تبیان، دستیار زندگی
حمیدرضا نقاشیان پس از ترور شهید آیت الله مرتضی مطهری،مامور تعقیب ودستگیری گروه موسوم به فرقان شد.او از فرآیند این عملیات،خاطراتی شنیدنی دارد که شمه ای از آن را ،دراین گفت وشنود بازگفته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عاملین ترور آیت الله قاضی، از تهران دستور نگرفته بودند

حمیدرضا نقاشیان پس از ترور شهید آیت الله مرتضی مطهری،مامور تعقیب ودستگیری گروه موسوم به فرقان شد.او از فرآیند این عملیات،خاطراتی شنیدنی دارد که شمه ای از آن را ،دراین گفت وشنود بازگفته است.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
عاملین ترور آیت‌الله قاضی، از تهران دستور نگرفته بودند

جنابعالی از سوی حضرت امام مأمور برخورد با گروه فرقان بودید. آیا از قبل این گروه را می شناختید؟ روند رسیدگی به پرونده فرقان چگونه بود؟

بسم الله الرحمن الرحیم. بله، من از قبل از انقلاب بعضی از افراد گروه فرقان را می شناختم و همین کمک کرد در ابتدا کسانی را که روی آنها شناخت داشتیم، تعقیب کردیم و عده ای بازداشت شدند و در بازجویی ها دامنه فعالیت ما گسترده تر شد.

چرا روند ترورها تا ترور شهید مفتح ادامه یافت و نتوانستید جلوی فعالیت این گروه را بگیرید؟

نخستین دلیل این بود که فرقان اساساً مجموعه بسته ای بود و دوم اینکه امکانات نظام جمهوری اسلامی برای برخورد با ضد انقلاب در آن مقطع، فوق العاده محدود بود و انتظار عملیات سازماندهی شده علیه خود را، حداقل به این زودی نداشت. نظام هنوز دستگاه اطلاعاتی نداشت و ما برای انجام مأموریت هایمان با محدودیت های ارتباطی، تدارکاتی و شناسایی فراوانی مواجه بودیم. حتی ناچار بودیم شبکه بی سیم و شبکه ارتباطات مخابراتی را، خودمان راه بیندازیم و شبکه تعقیب و مراقبت و وسایل مورد نظر و اتومبیل های ضروری را خودمان تهیه کنیم. ما کاملاً یک مجموعه جدید با امکانات محدود بودیم که طبیعتاً نمی توانست پاسخگوی نیازهای گسترده کشور باشد. از این گذشته سابقه عملیات نظامی علیه گروه های ترور را نداشتیم و فقط کمک خدا بود که توانستیم در همان مرحله اول، عده ای از تیم عملیات نظامی فرقان را بازداشت کنیم. بماند که در ابتدا حتی خودمان هم نمی دانستیم کسانی را که دستگیر کرده ایم، عضو گروه عملیاتی و نظامی فرقان هستند و در بازجویی ها متوجه شدیم افرادی از کادر مرکزی آنها، در شاخه نظامی هم فعالیت می کنند.

پس از ترور شهید قرنی، شهید مطهری، شهید حاج طرخانی و شهید عراقی، توانستیم بخش اعظم گروه فرقان را که در شاخه نظامی فعال بودند دستگیر کنیم.

چگونه به شاخه فعال آنها در تبریز رسیدید؟

به تدریج متوجه شدیم حوزه عملیات آنها منحصر به تهران نیست و در فارس و آذربایجان شرقی، مخصوصاً تبریز و بیشتر دانشگاه تبریز، فعال هستند. ما قبلاً اطلاعی از این جریانات نداشتیم تا وقتی که متأسفانه ترورهایی صورت گرفتند. عملیات اینها در تبریز و حتی شیراز، در واقع فعالیت باقی مانده های شاخه نظامی فرقان بود که می خواستند به این شکل اظهار وجود کنند و بگویند فرقان هنوز فعال است و لذا به سراغ کسانی رفتند که حفاظت جامعی از آنان صورت نمی گرفت.

چرا؟

بسیاری از این شهدا در واقع خودشان نمی خواستند تیم محافظتی داشته باشند. علاوه بر این فضای اجتماعی هم به گونه ای نبود که چنین اقتضایی کند.

ترور آیت الله قاضی هم به همین دلیل موفق بود؟

بله، ایشان اساساً انسان بی تکلف و عارف مسلکی بود و چنین تقیداتی را دوست نداشت. ایشان انسان فوق العاده آرام و متینی بود و بسیار هم مظلومانه مورد هجوم فرقان واقع شد، در حالی که هیچ یک از مشخصه های به قول خودشان «زر، زور و تزویر» را هم نداشت! زندگی ایشان فوق العاده زاهدانه بود، پس نمی توانست مصداق زر باشد. اهل مدارا و مماشات بود، لذا مصداق زور هم نبود. تزویر، ریا و دنیاطلبی هم که ذره ای در وجود ایشان راه نداشت. به نظر من ترور ایشان کاملاً ترور کوری بود. ضاربین اعتراف کردند چندین بار هم عملیات شناسایی را در باره ایشان انجام دادند، اما از ترور ایشان منصرف شدند. محمد متحدی از مباشرین ترور این بزرگوار گفته بود: ما برای زدن آقای قاضی دودل بودیم، منتهی بعد از اینکه شاکله فرقان زده شد، خواستیم اثبات وجود کنیم و بگوییم هنوز قادریم ترور کنیم!

چگونه وارد پرونده ترور آیت الله قاضی شدید؟

ما کمترین احتمالی نمی دادیم که فرقان در تبریز دست به عملیات ترور بزند، ولی پس از ترور آیت الله قاضی، به تبریز نیرو اعزام و بررسی و تفحص را شروع کردیم. خودم همراه این گروه به تبریز رفتم و با اطلاعات بسیار اندکی که داشتیم، شروع به کار کردم و رگه های خیلی باریکی از ارتباط گروه فرقان با بعضی از افراد در دانشگاه تبریز به دست آوردم و از همین جا رد قضیه را گرفتم تا به قاتلین شهید آیت الله قاضی رسیدم. کسانی که این جنایت را مرتکب شدند، از مرکزیت در تهران دستور نگرفته بودند و در شاخه نظامی فرقان هم عضویت نداشتند و فقط برای اینکه اثبات کنند گروه فرقان هنوز زنده است، دست به عملیات زدند! وقتی این افراد را دستگیر کردیم، متوجه شدیم از تفکر گروه فرقان هم اطلاع چندانی ندارند، به همین دلیل هم از آنها انتقاد می شد که: شما اهداف فرقان را نادیده گرفته و منویات آن را زیر پا گذاشته اید، چون فرقان بنا نداشت هر کسی را بزنند! آنها گیج بودند و با حیرت نگاه می کردند و قبول داشتند کارشان ترور کور بوده است.

خود شما چقدر آیت الله قاضی را می شناختید؟

واقعیت این است که قبل از شهادت، ایشان را نمی شناختم و پس از شهادت ایشان بود که با بررسی سوابق خانوادگی و مطالعه شخصیت و دیدگاه های ایشان، بلوغ سیاسی ایشان در مدیریت تبریز در جریان انقلاب، حوزه نفوذشان در آذربایجان و مخصوصاً درایت کم نظیری که در مدیریت غائله گروهک خلق مسلمان نشان داده بود، به شخصیت والای ایشان پی بردم و متوجه شدم با بلاهت گروه ندانم به کار فرقان، چه صدمه سنگینی به انقلاب، به خصوص در تبریز خورد. پس از ایشان افرادی که قبل از آن جرئت اظهار وجود نداشتند، تبریز را جولانگاه خود کردند. برای انسانی با چنین جایگاه رفیعی، مقامی کمتر از شهادت وجود ندارد. شهادت افتخاری نیست که نصیب هر کسی بشود و شهید آیت الله قاضی با آن سوابق درخشان، شایسته چنین افتخاری بود.

زمینه های رشد فرقان در تبریز چگونه فراهم شده بود؟

در تبریز کتاب فروشی به اسم طالع، کتاب ها و جزواتی را که محمد متحدی از اکبر گودرزی می گرفت و می آورد، می فروخت. در واقع اینجا مرکزی بود که انتشارات فرقان آثار خود را از طریق آن در تبریز پخش می کرد. ما هم تحقیق و بررسی خود را از همین کتاب فروشی شروع کردیم. البته تعداد افرادی که در تبریز به فرقان گرایش داشتند، بیش از ده پانزده نفر نبود. در دانشگاه تبریز کلاً سه نفر بودند و همان ها هم این فاجعه را مرتکب شدند. به نظر من حوزه نفوذ فکری فرقان در تبریز، بسیار محدود بود و فرقان فقط در تهران به شکل گسترده فعالیت داشت. ما در بررسی هایمان به سند و مدرکی برنخوردیم که نشان بدهد عاملین ترور آیت الله قاضی از تهران دستور گرفته باشند.

آیا قاتلان آیت الله قاضی شناختی از ایشان داشتند؟ انگیزه شان چه بود؟

قاتلان شهید قاضی هیچ شناختی از ایشان نداشتند و هدفشان فقط این بود که یک روحانی شاخص را در تبریز ترور کنند تابه اصطلاح، نفرت خود را از روحانیت نشان بدهند! اینها چند دانشجوی بی اطلاع بودند که با کتاب فروشی طالع ارتباط داشتند. انگیزه شان همان طور که اشاره کردم، فقط وانمود کردن این قضیه بود که فرقان هنوز وجود دارد.

به روند دستگیری و رسیدگی قضایی این افراد هم اشاره کنید؟

با مجوز حضرت امام و امضای آیت الله مشکینی و آیت الله منتظری، قضات شرعی برای پرونده فرقان تعیین شدند که در دادگاه های انقلاب با دادستانی شهید لاجوردی شروع به کار کردند و در زندان اوین، محوطه ای برای محاکمه این افراد در نظر گرفته شد. ابتدا کیفرخواست خوانده می شد و متهمین از خود دفاع می کردند. اگر نیاز به جلسه دومی بود، قضات اعلام می کردند. بعد هم حکم صادر می شد. از تمام جلسات این دادگاه ها فیلمبرداری هم می شد.

آیا خانواده شهید قاضی هم در این جلسات حضور داشتند؟

متأسفانه به خاطر مشکلات خانوادگی و عدم تهیه تدارکات لازم حضور نداشتند، در حالی که حضور آنان به دادگاه رسمیت و شأنیت بهتری می داد.

به نظر شما چرا عده ای در مورد ماهیت انحرافی فرقان ایجاد شبهه می کنند؟

فرقان سابقه و بنیه فکری قوی ای نداشت که ارزش داشته باشد جریاناتی به دنبال آن راه بیفتند! کسانی که این شبهات را ایجاد می کنند، در واقع به دنبال تسویه حساب با روحانیت و نظام هستند، والا متون، آثار و تفکرات فرقان بارها نقد و ایرادهای بنیادین و اساسی به آنها وارد شده است. ایجاد شبهه در ماهیت و تفکرات فرقان، در واقع ضدیت با ولایت فقیه، روحانیت و حکومت اسلامی است.

این شبهات را گاهی کسانی که خودشان به پرونده های فرقان رسیدگی کردند مطرح می کنند.دراین باره چه دیدگاهی دارید؟

به نظر من اینها بخشی از حافظه تاریخی خود را از دست داده و ژست روشنفکری به خود گرفته اند. بنده از این نظر که اغلب محاکمات را جناب آقای ناطق نوری انجام دادند، خوشحالم، چون ایشان در طول محاکمات سعی کردند به جای برخورد با فرد، با ریشه های این فکر برخورد کنند و به نظر من موفق هم بودند. مخالفت با روحانیت و موضوع «منهایی گری» در تاریخ سابقه دارد، اما انحراف التقاطی و نظامی گری گروه فرقان واقعاً ریشه کن شد. واقعیت این است که در بازداشتگاه ها وقت زیادی صرف بحث و بررسی عمیق انحرافات فکری فرقان شد و 95 درصد کسانی که به این گروه گرایش پیدا کرده بودند، واقعاً متوجه ماهیت آن شدند و برگشتند. بسیاری از آنها حتی به جبهه رفتند و شهید شدند. برخی هم امروز در نظام منشأ خدمات ارزنده ای هستند. کسانی که این شبهات را مطرح می کنند، قطعاً روزی به اشتباهات خود پی خواهند برد.


منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران