تبیان، دستیار زندگی
پیچیدگی شرایط داخلی جامعه تحت زعامت امیرالمومنین علیه السلام کار را برای ایشان در همراه و همدل نگاه داشتن مردم بسیار دشوار ساخته بود. حضور تعداد زیادی از صحابی ذی نفوذ که خود را در کنار امام در امور حکومتی صاحب نظر می دیدند و ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از صداقت علوی تا نفاق ابوسفیانی

امام علی

همچنان که در بخش اول این مقاله گذشت، پس از قتل عثمان مردم گرد امام علی علیه السلام جمع شدند تا با او بیعت کنند. حضرت در اولین صحبتی که با مردم در مورد مساله پذیرش خلافت داشتند به نکات در خور تامل و قابل توجهی اشاره فرمودند: دعونی و التمسوا غیری (١)...

مرا رها کنید و سراغ شخص دیگری بروید زیرا در صورتی که با من بیعت کنید، باید به استقبال فتنه های سختی بروید، فتنه هایی که تمام فضای جامعه را غبار آلود می کند به گونه ای که بسیاری از دل ها متزلزل می شود و شک و شبهه همه را فرا می گیرد. در جامعه شما، چهره افق حقیقت را ابرهای تیره فساد گرفته است و راه مستقیم حق، ناشناس مانده است، به این دلیل که 25 سال است که سیره رسول الله صلی الله علیه و آله را فراموش کرده اید. من وزیر و مشاورتان باشم بهتر از آن است كه امیر و رهبرتان گردم. اگر من امیر شما بشوم، شما را به زحمت می اندازم و مسئولیت های بزرگ بر دوش شما قرار می دهم پس من را واگذارید و در این راه پرمخاطره قدم ننهید!

برای به دست آوردن یک فهم دقیق از بیانات حضرت، باید ذهنیت و فضای حاکم بر مردم جامعه اسلامی مورد مخاطب امیرالمومنین علیه السلام روشن شود. بهترین راه برای وصول به این مطلوب مطالعه و بازنگری حوادث و اتفاقات متن جامعه آن دوران است.

در این بین، یکی از حوادثی که بالعیان نشان داد، مردم حقیقتا تاب تحمل همراهی با امام و امیر خود را ندارند جنگ صفین بود. بررسی تفاوت های جامعه تحت زعامت امام علی علیه السلام و جامعه تحت حکومت معاویه از حقایق مهمی پرده بر می دارد و افق جدیدی در تحلیل و درک وقایع و اتفاقات آن زمان به روی ما می گشاید. در این بخش از مقاله، به دو تفاوت اساسی دیگر بین این دو جامعه اشاره خواهد شد.

وقتی جهاد با باطل، تجاوز جلوه داده شود

امیرالمومنین علیه السلام به عنوان حاکم و مسئول امت اسلامی، چاره ای جز مقابله با انشقاق و دودستگی که توسط معاویه و همدستان وی بر پیکر جامعه اسلامی وارد آمده بود، نداشت. این وظیفه شرعی حضرت بود که با خط انحرافی اسلام اموی مبارزه کند و به هر صورت ممکن، مانع به وجود آمدن و تسری چنین کژ روی ها و بدعت هایی در قلمرو حکومت اسلامی گردد. لذا پس از تمرد و سرپیچی معاویه از پذیرش بیعت، حضرت ناگزیر به انتخاب گزینه نظامی شدند. گزینه ای که هضم آن برای عموم مردم دشوار بود. مردم عراق مجبور بودند از راحتی و آسایش و خانه و کاشانه خود دست بکشند و به جنگ مردمی بروند که نه سابقه دشمنی با مردم عراق داشتند و نه حتی قصد تعرض و تجاوز به مناطق تحت سیطره حکومت مرکزی را داشتند.

حضور تعداد زیادی از صحابی ذی نفوذ و خوش سابقه رسول الله صلی الله علیه و آله که خود را در کنار امام علی علیه السلام در امور حکومتی صاحب رای و نظر می دیدند یکی از چالش های بزرگی بود که حضرت در دوران خلافت خود با آن مواجه بود

ولی پذیرش چنین جنگی برای سپاهیان معاویه بسیار معقول و منطقی بود. معاویه از آنان نمی خواست که به جنگ مردمی بروید که از قبول اطاعت شما سرباز زده اند بلکه به آنان می گفت:

از شرف و عزت خود در مقابل کسانی که قصد تجاوز به خاک و عرض و وطن شما را دارند دفاع کنید. ما با هیچ کس سر جنگ نداریم. این لشکریان علی هستند که از عراق برای تصرف سرزمین تان به جنگ شما آمده اند.

از شواهدی که حاکی از وجود چنین ذهنیتی در میان سپاهیان معاویه است مضمون برخی نامه هایی است که بین معاویه و برخی سرداران سپاه امیرالمومنین علیه السلام رد و بدل شده است. زمانی که جنگ بر معاویه سخت شد و نشانه های شکست را در سپاهیان خود مشاهده کرد، تصمیم گرفت با نوشتن نامه هایی به سرداران سپاه امیرالمومنین علیه السلام، آنها را قانع کند که نزد امام میانجی گری کنند تا آن حضرت دست از جنگ بردارد و همه چیز خاتمه پیدا کند و در نتیجه نه اهل عراق کاری به شامیان داشته باشند و نه شامیان متعرض اهل عراق شوند. در بخشی از نامه ای که معاویه به ابن عباس می نویسد به وی چنین می گوید:

"و قد قنعنا بما فی‏ أیدینا من ملك الشام فاقنعوا بما فی أیدیكم من ملك العراق؛ ما به آنچه از ملك شام در دست داریم قناعت كرده‏ایم، شما هم به آنچه از ملك عراق در دست دارید قناعت كنید". (٢)

فتنه

در یکی دیگر از نامه های معاویه به شخص امیرالمومنین علیه السلام در اواخر جنگ صفین، وی به حضرت چنین می گوید: "اما بعد، اگر تو مى‏دانستى كه جنگ در مورد ما و تو به اینجا می رسید كه رسیده است و اگر ما مى‏ دانستیم كه چنین مى‏شود، با یكدیگر به جنگ نمى‏ پرداختیم، و هر چند كه در این كار کم خردی کردیم ولى هنوز دیر نشده است و به اندازه کافی عاقل هستیم كه بر آنچه گذشته است پشیمان باشیم و نسبت به آنچه باقى مانده است به فكر اصلاح و سازش باشیم. من از تو خواسته بودم بدون اینكه ملزم به بیعت و فرمانبردارى از تو باشم، شام را به من واگذارى. این كار را نپذیرفتى و خداوند آنچه را كه تو بازداشتى به من ارزانى فرمود. امروز هم همان چیزى را كه دیروز خواسته بودم از تو مى‏خواهم. من از زندگى آرزویى جز همان آرزو كه تو دارى ندارم، از مرگ هم افزون از آنچه تو بیم دارى بیم ندارم. به خدا سوگند سپاهیان كاسته شده‏اند و مردان از میان رفته‏اند و ما فرزندان عبد مناف بر یكدیگر فضیلتى نداریم، جز این فضیلت كه عزیزى خوار و آزاده‏اى برده نگردد، و السلام. (٣)

فراموشکارانی که خود را بزرگ می دیدند

معاویه در جایی زندگی می کرد که جز او و برادرش یزید و برخی از اطرافیان خودشان، کسی نبود که به جهت سابقه در اسلام، داعی حکومت بر مسلمانان را داشته باشد و یا اینکه خود را در امور مسلمین و شوون اداره جامعه اسلامی، صاحب نظر بداند زیرا تمام مردم شامات به دست یزید بن ابی سفیان و برادرش معاویه مسلمان شده بودند.

در حالی که امام علی علیه السلام در مهد تمدن اسلامی زندگی می کرد، در جایی که تعداد زیادی از صحابه رسول الله صلی الله علیه و آله با آن سوابق درخشان حضور داشتند و بالطبع خود را در مسائل و شوون حکومتی اسلام صاحب نظر می دیدند و به خود حق می دادند که در تصمیم گیری ها اظهار نظر کنند و حتی به اجتهاد خود عمل کنند. بسیاری از آنها امام علی علیه السلام را شخصی همتای خود می دیدند که مانند آنها از صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله بود و چونان دیگر صحابه در کنار رسول الله صلی الله علیه و آله حضور داشت.

اسلامی که توسط معاویه و برادرش یزید برای اولین بار به مردم شامات عرضه شد، همان اسلام مورد دلخواه معاویه بود و از طرفی دیگر رقیبی با سابقه تر از خود او در قلمرو فرمانروایی وی حضور نداشت که بخواهد در مقابل او قد علم کند و مانع نفوذ کلام وی در میان مردم شامات شود

درست است که جایگاه و منزلت امیرالمومنین علیه السلام نزد رسول الله صلی الله علیه و آله جایگاه ممتاز و منحصر به فردی بود ولی پس از آنچه در سقیفه رخ داد و منجر به انحراف جریان حکومت در اسلام شد، امیر المومنین علیه السلام قهراً به انزوا رانده شد و مجبور شد 25 سال همانند یک ماموم در کنار دیگر افراد جامعه زندگی کند و منقاد و مطیع امر حکام این دوران باشد. در طول این 25 سال کم کم فضائل و جایگاه والای ایشان در بین صحابی رسول الله صلی الله علیه و آله به فراموشی سپرده شد و قدر منزلت والای ایشان از عنوان امام امت به عنوان صحابی با سابقه رسول الله صلی الله علیه و آله تقلیل پیدا کرد. جنگ جمل و "انا رجل" گویی طلحه و زبیری که جزء معدود یاران حضرت در فتنه سقیفه بودند، دلیل روشنی بر این مدعاست.

خودی ها مشکل ساز تر از غیرخودی ها

پیچیدگی شرایط داخلی جامعه تحت زعامت امیرالمومنین علیه السلام، کار را برای ایشان در همراه و همدل نگاه داشتن مردم بسیار دشوار ساخته بود. حضور تعداد زیادی از صحابی ذی نفوذ و خوش سابقه رسول الله صلی الله علیه و آله که خود را در کنار امام علی علیه السلام در امور حکومتی صاحب رای و نظر می دیدند یکی از چالش های بزرگی بود که حضرت در دوران خلافت خود با آن مواجه بود.

این در حالی بود که معاویه لازم نبود با این گونه مشکلات در جامعه تحت فرمانروایی خود دست و پنجه نرم کند. اسلامی که توسط معاویه و برادرش یزید برای اولین بار به مردم شامات عرضه شد، همان اسلام مورد دلخواه معاویه بود و از طرفی دیگر رقیبی با سابقه تر از خود او در قلمرو فرمانروایی وی حضور نداشت که بخواهد در مقابل او قد علم کند و مانع نفوذ کلام وی در میان مردم شامات شود.

پی نوشت:

1) نهج البلاغة، خطبه 91.
2) شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏8، ص 65.
3) همان، ج‏15، ص 122؛برای بررسی پاسخ حضرت به این نامه گستاخانه معاویه  ر.ک: نهج البلاغة، نامه 17.

سید عبدالله سیدحسینی       
کارشناس حوزه              
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

مطالب مرتبط:

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.