بیا ما را رها کن از مذلت
کامران شرفشاهی و مجموعه شعری مهدوی
این مجموعه به مدح و منقبت امام زمان(عج) اختصاص دارد و شعرهای آن طی سالهای مختلف سروده شدهاند. برخی از این اشعار نیز پیشتر در مطبوعات به چاپ رسیدهاند.
برخی از اشعار فقط جنبه مدح و منقبت دارند. اما برخی دیگر از این اشعار از رگههای اجتماعی برخوردار هستند. به عبارت دیگر در کنار موضوع اصلی این اشعار به فلسفه انتظار و وظایف منتظران نیز در عصر غیبت اشاره شده است. بخش دیگری از این اشعار نیز حالت شکواییه دارند.
چند دوبیتی، چهارپاره و نوسروده از این شاعر و روزنامه نگار تقدیم میشود:
حق
محبت سخت و نفرت کار سهلش
که مینازد جهان ما به جهلش
در این عالم تو تنها میتوانی
بیا و حقو بسپر دست اهلش
دادرس
نمانده از بشر جز نیمه جانی
زمحنت مانده از ما استخوانی
به داد ما برس ای آیت عشق
که تنها تو، تو تنها میتوانی
آخرین امید
سلام ای آخرین امید انسان
بلند آوازه در تکریم ایمان
بیا ما را رها کن از مذلت
تو ای تفسیر شورانگیز قرآن
حسرت دیرپا
بی تو شب و روزهایمان یکسان شد
اندوه به سینههایمان مهمان شد
در حسرت دیدار تو ای مهدی جان
چشمان تمام شیعیانان گریان شد
شگفت
... و خدا شگفت آفرید
تو را
که از ابتدا
این صحیفه، بیپایان نباشد
و قهقهه گستاخان
به درازا نکشد
و خدا صلابتی بخشید
تو را
بیمانند
تا حتی در غیبتت
پایین نرود آب خوش
از گلوی هیچ ستمگری
از هراس ظهور تو
و خدا تمام قلبهای جهان را
به تو بخشید
و شاعران را دعوت کرد
تا از تو بسرایند
و انتظار
در یک چشم به هم زدن
فرا گرفت جان را
جهان را...
کامران شرفشاهی، شاعر، نویسنده و مدیر انتشارات تجلیمهر، متولد 12 اردیبهشت سال 1340 در تهران و فارغالتحصیل مقطع کارشناسی در رشته ارتباطات است. وی همکاریاش را با مطبوعات، از دهه 60 و با چاپ اشعار و مقالات خود آغاز کرد و در سمتهایی چون سردبیر، مدیر اجرایی و دبیر سرویس ادب و هنر، در نشریات مختلفی فعالیت داشته است. همکاری با صدا و سیما و مدیریت و دبیری کنگرهها و جشنوارههای فرهنگی و هنری از دیگر فعالیتهای شرفشاهی به حساب میآیند.
«حماسه جاودان»، «آبروی آب»، «به پیشواز سپیده»، «گزیده اشعار»، «سایه سیاه سقوط»، «دسترنج»، «ضیافت نور»، «رسول مهر»، «خُمخانه عشق»، «آینههای بیقرار» و «دانای مهربان»، «راز سرفرازی» و «طنین عطش» عنوان برخی از کتابهای منتشر شده این شاعر و نویسندهاند.
منبع: فارس