تبیان، دستیار زندگی
جنس نگاه فرزاد موتمن به سینما و شمایل فیلمسازی اش چندان غرابتی با جریان رایج تک ساحتی و بی بعد سینمای ایران ندارد.اولین ویژگی ای که بعد از پیگیری آثار موتمن دستگیر مخاطب می شود، توجه ویژه او به مسئله سینما به عنوان یک تکنیک و البته عشق ورزی و لذت بردن از
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معاشقه آقای کارگردان با سینما

درباره «سایه روشن» ساخته فرزاد موتمن

جنس نگاه فرزاد موتمن به سینما و شمایل فیلمسازی اش چندان غرابتی با جریان رایج تک ساحتی و بی بعد سینمای ایران ندارد.اولین ویژگی ای که بعد از پیگیری آثار موتمن دستگیر مخاطب می شود، توجه ویژه او به مسئله سینما به عنوان یک تکنیک و البته عشق ورزی و لذت بردن از فیلمسازی در قالب و قامت گونه های سینمایی است. در همین مسیر برکسی پوشیده نیست که موتمن به طور ویژه علاقمند جدی سینما و به طور خاص علاقمند جدی سینمای اروپا و آمریکا از دوره کلاسیک گرفته تا همین امروز است و در ادامه همین مسیر فیلمسازی را در پیش گرفته است.

محمدرضا مقدسیان - بخش سینما و تلویزیون تبیان
سایه روشن

«سایه روشن» اثری قصه گو به معنای رایجش نیست.خود موتمن هم در جایی گفته ک تلاش مخاطب برای فهم کردن سر و ته داستان فیلمش راه به جایی نخواهد برد.به نوعی داستان بی سرو ته «سایه روشن» مجالی برای لذت بردن از سینمای قصه گو باقی نمی گذارد مگر آنکه شوق و ذوق تماشای اثری از جنس روایتگری های مدرن را در مخاطب دیده باشیم.اصولا «سایه روشن» سراغ بی سر و ته بودن و بی ثباتی و عدم قطعیت برای تشخیص مرز بین واقعیت و خیال یا دروغ و حقیقت رفته تعمدا گویا! این مرز را برای مخاطب شفاف نکرده است. در این شرایط تمام داشته های فیلم در سبد فرم کارگردانی و شیوه اجرای بازیگرانش قرار می گیرد.
«سایه روشن» اما فیلمی با بازی های درخشان هم نیست چه که بخش عمده ضعف فیلم ریشه درانتخاب غلط و اجرای ضعیف بازیگر نقش سایه یا همان پرستار کودک فیلم و البته انتخاب بی تناسب محمدرضا فروتن به عنوان پدر سایه و یلدا دارد.در این میان بازی قابل قبول شقایق فراهانی و از آن مهم تر بازیگر کودک نقش یلدا نتوانسته تمام بار فیلم را به دوش بکشد.با این همه می توان گفت که «سایه روشن» اثری است کاملا تجربی و از سر ذوق ورزی فرزاد موتمن برای ساخت اثری در قالب یک گونه سینمایی  که هم از حیث ارجاعات سینمایی و هم از منظر شیوه دکوپاژ،نورپردازی، طراحی صحنه و هر آنچیزی که یک کارگردان برای وحدت بصری در یک اثر نیاز دارد، اثری قابل اعتنا تلقی می شود.
«سایه روشن» اثری است که نسبتی با عادات رایج سینمایی مخاطب ندارد.در عوض توان بالایی برای ارضای میل تجربه گرایی و مواجه شدن با سینمایی تازه در مختصات سینمای ایران دارد.
برای موتمن کوچکترین حرکت دوربین و یا جزیی ترین المان مربوط به نورپردازی به همان میزان اهمیت دارد که شیوه بیان دیالوگ بازیگرش و یا کلیت فیلمنامه. موتمن بیش از آنکه علاقمند به داستان گویی باشد، شیفته تنوع و معاشقه کردن با فرم های روایت بصری و داستانی اثرش است. نیم نگاهی به «هفت پرده» ساخته نخستین او و یا «صداها» و شیوه روایت داستان و بهره گیری از تدوین غیرخطی رسیدن به ایستگاه «سایه روشن» را امری طبیعی جلوه می دهد.
فرزاد موتمن در «سایه روشن» در همان مسیری گام برداشته که از او سراغ داریم. مهمترین ویژگی «سایه روشن» تازه و نه چندان آشنا برای مخاطب سینما ایران بودنش است. فرزاد موتمن به عنوان یک کارگردان خوره فیلم و در همین راستای یکی از آشناترین کارگردان های ما به زیر و بم سینمای دنیا، در نوبه ساخت «سایه روشن» هم از تمام داشته های سینمای و علاقمندی های بصری اش استفاده کرده تا اثری منطبق بر سینمای گونه و همسو با سایکودرام های بزرگ سینمای جهان بسازد. ارجاعات متعددش به آثار بزرگ سینمای جهان و به طور خاص «سه زن» ساخته رابرت التمن، «پیشخدمت» به کارگردانی جوزف لوری، «بزرگراه گمشده» دیوید لینچ و ... همه ریشه در همین ادای دین و در عین حال مدد گرفتن از این اثر برای انتقال بهتر منطق اثر به مخاطب دارد.

فرزاد موتمن به عنوان یک کارگردان خوره فیلم و در همین راستای یکی از آشناترین کارگردان های ما به زیر و بم سینمای دنیا، در نوبه ساخت «سایه روشن» هم از تمام داشته های سینمای و علاقمندی های بصری اش استفده کرده تا اثری منطبق بر سینمای گونه و همسو با سایکودرام های بزرگ سینمای جهان بسازد

«سایه روشن» اما یک ویژگی دیگر هم دارد و آن قرار گرفتنش در دل سینمای گونه(ژانر) است. اساسا قرار گرفتن این فیلم در دل سینمای گونه را می بایست به عنوان برجسته ترین ویژگی آن بر شمرد. در دل سینمای کم تنوع و بی گونه ایران، صرف سراغ گرفتن از این جنس فیلمسازی محل بحث و جالب توجه است.اما آیا سراغ گرفتن از سینمای گونه و به تبع آن بهره گیری از مشخصه های بصری کلاسیک آن برای روایت گری و فیلمسازی تا چه میزان به مذاق مخاطب خوش می آید؟ آیا میتوان این جنس از فیلمسازی را امری نامطلوب دانست و اثر را منکوب کرد با این توجیه که مشخصه و المان های گونه سینمایی چندان غرابتی با زندگی واقعی ایرانی ندارد؟ آیا میتوان نگاه انتخاب گرانه به مشخصه های تشکیل دهنده یک گونه سینمایی داشت؟ آیا صرف اینکه هنوز نتوانسته ایم مثلا یک تریلر کاملا ایرانی داشته باشیم یا نتوانسته ایم یک سایکو درام خوب ایرانی تولید کنیم، تلاش برای فیلمسازی در ژانر را منکوب کنیم و با داشته و محفوظات کمتر مورد تحلیل قرار گرفته مان اثری را ناقص یا کامل خطاب کنیم؟
در پاسخ آن دسته از منتقدین که «سایه روشن» را به دلیل استفاده از مولفه های پایه گذار گونه ای که در آن ساخته شده (درام روانشناسانه یا همان سایکو درام)، غیر قابل باور تلقی می¬کنند، باید گفت که سینمای گونه (ژانر) برخواسته از مشخصه های بستری است که این سینما در آن شکل گرفته است، نمی¬توان سخن از سینمای ژانر گفت و در ادامه انتظار بومی شدن کامل آن را داشته باشیم، قطعا حالت ایده آل رسیدن به فرمی وطنی و بومی برای مولفه های تعریف کنده یک گونه سینمایی است، اما خواسته یا ناخواسته در گام های ابتدایی جنسی از غریبگی برای مخاطبی که عادت به سینما گونه در ایران ندارد، پیش خواهد آمد. این همه نقیصه ای برای فیلم نیست یا حداقل تمام بار مسئولیت بر دوش فیلم نیست و بخش مهمی از این ایراد (اگر که پیش بیاد) ریشه در جنس نگاه و شکل گرفتگی های ذهنی مخاطب نیز دارد. مخاطبی که ساده پسندی و فیلم دیدین منطبق بر عادات بصری پیشینش را ملاک قضاوت در مورد فیلم کرده باشد، قطعا در مواجهه با «سایه روشن» ابزار مناسبی برای همراهی و درک فیلم در اختیار نخواهد داشت. باور ناپذیری در این فیلم ربطی به قرار گرفتنش در سینمای ژانر ندارد بلکه ریشه در نکات اجرایی دیگری مثل انتخاب و اجرای بازیگران دارد.در سینمای از جنس «سایه روشن» در غیاب فیلمنامه خطی و سرراست، این اجرای بازیگران و توان همراه کردن مخاطب از سوی آنهاست که سرنوشت فیلم را تعیین می کند.

شناسنامه سایه روشن
کارگردان:
فرزاد موتمن
تهیه کننده:  سید جمال ساداتیان
نویسنده: امیر افشار
بازیگران: محمدرضا فروتن، شقایق فراهانی، الهه استیری، سونیا اسپهروم
خلاصه داستان: داستان مرد میانسالی به نام رامین است که دچار فراموشی شده و خانمی به او کمک می کند که حافظه اش را به دست آورد.