خوش تیپهایی در شغل گدایی
هم اینك با افتخار اعلام میكنیم درخصوص تكدیگری و نوآوریهای این شغل شریف و پر درآمد از دروازههای تمدن جهانی گذشتیم!
نمیدانیم شما هم مثل ما از فرط بیكاری به این مساله مهم دقت كردهاید كه شكل و شیوه گدایی در میهن عزیزمان دستخوش تغییرات بسیاری گشته و دیگر مثل قدیمها نمیتوان براحتی یك گدای محترم را از چند فرسخی تشخیص داد!
یك روز طرفهای ظهر از عمارت استیجاریمان زدیم بیرون، همان دم در با دیدن آقایی محترم كه با لبخندی زیبا به سمت ما میآمد خشكمان زد . آقایی با كت و شلواری آراسته و چهرهای متین كه وقتی به ما رسید به آرامی گفت: «سلام پسرم» آنقدر مظلومانه گفت: «پسرم» كم مانده بود همان جا بغلش كنیم و پدر پدر گویان یك دل سیر گریه كنیم. در همین فكر بودیم كه بغلش كنیم یا نه كه آن آقا جفت پا پرید وسط احساساتمان و فرمود: «پسرم! داری 20 هزار تومان به من بدهی؟» خشكمان زد، زل زدیم به عینك دودی مباركشان و گفتیم: «نه والا! پدرجان، آخر برجه، 20 هزار كه هیچ، 2000 تومن هم نداریم!» ـ واقعا هم نداشتیم ـ آقاهه همانجور كه محترمانه آمده بود محترمانه خداحافظی كرد و رفت.
بعد از آن سوار اتوبوس شدیم ـ ما هر موقع هوس ماساژ و مشت و مال مجانی میكنیم سوار اتوبوس میشویم ـ هنوز از بهت دیدار با آن آقای محترم خارج نشده بودیم كه دیدیم یك آقایی حدود سی ساله روبهروی ما ایستاده و در حالی كه تمام عضلات صورت و بدنش را در امتداد چهار جهت اصلی كش میداد با صدایی لرزان میگفت: «تمام تنم پلاتینه!» برای بار دوم در یكروز خشكمان زد و بیخود و بیجهت زبانمان بند آمد.
به ذهنمان رسید كه پیشنهاد بدهیم بانك مركزی حداقل به هر كدام از این متكدیان محترم یك دستگاه كارتخوان سیار بدهد! چون ممكن است زبانمان لال كسی قصد كمك داشته باشد و... خب آدمیزاد كه همیشه وسط اتوبوس پول همراهش نیست! هست؟ ضمناً به ما چه كه چند ایستگاه بعد وقتی این آقا با ما از اتوبوس پیاده شد، چند دقیقه بعد داخل پیاده رو عینهو... میدوید.
اصلا تکدی گران را باید محتاج هایی ببینیم که با این شیوه رفع احتیاج می کنند یا متخلفانی که خطایشان درآمدی است که لازم نیست برایش زحمت زیادی بکشند؟
و اما چند روش خلاقانه دیگر...
گدایان مسافر: یك ساك رنگ و رورفته بارزترین مشخصه آنهاست و همیشه برای برگشت به دیارشان به مشكل خوردهاند! ضمنا به هیچ عنوان بلیت هم قبول نمیكنند، فقط پول نقد!
گدایان نسخهدار: محل تردد این عزیزان حوالی درمانگاهها و بیمارستانهاست. ضمنا همیشه یك برگه از پزشك محترم كه روی آن نام چند دارو نوشته شده را در دست دارند و بیماری لاعلاج وجه مشترك همه متكدیان نسخهدار است.
و در آخر گدایانی كه به صورت خانوادگی به انجام وظیفه مشغولند، تركیب آنها هم همیشه به این صورت است. یك فروند زن (ترجیحا باردار) یك بچه خسته با سر و صورت كثیف و در صورت امكان یك نوزاد نیمه بیهوش در بغل پدر بینوا.
"گدا" و "متکدی" اسم هایی هستند که برایشان به کار برده می شود و جالب است به همان اندازه که به عنوان ناهنجاری های اجتماعی شناخته می شوند، به همان اندازه هم امنیت شغلی دارند و البته امنیت درآمدی! آنها در حالی "لکه"های ناجور معابر عمومی خوانده می شوند که از طرف مردم مورد حمایت قرار می گیرند و به همین دلیل است که پول هایی که تحت عنوان "کمک" می گیرند با آمار پول های ریخته شده به صندوق های رسمی جمع آوری صدقه تقریبا برابری می کند تا این سۆال به وجود آید که تکلیف ما با این پدیده چیست؟ اصلا تکدی گران را باید محتاج هایی ببینیم که با این شیوه رفع احتیاج می کنند یا متخلفانی که خطایشان درآمدی است که لازم نیست برایش زحمت زیادی بکشند. سۆال دیگر این است که مسوۆلین باید چه مسۆلیتی را در قبال آنها احساس کنند؛ چرا که اگر این روند با تکدی گری آن ها ادامه پیدا کند و مردم جامعه ما نیز آن ها را مورد کمک خود قرار دهند این رفتار هیچ وقت فراموش نمی شود و علاوه بر تداوم ، در جامعه ایرانی ریشه می دواند.
در جرم بودن تکدی گری هیچ شبهه ای نیست
دراین که تکدی گری جرم است و قانون برای آن مجازات هایی هم در نظر گرفته،جای هیچ شبهه ای نیست. تکدی گری،در اصل سوء استفاده کردن از احساسات دیگران است و البته درمواردی هم به وفور دیده می شود که در این عمل مجرمانه کودکان و زنان قربانی شده و طعمه محسوب می شوند.به هرحال رویکرد قانون به مبحث تکدی گری یک رویکرد جدی است. اما تنها رویکرد قانونی برای برخورد با متکدیان کافی نیست چون در خیلی از موارد نیروی انتظامی با همراهی نهادهای حمایتی همچون شهرداری،بهزیستی و کمیته امداد ،اقدام به جمع آوری آنها از سطح شهر و معابر می کند اما آنها دوباره به این چرخه باز می گردند.
رد متکدی علاوه بر پایمال کردن شخصیت خود، باعث ایجاد رخوت و سستی در جامعه شده و اگر برخوردی جدی و مۆثر با این افراد نشود زمینه رشد آنها روز به روز بیشتر فراهم خواهد شد. برخورد با متکدیان الزامی است و مجازات سرگروههای آنها در اولویت باید قرار گیرد تا مقابله ای جدی با پدیده تکدی گری داشته باشیم تا بساط این افراد از سطح شهرها برچیده شود
باید با سرمنشا تکدی گری مبارزه کرد
متأسفانه بسیاری از متکدیان به صورت گروهی و سازمان دهی شده فعالیت می کنند که باید ابتدا افراد سرمنشاء و سرگروه آنان شناسایی و مجازات شوند. در قانون مجازات اسلامی از تکدی گری به عنوان مصداق بارز جرم نام برده شده؛ از همین رو برخورد با متکدیان یک امر ضروری و حیاتی است. اغلب متکدیان افراد سودجو و فرصت طلبی هستند که هیچگونه نیاز مالی ندارند اما با استفاده از احساسات مردم اقدام به این کار خلاف می کنند.
نقش مردم
"دلسوزی لحظه ای" با دیدن صحنه های رقت آوری که گداها درست می کنند ، مانند نمایش پاهای زخمی ، نشان دادن چهره معصوم کودکانی که در آغوش دارند ، دست هایی معلول و نظایر این ها ، مهم ترین نقش را در در ارائه کمک های مالی به متکدیان بازی می کنند.
اگر عادت کنیم و با خود عهد ببندیم که به هیچ متکدی خیابانی کمک نکنیم و به جای آن ، کمک های خود را به خیریه ها و رابطان معتمدی که می دانیم کمک ها را به مستحقان می رسانند بدهیم یا خودمان شخصاً خانواده های نیازمندی را شناسایی و ماهانه به آنها کمک کنیم ، هم احساس انسان دوستی مان را ارضاء کرده و کمکی واقعی به همنوعانمان کرده ایم و هم ، باعث شده ایم حق فقرا به جیب کلاشان مستحق نما نرود.
واقعیت این است که بسیاری از ما ، انسان دوستی را با گداپروری اشتباه گرفته ایم و به همین دلیل است که امروزه یکی از واردات کشورمان ، گدایانی هستند که به طور قاچاق از پاکستان وارد ایران می شوند تا سهم شان را از گردش مالی صنعت تکدی گری ببرند!
قبول کنیم که هر کدام از ما ، به اندازه پولی که به متکدیان حرفه ای می کنیم در زنده نگه داشتن صنعت زشت تکدی گری سهیم هستیم.
فرآوری: نسرین صفری بخش اجتماعی تبیان
منابع: جامجم آنلاین/روزنامه کیهان/روزنامه حمایت/عصر ایران