مسابقه ی پرواز جیجو
جیجو امروز دلش می خواست با پرنده های دیگه مسابقه ی پرواز بده. به خاطر همین به سراغ بعضی از پرنده ها رفت و از اونها خواست که تو مسابقه شرکت کنند. اما بعضی ها قبول نمی کردند.
اول به آقا جغده گفت ولی آقا جغده مشغول شکار بود و نمی خواست بازی کنه.
این پرنده هم می خواست با شاخ و برگ درختا خونه بسازه وقت نداشت.
به این هفت قلوها هم گفت ولی اونا با هم قهر کرده بودن و به خاطر همین جواب جیجو رو هم ندادن.
بعد چشمش افتاد به این یکی و اومد جلو تا باهاش حرف بزنه، اما این جوجه پرنده، با عصبانیت صدا .زد: نیا نیا... این شاخه مال منه.
این سه طوطی هم انقدر مشغول حرف زدن بودن که جیجو چیزی بهشون نگفت و رفت.
کبوتر سفید هم گفت من تازه آرایشگاه بودم و همه ی پرهامو سشوار زدم اگه الان پرواز کنم پرهای .خشگلم خراب می شن.
همین موقع جیجو دید یه پرنده تو آسمون داره پرواز می کنه. خوشحال شد و پیش او رفت.
اونها مدتی با هم پرواز کردند تا اینکه کم کم دوستان بیشتری به اونها اضافه شدند. نزدیک ظهر صد ها پرنده تو آسمون داشتند مسابقه پرواز می دادند.
انسیه نوش آبادی
بخش کودک و نوجوان تبیان
مطالب مرتبط: