تبیان، دستیار زندگی
آن جا كه عقل حكمى دارد، یك رشته قضایاى كلى است و ضابطه كلى را تبیین مى كند. بیان جزئیات و مصادیق در توان عقل نیست. پیامبران از طریق وحى، جزئیات و مصادیق را بیان مى كند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نیازى به بعثت پیامبران نیست

وحی

انسان داراى جسم و روح است و چون داراى بُعد روحى است، مى تواند با جهان بالا ارتباط برقرار كند، ازاین رو وحى امرى ممكن است و نبوت امكان عقلى و وقوعى دارد و هیچ كس امكان عقلى نبوت را منكر نیست و كسانى كه امكان وقوعى نبوت را نپذیرفته اند، دلیل پذیرفتنى ندارند.

كسانى(1) كه امكان وقوعى نبوت را زیر سۆال برده اند چند شبهه مطرح كرده اند:

1. برنامه پیامبران یا موافق داورى هاى عقل است و یا مخالف آن.

در صورت نخست، نیازى به بعثت پیامبران نیست، بلكه بعثت آنان لغو و بیهوده است و خداوند حكیم كار لغو و بیهوده نمى كند. در صورت دوم، برنامه هاى آنان پذیرفتنى نیست و خداوند متعال مخالف عقل حكم نمى كند.

در پاسخ این سخن باید گفت كه بى تردید، برنامه هاى پیامبران مخالف داورى هاى عقل نیست. آن جا كه عقل حكمى دارد، یك رشته قضایاى كلى است و ضابطه كلى را تبیین مى كند. بیان جزئیات و مصادیق در توان عقل نیست. پیامبران از طریق وحى، جزئیات و مصادیق را بیان مى كند; مثلاً عقل مى گوید عدالت حَسَن و ظلم قبیح است، اما از تشخیص همه مصادیق عدالت و ظلم عاجز است. پیامبران از طریق وحى، مصادیق آن دو را بیان مى كنند.

به دیگر سخن، گمان كرده اند كه برنامه پیامبران یا موافق عقل است و یا مخالف آن، در حالى كه عقل در باره به آن چه مى اندیشد یا داورى دارد (اثبات یا ردّ مى كند) و یا داورى ندارد. پیامبران در پرتو وحى برنامه اى را عرضه مى كنند كه بخشى از آن براى عقل قابل درك نیست و فرا عقلى است و عقل در مورد آن داورى ندارد. قرآن كریم در این باره مى فرماید: (... ویُعَلِّمُكُم ما لَم تَكونوا تَعلَمون ); (2)... [خداوند پیامبران را فرستاد] تا به شما آن چه را كه شما نمى توانستید بدانید یاد بدهد.

افزون بر این، آن بخش از برنامه پیامبران كه عقل هم در آن بخش داورى دارد بى فایده نیست، زیرا موجب تقویت و تأیید حكم عقلى مى شود، چون براى انجام یك كار نیك و ترك یك كار زشت، به بینش و انگیزه نیاز است. آن چه عقل مى فهمد و به آن بینش پیدا مى كند، تا انگیزه براى انجام آن نداشته باشد، انجام نمى دهد. پیامبران هم حكم را بیان مى كنند و با طرح پاداش و كیفرهاى اخروى، انگیزه براى انجام ایجاد مى نمایند.

وحى امرى ممكن است و نبوت امكان عقلى و وقوعى دارد و هیچ كس امكان عقلى نبوت را منكر نیست و كسانى كه امكان وقوعى نبوت را نپذیرفته اند، دلیل پذیرفتنى ندارند

2. تكلیف بر بشر امرى عبث و بیهوده است، زیرا تكالیف یك سرى دستورهاى مشقت آور براى انسان است كه نه تنها براى آنان سودى ندارد، بلكه مستلزم زیان و مشقت است. معقول هم نیست كه فایده تكلیف به خداوند متوجه گردد، زیرا خداوند متعال از هر سود و فایده اى از جانب دیگرى بى نیاز است و او غنى مطلق است.

این سخن صحیح نیست: در جامعه انسانى، قانون لازم است و هر قانونى تكالیفى براى انسان هاست و مشقت آور مى باشد. انسان هاى عاقل این مشقت ها را براى رسیدن به اهداف والاتر تحمّل مى كنند. خداوند حكیم، خالق انسان است و نیازهاى واقعى او را مى داند، براى وجود آن نیازها و رسیدن به هدف آفرینش آدمى و تكامل واقعى، دستورها و تكالیفى را از طریق پیامبران به بشر عرضه نموده است. هرچند برخى از تكالیف در ظاهر مشقت دارد، در واقع موجب سعادت دنیوى و اخروى انسان مى شود.

به این نكته هم باید توجه داشت كه ممكن است ما سود و فایده برخى احكام الهى را با عقل درك نكنیم، ولى هنگامى كه خداوند و صفات كمال او را شناختیم و فهمیدیم كه او حكیم، رحیم و ... است، پى مى بریم كه همه احكام الهى براى انسان مفید  است .

پی نوشت:

[1] گروه هایى كه نبوت را محال وقوعى مى دانند عبارتند از: براهمه، دهریه و نافیان تكلیف. اینان شبهات چندى را طرح كرده اند. براى آگاهى از آنها ر.ك: جعفر سبحانى، منشور جاوید، ج 10، ص 5ـ1

[2] بقره، آیه 151

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: پرسمان قرآنی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.