تبیان، دستیار زندگی
به طور كلى، تقوا براى همه اقشار جامعه امرى ضرورى است، خصوصا براى مسؤولین كشور كه ضرورى‏تر مى‏باشد؛ زیرا به دلیل ارتباطات و نفوذ در آحاد جامعه نقش تقوا از اهمیت بیشترى برخوردار مى‏گردد؛
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خونه های نیاوران را با شوش مقایسه کردین؟!

از آرامش تا آسایش با یک دیدار ساده

اگر حساسیت مردم نسبت به صفات و شروط لازم برای زمامداران كاسته شود یا بی‌رنگ گردد، آنگاه هر بی‌صلاحیت و فاقد اهلیتی می‌تواند در رده‌های مدیریتی قرار گیرد و تباهی‌ها به بار آورد.


در نظام اسلامى، فلسفه وجودى سازمان ها و نهادها و نیز به کارگیرى کارمندان و کارگزاران اجرایى، خدمت رسانى به مردم است. کارمندى در این نگاه، امانتى الهى براى خدمتگزارى به مردم و هموارسازى زمینه هاى سعادت افراد جامعه است. کارمندان در این نظام، از جایگاه ویژه اى برخوردارند و درستى بسیارى از کارها به دست آنان است. چنان که امیرمومنان على علیه السلام مى فرماید: «کارها به دست کارمندان راست و درست مى شوند».(عبدالواحد تمیمى آمدى، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج 1، ص 273)

ما می دانیم، تقوا در آموزه‏هاى امام على (علیه‏السلام) به كارگزاران حكومت خود، جایگاه ویژه ای دارد.

در اینجا، به بررسى برخی نامه‏هایى مى‏پردازیم كه امام على (علیه‏السلام) در آنان، كارگزاران خود را به تقوا دعوت نموده‏اند:

1ـ امام به مالك مى‏نویسد:

«أَمَره بِتقوىَ اللّه‏، و إیثارِ طاعَتِه و اتّباعِ مَا أمَرَ بِهِ فى كِتابِهِ...»؛ (نهج البلاغه، نامه 53، بند 1) (مالك را) به ترس از خدا فرمان مى‏دهد و این كه اطاعت خدا را بر دیگر كارها مقدّم دارد و اطاعت آنچه در كتاب آمده است.

امام پس از این كه مالك را به عنوان استاندار مصر برگزید، تقوا را به عنوان ضرورى‏ترین ابزار براى نیكو اداره شدن ملك و سرزمین معرفى مى‏نماید، و سپس به او همنشینى و ملازمت با افراد متقى را نیز تأكید مى‏نماید: «و ألصِق بأهلِ الوَرع و الصِّدقِ»؛ (نهج البلاغه، نامه 53، بند 33) تا مى‏توانى با پرهیزكاران و راستگویان بپیوند.

2. حضرت به محمد بن ابى بكر نیز سفارش مى‏نماید:

«وَ اعْلَموا عِبادَ اللّه‏ أَنّ المُتقین ذَهَبوا بِعاجِلِ الدُّنیا وَ آجِلِ الآخِرَةِ...»؛ (نهج البلاغه، نامه 27) آگاه باشید، اى بندگان خدا! پرهیزكاران از دنیاى زودگذر به سلامت گذشتند و آخرت جاودانه را گرفتند.

حضرت مسئولیت خطیر محمد بن ابى بكر را به وى گوشزد نموده و رعایت مكارم اخلاق در خصوص رعایا از قبیل تواضع و احترام، خوش برخوردى، رعایت مساوات حتى در نوع نگاه كردن را امرى لازم مى‏شمارد. و این گونه رفتار مگر از طریق اقتدا به متقین میسّر نمى‏باشد و سپس امام مى‏فرمایند: متقین همان بهره‏اى را كه سركشان و متكبران از دنیا بردند، آنان نیز از آن بهره‏مند گشتند. (نهج البلاغه، نامه 27)

به طور كلى، تقوا براى همه اقشار جامعه امرى ضرورى است، خصوصا براى مسئولین كشور كه ضرورى‏تر مى‏باشد؛ زیرا به دلیل ارتباطات و نفوذ در آحاد جامعه نقش تقوا از اهمیت بیشترى برخوردار مى‏گردد

3. حضرت بعد از این كه اطلاع یافت عثمان بن حنیف انصارى، در مهمانى یكى از مردم بصره شركت كرده كه مهمانى منحصر به ثروتمندان بوده به او نامه مى‏نویسد:

«فاتق اللّه‏ یابن حنیف، و لتكفِكَ أقراصُك، لِیَكون مِنَ النّار خَلاصُك»؛ (نهج البلاغه، نامه 45)

پس از خدا بترس اى پسر حنیف! و به قرص‏هاى نان خودت قناعت كن، تا تو را از آتش دوزخ نجات دهد.

یكى از خصوصیات این مهمانى (كه در نامه مذكور است)، این است كه مهمانى منحصر به ثروتمندان و فرمانروایان بوده و انحصار كرامت و ضیافت به ثروتمندان، بدون مستمندان، دلیل روشنى است كه اشراف بصره از این عمل خود، هدفى جز «ریا و سمعه» نداشتند؛ و رضایت و خشنودى خدا در كار نبوده است. شركت در مجالسى با این خصوصیت اشتباهى بزرگ است؛ به ویژه براى فرمانروایان دینى كه براى جلوگیرى از كارهاى خلاف، مدیریت جامعه را در اختیار گرفته‏اند.

از این رو امام، عثمان بن حنیف را براى رهایى از قرار گرفتن در موقعیت‏هایى كه او را ناتوان از اعمال قدرت و حق مى‏كند، دعوت به تقوا و قناعت نموده است و این كه وى به عنوان مأموم، تلاش نماید تا از امام خود در زهد و ساده اندیشى پیروى نماید. امام ساده زیستى زندگى خود را چنین تشریح مى‏نماید:

تقوا

الف. از پوشیدنى‏هاى دنیا به دو جامه كهنه و از خوراكى‏ها به دو قرص نان بسنده مى‏كرد، به عبارتى، امام در نهایت سادگى و بدون تجملات، زندگى خود را سپرى كرد (لوازم تقوا).

ب. آن‏ها (كارگزاران) نمى‏توانند چنین زندگى ساده‏اى داشته باشند و تا این حد قانع باشند (یعنى امام در بالاترین مرتبه تقوا مى‏باشد)، ولى با كوشش در راه تقوا، عفت و درستى، مى‏توانند امام را یارى دهند (مراتب تقوا).

ج. تقواى امام خالصانه و حقیقى است و ظاهرى و آمیخته به ریا نیست كه زندگى ساده براى خود انتخاب نماید، ولى از طرفى، به ذخیره كردن مال و املاك بپردازد.

د. ساده زیستى امام به دلیل ناتوانى از برخوردارى از مادیات دنیا نیست، بلكه ایشان قادر به فراهم نمودن بهترین امكانات مادى بودند، ولى یكى از دلایل كه او را وادار به ساده زیستى مى‏نمود، احساس مسئولیت در برابر عنوان «امیرالمومنین» بود. به همین خاطر، زندگى مادى خود را هم طراز با فقیرترین فرد تحت ولایت خود قرار داده بود. (آثار تقوا).

ه. تقواى امام موجب توانمندى و قدرت در امام گشته است و علاوه بر این كه از نظر روحى و معنوى توان ایشان را افزایش داده است، قدرت بدنى بالایى نیز به وى بخشیده است.

بعد از این تذكرات، امام، حنیف را به دوری از غذایى كه احتمال حرمت آن مى‏رود، دعوت مى‏نماید.

4. حضرت به مأموران مالیات نیز چنین مى‏فرماید:

«انطلق عَلَى تقوى اللّه‏َ وَحدَه لاشَریكَ لَه وَ لا تُرَوِّ عن مسلما...»؛ (نهج البلاغه، نامه 25) با ترس از خدایى كه یكتاست و همتایى ندارد، حركت كن. در سر راه، هیچ مسلمانى را نترسان... .

ساده زیستى امام به دلیل ناتوانى از برخوردارى از مادیات دنیا نیست، بلكه ایشان قادر به فراهم نمودن بهترین امكانات مادى بودند، ولى یكى از دلایل كه او را وادار به ساده زیستى مى‏نمود، احساس مسئولیت در برابر عنوان «امیرالمومنین» بود. به همین خاطر، زندگى مادى خود را هم طراز با فقیرترین فرد تحت ولایت خود قرار داده بود

و در نامه‏اى دیگر به آنان مى‏فرماید:

«آمُرُه بِتَقوى اللّه‏ِ فى سَرائِرِ أَمرِهِ و خَفِیّاتِ عَمَلِهِ...»؛ (نهج البلاغه، نامه 26) او را به ترس از خدا در اسرار پنهانى و اعمال مخفى سفارش مى‏كنم... .

در این دو مطلب، روى سخن امام با مسئولین جمع آورى مالیات كشور مى‏باشد. مردم بخشى از نیازهاى مالى حكومت را باید بپردازند، تا در سایه آن به تولید و تجارت و... مشغول شوند. وضع مالیات در تمام نظام‏ها، با چنین آهنگى صورت مى‏گیرد. گو این كه چگونگى فراگیرى و وصول آن در نظام‏هاى مختلف، متفاوت است.

در سیاست علوى، ضمن تأكید بر وضع مالیات و مسئولیت دولت در گرفتن آن از مردم، مسائل اخلاقى كه باید در برخورد با مسئولان مالیاتى با مالیات دهندگان حكم‏فرما باشد، جایگاه ویژه‏اى دارد و در رأس این اخلاقیات، تقوا از درجه اهمیت زیادى برخوردار است.

به طور كلى، تقوا براى همه اقشار جامعه امرى ضرورى است، خصوصا براى مسئولین كشور كه ضرورى‏تر مى‏باشد؛ زیرا به دلیل ارتباطات و نفوذ در آحاد جامعه نقش تقوا از اهمیت بیشترى برخوردار مى‏گردد؛ چنان چه زیان نداشتن تقوا نیز فقط محدود به زندگى خود او نمى‏شود، بلكه تقوا داشتن و یا نداشتن یك فرد مسئول، خصوصا در رده‏هاى بالاى حكومتى، قادر است به كل مردم كشور و حتى كشورهاى دیگر سرایت كند. از این رو، امام شخصیت رده‏هاى بالاى حكومت را از قبیل استاندار، فرمانده، مسئولان مالیاتى و...، امر به تقوا نموده‏اند؛ البته تنها داشتن تقوا در هنگام ورود به یك پست كافى نیست، بلكه دائما براى حفظ و پیشرفت تقوا به مراتب بالاتر باید تلاش نمود.

فرآوری: آمنه اسفندیاری

بخش نهج البلاغه تبیان 


منابع:

سایت نهج نیوز

سایت پژوهش

سایت دانشگاه امام صادق علیه السلام

تمیمى آمدى، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج 1

مطالب مرتبط:

بایدها و نبایدهای كارگزاران از دیدگاه امام علی علیه السلام

نقش رهبر در نظارت بر کارگزاران حکومتی

زندگی کاخ نشینی دور از شأن کارگزاران نظام اسلامی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.