صبح یک روز قشنگ
بامقوا ساختم...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1395/06/22
زیر بال مادر
نغمه های جیک و جیک
هرکجا دنبال من
می دوید او تیک و تیک
با تکان دست من
زود بالا می پرد
روی دست مادر و
پای بابا می پرد
شب که شد او گریه کرد
چشم هایش را نبست
گفت: مادرجای او
زیر بال مادر است
با مقوا مرغکی
ساختم فردای آن
مرغ من با جوجه اش
بود خیلی مهربان
هرکجا دنبال من
می دوید او تیک و تیک
با تکان دست من
زود بالا می پرد
روی دست مادر و
پای بابا می پرد
شب که شد او گریه کرد
چشم هایش را نبست
گفت: مادرجای او
زیر بال مادر است
با مقوا مرغکی
ساختم فردای آن
مرغ من با جوجه اش
بود خیلی مهربان
koodak@tebyan.net
شهرزد فراهانی -شاعر:منیره هاشمی
شهرزد فراهانی -شاعر:منیره هاشمی