تبیان، دستیار زندگی
سومین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران برگزار شد و در نتیجه، آیت الله سید علی خامنه ای به ریاست جمهوری انتخاب شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در انتخابات 10 مهر 1360 چه فردی رییس جمهور ایران شد؟

سومین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران برگزار شد و در نتیجه، آیت الله سید علی خامنه ای به ریاست جمهوری انتخاب شد.

فرآوری: فهیمه السادات آقامیری- بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
در انتخابات 10 مهر 1360 چه فردی رییس جمهور ایران شد؟

خانه ی ما در خیابان خسروی نو بود...

سید علی حسینی خامنه ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه ای، در فروردین ماه سال 1318 شمسی برابر با 1358 قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود و زندگی مرحوم سید جواد خامنه ای هم مانند بیشتر روحانیون و مدرسان علوم دینی، بسیار ساده: «پدرم روحانی معروفی بود، اما خیلی پارسا و گوشه گیر [...] زندگی ما به سختی میگذشت. من یادم هست شب هایی اتفاق می افتاد که در منزل ما شام نبود. مادرم با زحمت برای ما شام تهیه میکرد. [...] آن شام هم نان و کشمش بود.»

خانه ای که خانواده ی سید جواد در آن زندگی میکردند در یکی از محله های فقیرنشین مشهد بود: «منزل پدری من که در آن متولد شده ام، تا چهار پنج سالگی من، یک خانه ی  60  70  متری در محله ی فقیرنشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیرزمین تاریک و خفه ای! هنگامی که برای پدرم میهمان میآمد -و معمولاً پدر بنا بر این که روحانی و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت- همه ی ما باید به زیرزمین میرفتیم تا مهمان برود. بعد عده ای که به پدر ارادتی داشتند، زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما دارای سه اتاق شدیم.»

دوران کودکی

دوران کودکی آیت الله سید علی خامنه ای هم نوسانات و فراز و فرودهای زیادی داشت. او در روزهایی پا به جهان هستی گذاشت که ایران به اشغال متفقین در آمده بود. کشور در عدم تعادل سیاسی اقتصادی مدیریت می شد. مدیریت سیاسی با هم تکبر و اقتدار خود به تدریج قوا و نیرویی که در 16 سال جمع آوری کرده بود را از دست می داد. «علی آقا به تازگی وارد سومین سال زندگی خود شده بود که مشهد به اشغال قوای اتحاد جماهیر شوروی در آمد. در واپسین ماه تابستان سال 1320 ش جامعه ایران دچار تناقضی بی سابقه بود، از یک سو خوشحال سقوط رضاشاه و پایان عمر دیکتاتوری او، و از سوی دیگر بدحال ورود متفقین و اشغال ایران. شهریورماه، آغاز این تناقض بود.»

در این اوان سید علی به سفر کربلا رفت. او همراه خانواده نخستین سفر طول و دراز دوران کودکی را تجربه کرد. این سفر شش ماه به درازا کشید از مشهد تا تهران سه شبانه روز زمان برد. «پدرم می خواست برود مکه، بنا بود ما را ببرد عتبات بگذارد، خودش برود مکه و برگردد. نتوانست گذرنامه اش را درست کند. گذرنامه عتبات هم نتوانست بگیرد.»

اکنون او ، در کشمکش های سیاسی و نظامی آن زمان به دبستان دارالتعلیم پا می گذارد و وارد دنیای آموزشی عصر پهلوی اول می شود. «سید علی در دوران دبستان به مدرسه دارالتعلیم رفت و تقریبا یک سال از گشایش آن می گذشت. با برداشته شدن سد رضاشاه از ایران، خواست ها، مراسم، پوشش، گردهمایی ها و هر آنچه که رنگ و بویی از مذهب و مظاهر دین داشت و در دوره پهلوی اول به محاق دین ستیزی او رفته بود، جاری شد. این جریان چه بسا در مشهد، پررنگ تر بوده باشد. با فروکش کردن هول و ولای حضور نظامیان شوروی در شهر، زنان چادری که پس از کشف حجاب خانه نشین شده بودند، رنگ حرم و خیابان و بازار را دیدند....»

علیرغم آنکه فضای اجتماعی آن سال ها متاثر از دین ستیزی و تجددگرایی رضاشاهی بود و او به نهاد دین بی اعتنا بود اما علی آقای جوان نه متاثر از حکومت و رژیم پهلوی بلکه عمدتا سیرت او ملهم از نهاد خانواده و اطرافیان آن و نیز فضای مذهبی شهر مشهد و تعلقات آن بود. «علی آقا از کودکی قبا می پوشید: چیزی شبیه قبا. با همین لباس بازی می کرد، می دوید و راهی مدرسه می شد. او عمامه هم داشت. هوا که گرم بود عمامه نمی گذاشت. اما زمستان ها یا هنگامی که با پدر به مسجد می رفت، عمامه ای که مادرش می پیچید، بر سر می گذاشت.»

او حتی پای منبر آیت الله کاشانی نیز قرآن خواند. «وقتی آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی به مشهد آمد، در مراسم استقبال از او قرآن خوان بود و با آیت الله سید نورالدین حسینی شیرازی که به زیارت آستان رضوی آمد، سید علی 9 ساله در مراسم استقبال او در خواجه اباصلت نیز آیه هایی از قرآن کریم تلاوت کرد.»

روزگار جوانی

پس از پایان دبستان، راهی حوزه علمیه شد و این زمانی است که لایحه ملی شدن صنعت نفت از تصویب مجلسین گذشته و پرچم ایران بر فراز پالایشگاه آبادان افراشته شده بود. در مشهد مردم برای حمایت از این موضوع در یک گردهمایی ده هزار نفری در صحن نو حرم مطهر شرکت کردند و به سوی خیابان طبرسی راه باز کرده، تابلو شرکت ملی نفت ایران را به جای شرکت نفت انگلیس و ایران، بر سر در ساختمان این شرکت نصب کردند. مقاومت انگلیس در برابر این خواست ملی و کشاندن موضوع به دادگاه لاهه در مشهد نیز واکنش داشت و در اجتماعی که گروه های مذهبی و ملی برپا کردند از دخالت نا به جای دادگاه لاهه در ملی شدن صنعت نفت ابراز انزجار نمودند. سید علی نوجوان از اجتماعات بزرگی که در مهدیه به همت علی اصغر عابدزاده تشکیل می شد با خبر بود و می دید که حاجی عابدزاده و محمدتقی شریعتی و شیخ محمود حلبی توانسته اند مشهد را برای خلع ید انگلیس از صنعت نفت ایران فعال نگه دارند. با تلاش نامبردگان بود که «جمعیت های موتلفه اسلامی» در مشهد شکل گرفت و برای مدتی پیشگام فعالیت های سیاسی در این شهر شد. طرفداران سید مجتبی نواب صفوی نیز از اعضاء تشکیل دهنده جمعیت های موتلفه اسلامی بودند.

این گونه بود که فضای شهر به گونه ای شد که بسیاری از تجمعات را متوقف و دفاتر این ها را تعطیل می کردند. سید علی در خاطرات خود می گوید: «الواطی که از افسردگی به در آمده بودند برای غارت دفتر حزب ایران راهی این محله شدند: یادم نمی رود آن تلخی که دیدم...عده ای راه افتاده اند توی کوچه و می گویند زنده باد شاه، و حزب ایران را غارت کرده بودند، اثاثیه مرکز حزب ایران را و همچنین مغازه چند نفری از افرادی که وابسته به حزب بودند. آن منظره هنوز جلوی چشم من است.»

تجربه دیدار نواب صفوی

دیدار آیت الله جوان با آقا سید مجتبی نواب صفوی، یکی از مهم ترین مواجهه های او با جریانات سیاسی آینده ترسیم می شود. اولین دیدارش را اینگونه ترسیم کرد: «وقتی آمد دیدم که یک آدمی است قد کوتاه و ریزنقش، با یک عمامه مخصوص، به همراه عده ای از فداییان اسلام که او را همراهی می کردند. با کلاه های پوستی مخصوصشان. آن ها نواب را به شکل نیم دایره احاطه کرده بودند... سخنرانی نواب مثل سخنرانی های معمولی نبود. او بلند می شد، می ایستاد و با شعار شروع به حرف زدن می کرد و همین طور پرکوب و شعاری صحبت می کرد. علی آقای نوجوان که از لابه لای جمعیت خود را به نزدیک نواب رسانده و از فاصله کوتاهی محو تماشای او بود، حرف هایی شنید که پیش از آن به گوشش نخورده بود. بنا کرده بود به شاه و دستگاه های انگلیس بدگویی کردن. حرفش این بود که اسلام باید زنده شود، اسلام باید حکومت کند و این کسانی که در راس کار هستند دروغ می گویند، اینان مسلمان نیستند.»

این همه شور، بی باکی، صراحت و تازگی برای سید علی گیرا و جاذب بود. «همان وقت جرق انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نواب صفوی در من به وجود آمده و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نواب در دل ما روشن کرد.»

سید علی در همین زمان بود که در حوزه به سطوح بالاتری رفت و نزد آیت الله میلانی به تلمذ پرداخت. آنجا بود که عظمت پدر و اعتبار او را به عینه احساس کرد، آیت الله میلانی به واسطه رفاقت دیرین با آیت الله سید جواد خامنه ای توجه ویژه ای به سید علی داشت و همواره مشوق او بود.

حوزه قم

سید علی خامنه ای، در قم نزد بزرگانی چون آیات حاج آقا حسین بروجردی،  امام خمینی، حاج شیخ مرتضی حائری یزدی، سیدمحمد محقق داماد و علامه طباطبایی تلمذ نمود . در مدت اقامت در قم اکثر وقت خود را به تحقیق، مطالعه و تدریس می گذراند.
بازگشت به مشهد
آیت الله خامنه ای در 1343ش به دلیل عارضه ی بینایی پدر و کمک به وی به ضرورت از قم به مشهد بازگشت و بار دیگر در جلسات درس آیت الله میلانی حضور یافت که تا سال 1349 ادامه داشت.

شخصیت ادبی

آیت الله خامنه ای با حوزه ی شعر و ادبیات مأنوس هستند و همواره به مطالعه رمان  و داستان علاقمند بوده اند و بسیاری از رمانها و داستانهای معتبر دنیا را مطالعه کرده اند. این علاقه با مطالعه رمانها و آثار ادبی نویسندگان بزرگ جهان و تاریخ و فرهنگ ملل شرق و غرب تداوم پیدا کرد. حتی به نقد کتابهای ادبی و شعر هم می پردازند. با بسیاری از شاعران، نویسندگان و روشنفکران زمانه در ارتباط بود.
 در ایامی که در مشهد حضور داشت در برخی از انجمنهای ادبی که با حضور شعرای بزرگ تشکیل می شد شرکت می کرد. در انجمن های ادبی به نقد شعر می پرداخت. خود نیز اشعاری سروده و در سال های اخیر تخلص «امین» را برگزیده است. مطالعه ی کتب تاریخی بخش دیگری از برنامه ی مطالعاتی دائمی ایشان است و به مباحث و موضوعات تاریخ معاصر احاطه دارند.

انتخاب به عنوان ریاست جمهوری با 95 درصد آرا

پس از شهادت محمدعلی رجایی دومین رئیس جمهور اسلامی ایران شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و نیز جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به اتفاق آرا و علیرغم مخالفت ایشان، وی را به عنوان نامزد ریاست جمهوری انتخاب کردند و امام خمینی که سابقاً با تصدی روحانیون برای ریاست جمهوری موافق نبودند با نامزدی ایشان موافقت کردند .

پس از نامزدی و اعلام صلاحیت توسط شورای نگهبان، گروه ها و شخصیت های مختلف از ریاست جمهوری ایشان حمایت کردند. از مهم ترین حامیان آیت الله خامنه ای ائتلاف گروههای خط امام بود . انتخابات در 10 مهر 1360 برگزار شد و آیت الله خامنه ای با کسب اکثریت مطلق آراء (11/95 درصد) به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد . در 17 مهر 1360 امام خمینی حکم ریاست جمهوری ایشان را تنفیذ کرد و در 21 مهر به عنوان سومین رئیس جمهور اسلامی ایران در مجلس شورای اسلامی سوگند یاد کرد.


منابع: سایت معظم له (khamenei.ir) ، سایت تاریخ ایرانی، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی