تبیان، دستیار زندگی
جنبش روشنایی اگرچه در اعتراض به تغییر عبور خطوط شبکه ی برق رسانی از مناطق مرکزی افغانستان شکل گرفت، اما پرده از پرونده های فسادی برداشت که عامل بسیاری از مصایب افغانستان است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بسترهای شکل گیری جنبش روشنایی

جنبش روشنایی اگرچه در اعتراض به تغییر عبور خطوط شبکه ی برق رسانی از مناطق مرکزی افغانستان شکل گرفت، اما پرده از پرونده های فسادی برداشت که عامل بسیاری از مصایب افغانستان است.

بخش سیاست تبیان

بسترهای شکل گیری جنبش روشنایی


 گسترش اعتراضات و تظاهرات وسیع در شهرهای مختلف از جمله در کابل  به نام «جنبش روشنایی» که دامنه ی آن به خارج کشور هم کشیده شده، در اعتراض به تغییر عبور خطوط شبکه ی برق رسانی از مناطق مرکزی افغانستان بود که سبب شد، نقش فساد حکومتی در کمبودهای پایه ای و اساسی در زیر ساخت های اقتصادی، عدم امکانات زیستی و رفاهی مردم مصیبت دیده ی افغانستان برملا شود.
کل امکانات داخلی تولید برق در افغانستان کمتر از ده درصد و بقیه نیاز کشور به انرژی الکتریسیته واردات برق از کشورهای مجاور، از جمله ترکمسنان، تاجیکستان، قرقیزستان و ایران است.
درحالی که بخش های وسیعی از افغانستان بویژه مناطق مرکزی کماکان محروم از انرژی برق است. کشمکش مافیای درون و خارج از حکومت بر سر پروژه جنجالی شبکه انتقال برق از ترکمنستان به افغانستان که به پروژه (TUTAP)  و نیز پروژه دیگری به نام (CASA 1000) مشهور شده، از سال 2013 و زمامداری حامد کرزای تاکنون ادامه دارد.
پروژه  هایی که جزئیات اجرایی آن مدام دستخوش تغییر بوده و در اسناد منتشر شده، حتی اصل وجودی و سندهای اعتباری این پروژه نیز مبهم و زیر سوال است. اختلافات میان شرکت آلمان «فیشنر» و شرکت «برشنا» خود بخشی از همین کشمکش مافیایی است. گران شدن سرسام  آور هزینه مصرف برق و متعاقب آن اعلام سود سالانه 203 میلیون دلاری شرکت برشنا که حاصل فروش برق گران قیمت و تحمیل خاموشی های بلندمدت به مردم افغانستان است، فقط نمونه ای کوچک در منافع مافیایی شرکت های انحصاری نظیر برشنا است.

مدت هاست، اعتراضات در اشکال متنوعی به ناامنی و خطر قحطی پنهان، به بیکاری و قوانین ضد زن، به فساد گسترده ی اداری و دولتی، به تبعیض آشکار و قومی و قبیله ای کردن نیازهای مناطق مختلف کشور درحال گسترش است.

طرح عبور برق از ترکمنستان به افغانستان در دوران حامد کرزی از سوی سهامداران حکومتی طرح و عملیات تحقیقاتی آن شروع شد. در ادامه، اجرایی شدن آن در حکومت وحدت ملی به بستری برای بروز شکاف های عمیق حکومتی منجر شد.


شکل گیری اعتراضات بزرگ و سراسری
اما شکل گیری اعتراضات بزرگ و سراسری توسط مردم صرفا ناشی از این بند و بست های مافیایی بر سر شبکه عبور خطوط انتقال برق نیست. چه ارتفاعات سالنگ و چه دشت های بامیان، مادام شاهد انواع تبعیض بوده است.
این واقعه بستری برای بروز نارضایتی و اعتراض به وضعیت فلاکتبار کنونی بر متن بی اعتمادی عمیق به دستگاه حکومتی را شکل داد. فشار اعتراضات بحق مردمی، عملا سبب شد، «محمد محقق»، معاون دوم ریاست اجرایی کشور و «سرور دانش»، معاون دوم اشرف غنی، به عنوان اعضای کابینه دولت و شورای امنیت منافع خود را در مناطق تحت قدرتشان در خطر ببینند و خود را به صف اعتراضی مردمی برسانند.
بسترهای اصلی اعتراضات مردمی
میلیون ها مردم مصیبت دیده ی افغانستان دست در گریبان یکی از فلاکت بارترین وضعیت های اقتصادی چند دهه ی اخیر گردیده اند. تشدید بیکاری و گرانی، ناامنی و کابوس دائمی جنگ و گسترش حملات طالبان عملا شیرازه ی جامعه را درهم ریخته است. بخش های بزرگی از کشور عملا فاقد امکانات اولیه زندگی است. مهاجرت و فرار از کشور از یکسو و فساد گسترده دولتی از سوی دیگر به یک چالش عظیم اجتماعی بدل شده است.
وجود بیش از سه دهه ناامنی و جنگ، آتش نفاق قومی و ملی را شعله ورتر کرده است. حکومت وحدت ملی نیز عزم و اراده ای برای برون رفت از موقعیت کنونی ندارد. بخش وسیعی از جامعه رسما با خطر گرسنگی و فقر مطلق روبروست. گسترش سرسام آور بیکاری و نبود هیچ چشم اندازی برای خروج از وضعیت جهنمی کنونی، بی عدالتی و فساد عظیم، تبعیض و نابرابری، خشونت سازمان یافته دولتی، ناامنی و آوارگی بستر اصلی اجتماعی و بنیادی اعتراضاتی شد که به «جنبش روشنایی» معروف شد.

مدت هاست، اعتراضات در اشکال متنوعی به ناامنی و خطر قحطی پنهان، به بیکاری و قوانین ضد زن، به فساد گسترده ی اداری و دولتی، به تبعیض آشکار و قومی و قبیله ای کردن نیازهای مناطق مختلف کشور درحال گسترش است. اعتراضاتی که با قتل فجیع «فرخنده» عملا خود را علیه نیروهای ارتجاعی جهادی و شبه طالبانی به خیابان ها کشاند، سپس در جنبش علیه بیکاری به طرح مطالبات پایه ای تری ارتقا داد. جنبش های سکولار و مدرنی که پایه های سیاسی حاکمیت را بارها به لرزه در آورند.
آنچه مردم را علیه شبکه توزیع برق به خیابانها کشاند، نه تنها نیاز بحق و مبرم به انرژی الکتریسیته که مجموعه ای از اعتراضات و نارضایتی گسترده ای است که مردم حکومت و سیاست های آن را بانی و مسبب بروز فجایع بی  پایان و نابسامانی های دردناک زندگی شان می دانند، اما آنچه مردم را به خیابان ها  کشاند، تلاش برای پایان دادن به این زندگی پر مشکلات بود.

جنبش روشنایی باید از شورای عالی عبور کند

جامعه افغانستان در جدالی جدی برای پایان دادن به بیش از سه دهه حرمان و ناامنی و خلاصی از شر احزاب جهادی و حکومت های مافیایی، راه  های جدیدی را ابداع کرد که یکی از آنها جنبش های اعتراضی از جمله جنبش روشنایی است که از حیث حرکات اعتراضی در نوع خود در تاریخ افغانستان بی سابقه  است. چه در شکل و چه در محتوا، خواست های مردم دارد شفاف تر، جسورانه تر و در عین حال متفاوت تر می گردد. از همین رو، خط انتقال شبکه برق به سرعت شگرفی به خط فاصله و شکاف عمیق بین حکومت و مطالبات مردم بدل گردید!

سرعت و توان حرکت پیشروی اعتراضی مردم عمیقا عدالت خواهانه، علیه تبعیض و نابرابری بود و نشان داد، می خواهد از خواست های محدود کنونی عبور کند و سیاست های دولت را به عقب براند و این اشرف غنی را واداشت هیئتی را برای بررسی مجدد طرح انتقال شبکه برق معین کند.
مطالبه مردم در جنبش روشنایی خواست توزیع عادلانه برق است، اما این می تواند، بستری برای برای طرح خواست ها و مطالبات پایه ای دیگر باشد. آنچه مردم را در صفوف فشرده و بی سابقه به خیابان ها کشانده، اعتراض عمیق مردم به جهنمی است که احزاب جهادی و شرکای در قدرت شان برای کشور ساخته اند.
به همین دلیل جنبش روشنایی پس از برگزاری تظاهرات موفق در داخل و خارج افغانستان به نقطه ی امیدی جدی برای تغییرات ساختاری و پایه ای بدل گردید.