشهایش را می گیرد، می گوید: من این مرد را نمی شناسم. در پروندة رزم آرا هست که دکتر مصدق، علاوه بر اینکه انکار می کند که در این جریان دخالت مستقیم داشته، می گوید من با آزادی خلیل طهماسبی مخالف بودم در حالی که نواب صفوی و یارانش اعتراف کرده بودند که جبهة ملّی دخالت مستقیم داشته. می گوید: من مخالف این آزادی بودم، نه از آن جهت که خلیل طهماسبی را می خواستند آزاد کنند؛ بلکه مصوبة مجلس را دخالت در قوة قضائیه می دانستم و چون به تفکیک قوا معتقد بودم، به همین جهت مخالفت کردم.

مرحوم طهماسبی، به محض اینکه آزاد شد، اول به دیدن آیت اللّه کاشانی رفت. مرحوم آیت اللّه کاشانی دست به سرش کشیده از او تشکر کرد. بعد در زندان به دیدن نواب صفوی رفت . روز دوم به دیدار دکتر مصدق رفت و دکتر مصدق هم، او را پذیرفت.

فدائیان اسلام تقریبا منزوی شده بودند؛ اما طهماسبی منزوی نشده بود. این درست در مقطعی است که طهماسبی عضو فدائیان اسلام است، مردم می خواهندش، برضد او تبلیغات نشده است. وقتی اول می آید بازار، همة بازار جلویش می آیند، استقبالش می کنند، چهره اش هر کجا دیده می شود برایش تظاهرات می کنند.

اما نهایت در 6 آذر 1334 خلیل طهماسبی و اكثر اعضای فدائیان اسلام توسط مأمورین فرمانداری نظامی بازداشت شدند.


منابع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، خبرگزاری فارس