تبیان، دستیار زندگی
رابطه عیناً همان رابطه است و هیچ فرقی هم نمی‌کند که شما این دو تا کلمه و جمله را بخوانی یا نخوانی. همین که دو نفر همدیگر را می‌خواهند برای یک رابطه‌ی جنسی کافیست
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مَحرم شدن به دو جمله


بعضی کارها، تا متعلق به ماست، بد است و سوء، به محض این که شد متعلق به خدا می‌شود خوب و حُسن! اصلاً همه‌ی عالم همین طوریه...


عروس

شاید گاهی این سۆال به ذهنمان آمده باشد و البته خیلی‌ها هم که دلشان می‌خواهد از زیر بار یک چیزهایی شانه خالی کنند این پرسش را مطرح می‌کنند که : « چه فرقی بین ازدواج و یک رابطه‌ی جنسی وجود دارد؟ این که همان است. همان رابطه با همان خصوصیات؛ تنها فرقش این است که در ازدواج شما چند تا کلمه به عنوان صیغه ازدواج می‌خوانی و بعد یک دفعه هر چیزی که تا حالا بد بوده خوب می‌شود و یک رابطه‌ی حیوانی صرف یک‌هو می‌شود یک رابطه‌ی مقدس و از این حرف‌ها» بعد هم شانه‌ای بالا می‌اندازند و می‌گویند:« به نظر ما که این کلاهی است که دین سر پیروان خودش گذاشته والا رابطه عیناً همان رابطه است و هیچ فرقی هم نمی‌کند که شما این دو تا کلمه و جمله را بخوانی یا نخوانی. همین که دو نفر همدیگر را می‌خواهند برای یک رابطه‌ی جنسی کافیست و چیزی با این دو تا کلمه عوض نمی‌شود.» به خصوص وقتی می‌خواهند ازدواج موقت را هم مسخره کنند و به عنوان یک دروغ دین به مردم معرفی کنند که دیگر چنان داد سخن می‌دهند که ازدواج موقت همان دختربازی است و فقط دین خواسته با چهارتا کلمه این را شرعی کند و از این حرفها! لُبِّ حرفشان هم همین است که این رابطه، چه در ازدواج دائم یا موقت، همان رابطه‌ی جنسی حیوانی است و چیزی با این دو تا جمله و چهارتا کلمه در عالم عوض نمی‌شود.

خب این یک واقعیت است که رفتارهای انسانی، در همه جا و با توجه به شرایط و نیازهای انسانی‌ای که خداوند برایش مقدر کرده، یکسان است؛ بالاخره انسان قرار است غذا بخورد، دفع کند، ازدواج بکند، رابطه‌ی جنسی داشته باشد، تفریح کند، لذت ببرد، بخندد، گریه کند، بخرد، بفروشد، حرف بزند و خلاصه هزارتا کار انسانی دیگر که خداوند به حکم آیه: الایعلم من خلق، بهتر از هر کسی می‌داند که چه چیزی خلق کرده و چه کارهایی باید بکند. بعضی از این کارها ظاهرش هم خیلی خدایی و معنوی است، بعضی دیگر ظاهرش خیلی خدایی نیست و به نظر می‌رسد کارهایی مادی و حتی بعضی وقت‌ها کاملاً حیوانی است.  این کارهای کاملاً حیوانی، البته ظاهرش حیوانی است اما بنای خداوند این است که اتفاقاً همین کارهای ظاهراً بد و حیوانی را جوری تعریف کند که انسان با همین کارها خدایی بشود.

«اللهم غَیِّر سوء حالنا بحسن حالک»، شاید معنایش همین باشد که خدایا کمکان کن که کارهای معمولیمان را که بیشتر وقت‌ها فقط به خاطر این که انسانیم انجام می‌دهیم؛ به نام تو بزنیم تا بدی‌های ما به خوبیِ تو خوب شود و برساندمان به تو!

در واقع معجزه‌ی خلقت انسان همین است. تا پیش از خلقت انسان، موجوداتی بودند که کارهای حیوانی می‌کردند و قرار نبود خدایی شوند، موجوداتی هم بودند که دائم مشغول تسبیح و تقدیس خداوند بودند و قرار نبود رفتارهای حیوانی داشته باشند. معجزه‌ی خلقت انسان این بود که موجودی پدید آمد که قرار شد از طریق کارهای ظاهراً حیوانی، خدایی شود. یعنی همین غذاخوردنه، همین خوابیدنه، همین کارکردنه، همین ازدواجه و همین همه‌ی همین‌ها، او را خدایی کند. خداوند برای این تغییر ماهیت در کارها، چیز سختی از انسان نمی‌خواهد؛ نمی‌خواهد کارهای عجیب و غریب کند، نمی‌خواهد دست از نیازهایش بردارد، فقط می‌خواهد همین کارهای روزمره‌اش را به نام خدا بزند. این توقع زیادی نیست. پس قرار خدا این نیست که برای خدایی‌شدن، یک کارهای متفاوتی بکنیم، بلکه همان خوردن و نشستن و خوابیدن و خندیدن‌مان باید خدایی شود. خدایی‌شدنش هم به این است که آن کارهای عادی و نیازهای روزمره‌مان را طوری انجام بدهیم که خدا دوست دارد.

بگذارید یک مثال بزنم: نمی‌دانم پدر هستید یا نه اما یک وقت‌هایی بچه‌ی آدم دوست دارد از تو جیب پدرش پول بردارد؛ اگر بی‌اجازه بردارد می‌شود یک کار بد، یک نگرانی، یک رفتاری که باید درستش کرد، اما اگر با اجازه بردارد – یعنی چهارتا کلمه بگوید که پدر اجازه می‌دهید بردارم؟- پدر نه فقط اجازه می‌دهد که کیف هم می‌کند، لذت هم می‌برد و احساس می‌کند فرزندش باتربیت رشد کرده است. کار، همان کار است؛ همان پول برداشتن است اما چهار تا کلمه، هویتش را به کلی عوض می‌کند؛ با چهارتا کلمه، کار بد می‌شود کار خوب. قصه کارهای معمولی و حیوانیِ ما هم همین است.

آن چه در ازدواج رخ می‌دهد و مثلاً یک رابطه‌ی جنسی‌ای برقرارمی‌شود همان چیزی است که در رابطه‌ی جنسیِ خارج از شرع هم اتفاق می‌افتد اما همین که تو این کار را به نام خدا انجام می‌دهی باعث می‌شود همان کار حیوانی، یک‌هو خدایی و مقدس بشود؛ همان کارِ مثلاً بد، بشود یک کار خوب؛ که دستت را می‌گیرد و می‌بردت تا جایی که هزارتا ذکر و ورد هم نمی‌تواند ببرد. همین ازدواج و کنارِهم‌نشستن زن و شوهر، باهم‌بودنشان که در نگاه نخست همان کار حیوانی و رفع یک نیاز انسانی است، وقتی پای خدا نوشته شد و به نام خدا انجام شد کلاً تغییر ماهیت می‌دهد و می‌شود یکی از بهترین کارهای عالم؛ اتفاقاً همان دو تا جمله و چهارتا کلمه هم خدایی‌اش می‌کند.

پس بعضی کارها، تا متعلق به ماست، بد است و سوء، به محض این که شد متعلق به خدا می‌شود خوب و حُسن! اصلاً همه‌ی عالم همین طوریه. همان نماز هم اگر مال ما باشد سوء است و ازبین‌رفتنی؛ فقط وقتی خوب می‌شود که برای خدا بشود؛ چون خدا عین حُسن است و خوبی!

این روزهای آخر ماه رمضان که می‌خوانیم: «اللهم غَیِّر سوء حالنا بحسن حالک»، شاید معنایش همین باشد که خدایا  کمکان کن که کارهای معمولیمان را که بیشتر وقت‌ها فقط به خاطر این که انسانیم انجام می‌دهیم؛ به نام تو بزنیم تا بدی‌های ما به خوبیِ تو خوب شود و برساندمان به تو!

این روزها زن و شوهرها قدر هم را بیشتر بدانند و دختر و پسرهایی هم که فقط با هم دوست(!)اند، سعی کنند بدیِ حالشان، به خدایی‌شدن ارتباطشان خوب خوب خوب شود....

محمد شیخ الاسلامی

سردبیر سایت تبیان


مطالب مرتبط :

شادی بودن با تو

بگذار در آغوشت آرام بگیرم....

خدا در کنار قابلمه ی قورمه سبزی

پوشیده برهنه ها

خواهش می‌کنم نبینید

یک بوسه بدهکاری

بدجوری گرفتارتم

خیانت به همسر؛ از سر دلسوزی

از وسط پاساژ تندیس تا...

ازدواج موقت؛ دختربازی نیست 

می‌خواهم تو را بکُشم

مریضی مرد بودن

هم مذاکره، هم دعا

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.