تبیان، دستیار زندگی
رمان «عنکبوتی ها» نوشته لارن الیور با ترجمه مهرداد مهدویان راهی بازار نشر شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

«عنکبوتی ها» قدم به کتابفروشی ها گذاشتند

رمان «عنکبوتی ها» نوشته لارن الیور با ترجمه مهرداد مهدویان راهی بازار نشر شد.

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان

title

رمان «عنکبوتی ها» نوشته لارن الیور، به تازگی با ترجمه مهرداد مهدویان توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد. این کتاب صد و هفتاد و هشتادمین عنوان مجموعه «رمان نوجوان» است که این ناشر چاپ می کند.

داستان این رمان به این ترتیب است که لیزا یک روز صبح می فهمد که برادر کوچک ترش پاتریک، دیگر آن برادر همیشگی نیست. او می داند که عنکبوتی ها شب به پاتریک حمله کرده اند و روحش را دزدیده اند اما لیز این را هم می داند که تنها او می تواند پاتریک را از دست عنکبوتی های شرور و خطرهایی بسیار مثل مار درختی، دیوهای کوتوله و موش های صحرایی نجات دهد.

لارن الیور نویسنده این رمان در نوشتن رمان هایش، خلاقیت و تخیلی بی حد و مرز و شاعرانه را به کار می گیرد. او فانتزی هایی پرماجرا و امروزی را به کار می گیرد که هم شگفت انگیزند و هم آشنا. «عنکبوتی ها» یکی از رمان های اوست که این شرایط را دارد و جوایز زیادی را برای نویسنده اش به ارمغان آورده است. این رمان علاوه بر قرار گرفتن در فهرست رمان های پرفروش نیویورک تایمز، به عنوان رمان برگزیده مجله نقد کارکس و بهترین کتاب سایت آمازون معرفی شده است.

در قسمتی از این کتاب می خوانیم:

آن قدر گرسنه بود که از صحبت کردن با دهان پر خجالت نمی کشید. زن موطلایی در حالی که لیزا بشقابش را پر از بیسکویت، گوشت و تافی های نرم می کرد، پرسید: «شما از کجا می آیید؟»

لیزا گفت: «از فالا!»

یک بیسکویت کامل را قورت داد و رویش جرعه ای شیرشکلاتی نوشید که پارچش را خواهر موقرمز جلویش گذاشته بود.

هرچه بیشتر می خورد، حفره ای بزرگ تر در درونش دهان باز می کرد؛ حفره ای پر از درد، رنج و اشتیاقی هولناک برای خوردن.

لیزا می دانست میرابلا هم همین طور است. موش تمام آداب و رسوم غذا خوردن را فراموش کرد. با دو پای عقبش روی نیمکت نشسته بود، روی بوقلمونی بسیار بزرگ خم و با دو دندان تیزش دست به کار شده بود. او وحشیانه گوشت بوقلمون را می جوید. تکه هایی از پوستی قهوه ای رنگ از ناخنش آویزان بود. لیزا احساس می کرد سرش گیج می رود، اما این هم جلوی خوردنش را نگرفت. خواهرها آرام می خواندند: «بخورید، بخورید.» و تشویق شان می کردند.

این کتاب با ۲۲۴ صفحه، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۱۰۰ هزار ریال منتشر شده است.


منبع: مهر


این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .