تبیان، دستیار زندگی
وقتی تاریخ جنگ و خاطرات دفاع مقدس را میخوانی خیلی راحت میتوانی متوجه تفاوت بزرگ و اختلاف بزرگی میان جوانهای این نسل ونسل انقلاب و جنگ میشوی، تفاوتی که شاید آنقدر ژرفا و عمیق است که وقتی ما جوانهای این نسل آن را میخوانیم احساس میکنیم چقدر درمانده از خویشت
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : عاطفه مژده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ما کجا و انها کجا


وقتی تاریخ جنگ و خاطرات دفاع مقدس را میخوانی خیلی راحت متوجه تفاوت بزرگ و اختلاف بزرگی میان جوانهای این نسل ونسل انقلاب و جنگ میشوی.

ما کجا و انها کجا

چند روز پیش داشتم با یکی از اساتید دانشگاهم صحبت میکردم . ایشون از ما کاری رو میخواستند که کمی از خود گذشتی و ایثار میخواست. هرچند این کار ها در محیط دانشگاه طبیعی است. اما همه ی دانشجویان با بی حوصلگی به اسطلاح هی قضیه رو پیچوندند. استادمون که خیلی عصبانی شده بود شروع کرد به باز خواست ما و این که ما جوانیم پس روحیه جوانی و ایثارمون کجا رفته؟من به شوخی گفتم: ای استاد دلتون خوشه ها اون جوونهای پر هیجان با روحیه قوی که جونشون رو کف دستشون میزاشتن و مقاومت میکردن همه یا شهید شدند یا الان به شدت از بیماری جانبازی رنج میبرند نسل ما عوض شده ما جوانهای راحت طلب و خود خواهی هستیم که فقط به منافع خودمون فکر میکنیم.

وقتی این حرفها رو زدم استادمون خیلی تو فکر رفت کمی بغض کرد و گفت: راست میگی اونا شهید شدن. 

  بعد چند دقیقه سکوت گویا داشت توی ذهنش خاطره ای رو مرور میکرد. یاد یه خاطره ای از یک نوجوان بسیجی در جبهه افتاد و برامون تعریف کردند:

آخرین تصویری که از چهره اون یادمه  بغض کرده بود و ناراحت بود . از بس گفته بودند: بچه س؛ زخمی بشود آه و ناله می کند و عملیات را لو می دهد.شاید هم حق داشتند. نه اروند با کسی شوخی داشت، نه عراقی ها. اگر عملیات لو می رفت، غواص ها - که فقط یک چاقو داشتند - قتل عام می شدند.فرمانده که بغضش را دید و اشتیاقش را، موافقت کرد... بغض کرده بود.(چند ساعت بعد اون نوجوان، توی گل و لای کنار اروند در ساحل فاو دراز کشیده بود. جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بودند. یا کوسه برده بود یا خمپاره. دهانش را هم پر از گل کرده بود که عملیات را لو ندهد)!!!.

وقتی حرفهای استاد تموم شد همه سکوت کردن متوجه این شکاف عمیق بین نسل خودمن با نسل قبل شدیم همه داشتیم دنبال یه حرفی میگشتیم که رفتار خودخواهانمون رو توجیه کنیم اما باز من خود شیرینی کردم و گفتم:

پشت یه مجله ی دفاع مقدس خوندم که تمام و صیت نامه شهید احمدرضا احدی هفت کلمه بود:(( نگذارید حرف امام زمین بماند، همین)) وقتی این حرف منو بچه ها شنیدن دوباره سکوت کردند و اصلا پیش نیامد که من توضیح بدم که چرا این حرف رو زدم مثل این فیلمهایی شد که آخرش ماجرارو همینجوری نصفه رها میکنه و میزاره مخاطب خودش هرجوری دوست داره فکر کنه. من هم با اجازتون میخوام این مطلب رو همینجوری نصفه رها کنم تا شاید شما هم سکوت کنید و ثانیه ای ، ساعتی و شاید روزها یه همین هفت کلمه یا دهان پر از گل شده نوجوان شهیدی انقدر گم نام است که حتی راوی اون هم اسمشو یادش رفته بود، فکر کنید. و به خودتان( با شما جوانهایی که اکثرتون درمانده در خویشن خویش هستید)!.

بغض کرده بود. از بس گفته بودند: بچه ست؛ زخمی بشود آه و ناله می کند و عملیات را لو می دهد.؛ شاید هم حق داشتند. نه اروند با کسی شوخی داشت، نه عراقی ها. اگر عملیات لو می رفت، غواص ها - که فقط یک چاقو داشتند - قتل عام می شدند.فرمانده که بغضش را دید و اشتیاقش را، موافقت کرد... بغض کرده بود. توی گل و لای کنار اروند در ساحل فاو دراز کشیده بود. جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بودند. یا کوسه برده بود یا خمپاره. دهانش را هم پر از گل کرده بود که عملیات را لو ندهد

به آنهایی فکر کنید که گم نام بودند و گم نام رفتند

به ان فکر کنید که چه چیزی در وجود انها بود که انقدر شهدا را از ما متمایز میکنه

به این فکر کنیم که این روح مقاومت ایثار این فرهنگ جوانمردی حاکم بر نسل قبل چه بوده و چرا اکنون نیست؟

به این فکر کنید که ما در مقابل آنها آن هنجارهای از دست رفته و آن فرهنگ،آن تاریخ پراز دلیرمردی و... چقدر مسئولیم

و چه وظیفه ایی داریم.

این سوالاتی بود که به ذهن من خطور کرد شاید به ذهن شما سوالات خیلی بیشتر و بهتری خطور کنه.هرچه هست بهشون فکر کن و برای سوالاتت جوابی پیدا کن. نزار فاصله ما با آنها انقدر زیاد بشود که عکس شهدا را ببینم و عکس شهدا عمل کنیم. این دوران هنوز جنگ ادامه دارد شایدجنگ با نفس شاید مقابله با تهاجم فرهگی و خیلی چیزهای دیگه تو با آن مواجهی و باید با رحیه جوانمردی و ایثار و با الگو گیری از شهدا با آنها مبازه کنی و شاید شهید شوی.

درآخر من هم مانند استادم معتقدم این روحیه جوانمردی آن مقاومت ایثار آن ازخود گذشتگی های نسل قبل نمرده است فقط آتش زیر خاکستر است اگر بادی بوزد دوباره شعله ور میشود و گرمای آن سراسر ایران که هیچ سراسر جهان را فرا میگیرد و عاشقی و ایثار به جایی میرسد که جوان های این نسل چون پروانه ای خودرا به آتش میگشند تا از وجود آنها سرار جهان روشن و گرم شود.

 عاطفه مژده

بخش فرهنگ پایداری تبیان