تبیان، دستیار زندگی
عصر ناصرى در دوره پادشاهى ناصرالدین شاه، مراسم سوگوارى سرور شهیدان به گستردگى در تهران برگزار مى‏شد. با توجه به بى ‏سوادى عمومى و كاستى‏هاى نظام آموزش مكتب ‏خانه‏اى، برگزارى این مراسم، فرصت مغتنمى در اختیار...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بزرگداشت ‏حماسه حسینى در تهران ؛ عصر ناصرى



در دوره پادشاهى ناصرالدین شاه، مراسم سوگوارى سرور شهیدان به گستردگى در تهران برگزار مى‏شد. با توجه به بى ‏سوادى عمومى و كاستى‏هاى نظام آموزش مكتب ‏خانه‏اى، برگزارى این مراسم، فرصت مغتنمى در اختیار دانشوران دینى قرار مى‏داد تا به آموزش عمومى معارف دینى اقدام نمایند. در این مقاله، تعداد، نحوه برگزارى و میزان استقبال مردم از آن مجالس مورد بررسى قرار گرفته و ضمن معرفى برخى از وعاظ مشهور، به نقش ملا آقا دربندى در تشكیل آن مجالس، و ملا اسماعیل واعظ در تامین منابع مورد نیاز سخنوران آنها، اشاره شده است.

واژه‏هاى كلیدى: امام حسین(ع)، عزادارى، تعزیه، ناصرالدین ‏شاه.

محمد حسن ‏خان اعتمادالسلطنه، باب هشتم كتاب «المآثر و الآثار» خود را به بیان « برخى آثار روحانیه و مآثر معنویه و حقایق تمدنیه‏اى‏» اختصاص داده كه در مدت چهل سال - تا زمان نگارش كتاب - پادشاهى ناصرالدین شاه، با ترویج دولت، در ایران پدیدار گشته است و در بخشى از این باب، «رواج كلى و شیاع كامل امر تعزیه دارى و سوگوارى حضرت ‏امام ابوعبدالله ‏سیدالشهدا» را به حق، از جمله مآثر معنوى دوران ناصرى به شمار آورده است. او ضمن بیان تاریخچه‏اى از برگزارى این «سنت موكده كه تالى فرایض مشدده است‏» از دوران آل ‏بویه تا صفویان، یادآور مى‏شود كه در زمان‏هاى گذشته، برگزارى مراسم عزادارى امام‏ حسین علیه‏السلام به «روز عاشورا غالبا، و به عشر اول محرم احیانا، منحصر بوده است و در غیر این میقات مخصوص، احدى بر این تكلیف منصوص، رسم اقدام نداشته‏»، اما در زمان او «چندان این سنت ‏سنیه رواج گرفته كه در تمام ایام، جمیع اسابیع، هر شهر از شهور، در هر شهر و قصبه مشهور از ممالك شیعه، چندین مجلس حافل به ذكر این مصاب هایل، منعقد مى‏گردد» و مى‏افزاید كه «از غره محرم تا سلخ صفر بخصوص، به مثابه عاشوراى عهد سایر سلاطین شیعه مى‏باشد.»

افزون بر این، وى از تعطیلى عمومى دهه اول محرم و شركت ‏شاه در مراسم تعزیه در تكیه دولت ‏سخن گفته و مى‏افزاید كه سالانه از سوى دولت زیادتر از پنجاه هزار تومان براى برگزارى مراسم سوگوارى امام‏ حسین علیه‏السلام خرج مى‏شد و «البته در تمام اقطار ایران در این دو ماه، دو كرور تومان بل متجاوز، مردم در كار خیر مصروف مى‏دارند و بعضى حساب كرده و گفته‏اند كه در طهران، فقط در این دو ماه، تقریبا یك كرور تومان قند و چاى به مصارف روضه سیدالشهدا خوانى مى‏رسد.» (1)

گزارش‏هاى نظمیه از وقایع مختلف محلات تهران در سال‏هاى 1303 تا 1305ه بر درستى سخن اعتمادالسلطنه و اهتمام مردم به برپایى مراسم عزادارى سرور شهیدان گواهى مى‏دهد. براى نمونه، نظمیه در ضمن گزارش وقایع روز «دوشنبه غره شهر ذیقعدة ‏الحرام 1303» در محله عودلاجان مى‏نویسد:

«دیروز در خانه حاجى اسدالله بزاز مجلس روضه‏ خوانى بوده است. جمعى از تجار و غیره در آنجا مستمع بودند.»

«دیروز عصر در خانه حاجى ‏میرزا حسین تاجر مجلس روضه‏خوانى بوده است. جمعى از تجار و غیره در آنجا حضور داشتند، غروب متفرق گردیدند.» (2)در گزارش همان روز، به برقرارى مجالس روضه در خانه تنى چند از ساكنان محله چالمیدان و محله بازار نیز تصریح شده است و گزارش‏هاى نظمیه در روزهاى بعد نیز همین‏گونه بوده و كمتر روزى است كه خبر از برگزارى مراسم عزادارى داده نشده باشد. اهتمام مردم به این امر به حدى بوده كه حتى در شب روزى چون یازدهم ذیقعده (سالروز تولد حضرت ‏امام ‏رضا علیه‏السلام) مجالس عزادارى برپا شده است و گزارش داده‏اند كه در این شب در محله دولت، در خانه «حاجى حسین نام بزاز»، (3)در محله سنگلج، در خانه «شیخ رضا» و در محله عودلاجان در خانه «حاجى على‏» (4)مجلس روضه‏ خوانى بوده است و شركت كنندگان در آن مجالس پس از صرف شام متفرق شده‏اند. بر اساس همین گزارش‏ها، این آگاهى حاصل مى‏شود كه در شب دوازدهم ذیقعده سال 1303ه در یازده خانه در محلات مختلف تهران مجالس عزادارى برپا بوده است (5)و گاه این مراسم، براى بزرگداشت‏ خاطره درگذشتگان صورت مى‏گرفته است. ماموران نظمیه از محله دولت ‏خبر داده‏اند كه شب یازدهم ذیقعده 1303 مصادف با «شب سال فوت همشیره استاد على نام بوده، كسانش مجلس روضه‏ خوانى ترتیب داده، جمعى از طلاب را دعوت كرده بودند. چهار ساعت از شب گذشته متفرق شدند.» (6)

بدیهى است كه در دو ماه محرم و صفر بر تعداد این مجالس افزوده مى‏شده است. در دهه نخست محرم تعداد این مجالس به حدى بوده كه گزارش‏هاى مستقلى در مورد آن‏ها به شاه ارائه شده است.

این گزارش‏ها با عنوان «راپورت مجالس روضه‏ خوانى و تكایا» مربوط به مراسم روز جمعه 2 محرم 1304 تا «جمعه 9 شهر محرم‏الحرام 1304» بوده و در آنها به تفصیل در مورد برگزار كنندگان مجالس عزا، نحوه برگزارى مراسم عزادارى و پذیرایى از شركت كنندگان سخن گفته شده است. (7)نقل برخى از آن گزارش‏ها خالى از لطف نیست:

«جمعه 2 شهر محرم‏الحرام 1304. دیشب نواب ‏ارفع و الاعزالدوله و امیرزاده پسرش و... با جمعى از اعیان و اشراف در مجلس روضه‏ خوانى جناب امین‏السلطان حضور داشتند. جمعیت كثیرى از دراویش و فقرا آمده، شام كاملى هم به مردم داده و هم مبلغى پول دادند.... امسال از سایر سال‏ها در این مجلس جمعیت زیادتر است.» (8)

«دایى ابراهیم، ناظر درب حرمخانه مباركه در خانه‏اش مجلس روضه دارد. یازده نفر از سادات روضه مى‏خوانند.» (9)

«از بعدازظهر در خانه جناب عضدالملك مجلس روضه‏خوانى است. نه نفر از ذاكرین معروف روضه مى‏خوانند جمعى كثیر در آنجا حضور داشتند.» (10)

«سارى اصلان اول آفتاب در خانه‏اش مجلس روضه دارد. جمعیت زیاد مى‏شود. چند نفر از ذاكرین معروف روضه مى‏خوانند. على‏الرسم هر یك از اهل مجلس را دو دانه نان لواش و چاى مى‏دهند.» (11)

در این گزارش‏ها، هم ‏چنین از برقرارى مجلس روضه ‏خوانى زنانه در منزل حاجى ‏میرزا شفیع  لشكرنویس، (12)پرداخت مخارج شام و غیره مجلس روضه خوانى منعقد شده در منزل سید ابوطالب صدرالذاكرین از سوى وزیر نظام، (13)حضور جمعى كثیر از فقرا و اهل محله در مجلس روضه‏ خوانى نواب امیر آخور، (14)پرداخت پول به فقرا و مساكین شركت كننده در مجلس روضه خانه ناظم خلوت، (15)اقدام مستوفى‏الممالك به دعوت از چهل نفر طلبه براى شركت در مجلس عزادارى و پرداخت‏ یك هزار دینار وجه نقد به هر یك از آن‏ها (16)و برگزارى مجلس عزادارى در منزل مرحوم حاجى ‏سید صادق مجتهد سنگلجى با شركت ‏سید محمد طباطبایى خبر داده شده (17)و درباره مجلس روضه‏ خوانى تشكیل شده در خانه حاج ‏ملاعلى كنى مجتهد برجسته آن روزگار چنین آمده است:

«چهار ساعت ‏به غروب مانده در خانه جناب حاجى‏ ملاعلى مجلس روضه ‏خوانى است. قریب بیست نفر از ذاكرین معروف و غیر معروف روضه مى‏خوانند. جمعیت زیادى مى‏شود. از هر طبقه مردم در آنجا حضور داشتند. چاى و غلیان  وافر به مردم مى‏دهند.» (18)گاهى در این مجالس اتفاقات پیش ‏بینى نشده‏اى رخ مى‏داد. ماموران نظمیه برخى از آن اتفاقات را گزارش كرده‏اند، از جمله خبر داده‏اند كه به سبب مفقود شدن یك عدد سر قلیان در مجلس روضه منزل اقبال‏السلطنه «خدام مجلس، هر كسی را که از مجلس خارج مى‏شد، مى‏كاویدند و به مردم از این حركت، خیلى بد گذشته بود.» (19)هم‏ چنین خبر داده‏اند كه در مجلس روضه منزل «آقا شیخ ‏جعفر پیشنماز... دو سه نفر به واسطه چاى نزاعشان شده، مى‏خواستند زد و خورد بكنند، خدام آن‏ها را ساكت كرده، از آنجا خارج مى‏نمایند.» (20)یا «دیروز جمعى از خوانین قاجار، طلاب و اهل محله در مجلس روضه‏ خوانى جناب عضدالملك حضور داشتند. بعد از روضه به زن‏ها یكى پنج‏ شاهى پول مى‏دادند. زن‏ها به واسطه پول ازدحام كرده روى هم ریخته نزدیك بود بعضى صدمه بخورند. آنها را متفرق كردند.» (21)

در همین گزارش‏ها از پرداخت پول به شركت كنندگان در مجلس روضه برگزار شده در خانه صنیع‏ الدوله (محمد حسن‏ خان اعتمادالسلطنه) خبر داده و گفته‏اند كه در آن مجلس در روزهاى نخستین ماه محرم «بعد از ختم روضه به زن‏ها، هر یك، یك دانه شاهى سفید مى‏دادند» (22)و در روز هشتم محرم «على الرسم، به زن‏ها هر یك پنج‏ شاهى داده‏اند». (23)

با توجه به محدوده شهر و محلات و تعداد جمعیت تهران در آن روزگار، مى‏توان استنباط كرد كه تعداد مجالس عزادارى منعقد شده زیاد و شركت كنندگان در آنها بسیار بوده‏اند. از بررسى گزارش مربوط به روز هفتم محرم 1304 بر مى‏آید كه در آن روز 48 مجلس روضه یا تعزیه خوانى برپا بوده است و تعداد این‏گونه مجالس در تاسوعاى  سال 1034 به 53 مجلس رسیده است.

مجالس روضه گاه مختلط بوده و گاه تنها به مردان یا زنان اختصاص داشته است. ماموران نظمیه از شركت «قریب سیصد نفر مرد و زن‏» در مجلس روضه‏ خوانى منزل صنیع ‏الدوله خبر داده‏اند (24)و از گزارش‏هاى آنان برمى‏آید كه مجلس روضه حاج ‏ملاعلى كنى از شلوغ ‏ترین مجالس تهران بوده است. آنان در گزارش مربوط به روز یك‏شنبه 4 محرم 1304 آورده‏اند:

«دیروز در مجلس روضه‏ خوانى جناب حاجى‏ ملاعلى جمعیت زیاد از مرد و زن حضور داشتند». (25)و در گزارش مربوط فرداى همان روز آمده است: «دیروز در مجلس روضه‏ خوانى جناب حاجى‏ ملاعلى به حدى جمعیت ‏شده بوده كه درب خانه را بسته بودند». (26)در مورد مجلس روضه‏ خوانى منزل سید محمد طباطبایى هم نوشته‏اند: «به حدى جمعیت‏ شده بود كه حیاط دیگر گنجایش نداشت.» (27)

شور و هیجان و بروز احساسات مردم نیز در برخى گزارش‏ها مورد توجه قرار گرفته است. در مورد مجلس منعقد در خانه «میرزا احمد پیشنماز» چنین گزارش شده كه: «با این ‏كه روز اول بود، رقت زیادى براى مردم دست داده بود، به طورى كه در موقع روضه حاجى‏ میرزا لطف‏الله یك دو نفر زن غش كرده بودند»؛ (28)یا «در مجلس روضه ‏خوانى جناب حاجى ‏ملاعلى... شورش و رقت زیادى براى مردم پیدا شده بود، (29)و یا در مجلس روضه‏ خوانى در منزل مرحوم آقا سید صادق «مردم حالت ‏حزن غریبى داشتند، به طورى كه سه چهار نفر زن به حالت ضعف افتاده بودند». (30)

علاوه بر گزارش‏هاى نظمیه، خاطرات قهرمان میرزا سالور كه برادرزاده ناصرالدین شاه بود نیز موجود است. مجلس روضه پدر او - عزالدوله - در سال 1308 در تجریش بر پا شده بود و وى از شركت صد وهفتاد نفر زن و هشتاد نفر مرد در مجلس روز چهارشنبه نهم صفر و شركت دویست نفر زن و جمعا دویست و پنجاه نفر زن و بچه در مجلس روز یازدهم صفر خبر مى‏دهد. (31)او در ادامه خاطرات خود متذكر مى‏شود كهبه هنگام شیوع بیمارى وبا در تهران به سال 1310ه . تعداد مجالس روضه‏ خوانى فزونى یافت.وى در روز 22 محرم 1310ه چنین نگارش كرده: «دو سه مرتبه خلق طهران با علما و سادات به حضرت عبدالعظیم و امام ‏زاده حسن و امام‏ زاده اهل على، مصلى رفته‏اند. هر مرتبه متجاوز از بیست هزار نفر بودند. صدقه، روضه‏ خوانى و بذل و بخشش به شدت زیاد شده‏». (32)هم‏ چنین در روز شنبه 29 محرم 1310ه . نوشته است: «روضه ‏خوانى و خیرات به حدى در طهران و شمیرانات زیاد شده كه چه نویسم... دسته جات سینه زن متصل در گردش است. تمام مردم زاهد و عابد شده‏اند.» (33)

چنان ‏كه ذكر شد، در آن دوره مجالس روضه به گستردگى برپا مى‏شد. براى اداره این مجالس تربیت نیروهاى كارآمد ضرورى بود و دانشورى پرآوازه به نام ملا آقا دربندى كه خود علاقه زیادى به برگزارى مراسم سوگوارى سالار شهیدان داشت، آستین همت ‏بالا زد و با نگارش كتاب «اسرار الشهاده‏» به رفع این نیاز پرداخت.

ملا آقا دربندى در علوم معقول و منقول ماهر بود. در اصول فقه، كتاب «خزائن الاصول‏» را نوشت و دو مجلد آن‏ كه به سال 1267ه در تهران چاپ شد، اصول فقه، اصول عقاید، درایه، رجال و نظایر این‏ها را مورد بحث قرار داد. (34)چكیده‏اى از آن نیز با عنوان «عناوین المسائل‏» چاپ شد. (35)در فقه، كتاب «خزائن الاحكام‏» را به عنوان شرح منظومه فقهى دانشمند برجسته و صاحب «كرامات شیعى‏»، سید مهدى طباطبایى معروف به بحرالعلوم نوشت كه در یك جلد چاپ شد. (36)رساله عملیه او نیز به فارسى نوشته شده بود و مباحث تقلید، طهارت و صلوة را دربر مى‏گرفت. (37)او در علم رجال، كتاب «قوامیس القواعد» را نوشت. (38)وى هم‏ چنین از نجوم، خبر داشت و كتابى مبسوط و محققانه در فن اسطرلاب نوشت كه در سال 1280ه در لكنهو به چاپ رسید. (39)با این ‏همه، عمده شهرت او به سبب اهتمام ویژه در برقرارى مراسم عزادارى امام‏ حسین علیه‏السلام و تالیف كتاب «اكسیر العبادات فى اسرار الشهادات‏» است كه به «اسرار الشهاده‏» آوازه یافته است. وى این كتاب را در چهل و چهار مجلس تدوین نمود، براى آن دوازده مقدمه قرار داد و خاتمه‏اى بر آن نوشت. در هر یك از این بخش‏ها، مجالس متعدد جاى گرفت و نوشتن آن همه، هجده ماه زمان برد و سرانجام صبح روز جمعه 15 ذى‏القعده سال 1272ه به پایان رسید. این كتاب چندین ‏بار به چاپ رسیده و خود ملا آقا از صفحه 180 كتاب به بعد را به فارسى ترجمه كرده كه با عنوان «سعادات ناصرى‏» به چاپ رسیده است. (40)هم‏ چنین میرزا محمد حسین فرزند على‏اكبر این كتاب را به فارسى برگرداند و با عنوان «انوارالسعاده فى ترجمة اسرارالشهاده‏» در تبریز به چاپ رساند. (41)به سبب عربى بودن و تفصیل اسرار الشهاده، ملا آقا بر آن شد تا مقتلى مختصر به فارسى بنویسد و این كار را انجام داده، «جوهرالایقان‏» را نوشت كه چاپ شده است. (42)

اگرچه اسرار الشهاده به سبب اشتمال بر روایات و قصه‏هاى نادرست، سخت مورد انتقاد واقع شد و محدث نامى حاج‏ میرزا حسین نورى، كتاب «لؤلؤ و مرجان» را بر ضد آن نوشت، (43)اما چاپ‏هاى مكرر این كتاب گواه استقبال مردم از آن است.

ملا آقا دربندى، روحیه‏اى سریع التاثیر و عاطفى و جانى سرشار از عشق به اهل بیت علیهم‏السلام داشت و افزون بر نگارش دو كتاب مقتل، خود در اقامه مراسم سوگوارى امام شهیدان پیش ‏گام بود و به ویژه در روز عاشورا، رفتارى عجیب از وى ظاهر مى‏شد. سخن اعتمادالسلطنه در این مورد این است كه در آن روز از او «عادات دیوساران، در جوامع مواج از تعزیه داران به صدور مى‏رسید، بى‏اختیار عمامه بر زمین مى‏كوفت و گریبان چاك مى‏زد و برسر خاك مى‏ریخت‏». (44)محمد بن سلیمان تنكابنى نیز مى‏نویسد كه وى «در اقامه مصیبت‏ حضرت سیدالشهدا مواظب و متصلب و راسخ بود به نحوى كه در بالاى منبر از شدت گریه غش مى‏كرد و در روز عاشورا لباس خود را از بدن مى‏كند و لنگ مى‏بست و خاك بر سر مى‏ریخت و گل به بدن مى‏مالید». (45) اهتمام این دانشور برجسته به برگزارى مراسم سوگوارى حضرت اباعبدالله‏ الحسین علیه‏السلام، از دیده مردم دور نمى‏ماند، بر آنان تاثیر مى‏گذاشت و آنان از وى الگو مى‏گرفتند. ملا آقا دربندى خود نیز به منبر مى‏رفت و در القاى مطالب، شیوه‏اى خاص و تاثیرگذار داشت و مى‏توان وى را آموزگار اهل منبر در دوره پادشاهى ناصرالدین شاه دانست.

گذشته از دو ماه محرم و صفر، چنان‏ كه گزارش‏هاى نظمیه گواهى مى‏دهند، مجالس روضه‏ خوانى در دیگر ماه‏هاى سال نیز برگزار مى‏شد و شنیده شده است كه رسم روضه‏هاى هفتگى و ماهانه را ملا آقا دربندى بنیاد نهاد. برگزارى موفق آن مراسم كه گه‏گاه خارج از زمان مربوط به مناسبت‏هاى مذهبى صورت مى‏گرفت، نیاز به تامین مواد و آموزه‏هایى داشت كه شخص منبرى را به القاى مطالب مختلف توانا سازد. در این زمینه، آثار ملا اسماعیل واعظ سبزوارى كارگشا افتاد. تسلط ملا اسماعیل بر معارف سنتى و تبحر او در تنظیم و تبویب مطالب، به او این امكان را داد كه از نظر محتواى منبر، راهنماى واعظان گردد. او خود القاى وعظ و خطابه را كارى دشوار مى‏دانست و در مجلس سى ‏وهفتم از مجالس یك صد وشصت گانه كتاب «عددالسنه‏» به تشریح شرایط وعظ و واعظ پرداخته و مهیا كردن اسباب معاش، فراغت از هر مشغله، برخوردارى از كتابخانه‏اى كامل، تحصیل زبان عربى، حافظه نیكو، ذوق سلیم، آگاهى از كلیات هر علم و اصطلاحات اهل فن، نیكو زبانى، تقوا و پرهیزكارى و قوت قلب را از جمله شرایط  واعظ برشمرده است و این‏همه را با شواهد تاریخى، آیات قرآنى و حكایات و قصص آراسته و مطالب را به خوبى پرورانده است و در خاتمه، به مناسبت موضوع مورد بحث‏ خویش، براى ذكر مصیبت، از اقدام امام ‏حسین علیه‏السلام به هنگام خردسالى یاد مى‏كند كه مواعظ پیامبر گرامى اسلام را براى زهراى مرضیه سلام‏ الله‏ علیها نقل فرمود و خبر به پیامبر رسید و براى شنیدن آن به منزل دختر خویش آمد و در نهانگاه آماده شنیدن بازگویى مواعظ خویش از سوى حسین گردید اما كودك از بازگویى خوددارى نمود و به مادر گفت ظاهرا مردى بزرگ به من مى‏نگرد كه نمى‏توانم درست ‏سخن بگویم، پیامبر از نهانگاه خود بیرون آمد و حسین را در آغوش گرفت و «سه مرتبه لب‏هایش را بوسید و فرمود جدت قربان شیرین زبانیت ‏شود. نمى‏دانم پیغمبر كجا بود ببیند روز عاشورا همین حسین به همین فصاحت، كوفیان را موعظه مى‏كند، گوش به حرفش نمى‏دهند... پیغمبر كجا بود ببیند آن لب‏ها را كه مى‏بوسید، ملعون شراب خوار به چوب آزرده‏اش نمود: لما وضع الراس بین یدیه اخذ قضیبا فضرب بها ثنایا الحسین حتى كسرت. الا لعنة الله على القوم الظالمین.» (46)

ملا اسماعیل واعظ، نزدیك به 95 سال زیست و سالیانى دراز منبر رفت و چكیده دانسته‏هاى خویش را در كتاب‏هاى خود نوشته، به یادگار گذاشت.

در دوران پادشاهى ناصرالدین شاه؛ علاوه بر ملا آقا دربندى و ملا اسماعیل واعظ، چندین تن دیگر در عرصه وعظ خوش درخشیدند و برخى از آنان همچون سید ابوطالب صدرالذاكرین از محبوبیت ‏بسیار برخوردار شدند. (47) اعتمادالسلطنه درباره او مى‏نویسد: «اصلا خراسانى است و فعلا طهرانى، از ذلاقت [گشاده زبانى] لسان او شگفتى مى‏باید گرفت. قدرتى عظیم در ترقیق قلوب و اجراء دموع دارد. شعر هم مى‏گوید و از علم عدد و ختوم و ادعیه نیز استحضار یافته است‏». (48)مخبرالسلطنه از ویژگى صداى صدرالذاكرین سخن گفته، مى‏افزاید: او تنها كسى بود كه مى‏توانست هیاهوى پنج‏ شش هزار زن را در تكیه دولت فرونشاند. (49)سیدابوطالب صدرالذاكرین از اخلاق خوش و مردم ‏دارى هم بهره‏ مند بود. نظمیه در ضمن وقایع روز دوشنبه 5 محرم 1304ه گزارش داده كه وى «در خیابان چراغ گاز براى رسیدن به مجلس روضه‏ خوانى سواره مى‏تاخته، پسره‏اى شاگرد نعل ‏بند عبور مى‏كرده است. مشارالیه به او پهلوزده انداخته بود. صدرالذاكرین ملتفت گردیده ایستاده یك مشت نقل به چند دانه شاهى سفید به او داده و نوازش و از خود راضیش كرده، مى‏رود.» (50)

علاوه بر این چهار تن، مى‏بایست از میرزا محمدرضا واعظ همدانى یاد كرد كه به گفته اعتمادالسلطنه، در فقه و اصول و تفسیر و حكمت و كلام و عرفان ید طولایى داشت و مردم به مجلس موعظت و تذكیر وى، میلى عجیب داشتند. محمد قزوینى نیز واعظ همدانى را به بسیارى فضل و اطلاع و فصاحت و بلاغت در كلام و بیان شیوا ستوده، از اشتیاق فراوان خود براى حضور درپاى منبر وعظ او سخن گفته و مى‏افزاید: «وى در سنین اواخر عمر خود، بسیار مكرر در مجالس وعظ تصریح مى‏كرد كه ظهور حضرت صاحب‏الامر به غایت نزدیك است و مى‏گفت كه رجاء واثق است كه حتى بسیارى از كسانى كه در همین مجلس حضور دارند، درك فیض ظهور آن حضرت را خواهند نمود» و بر این مطلب «فوق‏العاده اسرار و تقید و تعهد داشت‏». قزوینى مى‏نویسد كه هرگز نفهمیده كه سبب اصرار میرزا محمد رضا واعظ همدانى در بیان این مطلب چه بوده و چرا با وجود منع ائمه علیهم‏السلام از تعیین زمان ظهور، وى بر این كار مبادرت مى‏ورزید. واعظ همدانى سرانجام روز پنج ‏شنبه چهارم ربیع‏الاول سال 1318ه در گذشت (51)و شنوندگان وعظ او نیز در گذشته‏اند و اگر چه سخن او در مورد ظهور حضرت صاحب‏الامرعلیه‏السلام تحقق نیافت اما احتمالا تاكید او بر ابراز این مطلب، به پذیرش عمومى تحولات جامعه ایران در دوران مشروطه ‏خواهى یارى رسانده است.

برشمارى نام و نشان همه واعظان تهران در دوره ناصرى ممكن نیست و بجاست كه تنها به یك نكته دیگر اشاره كنیم و آن این كه، كسب شهرت در تهران گاه موجب اشتهار یك تن از وعاظ در سراسر كشور مى‏شد و متقابلا گهگاه نیز از دیگر نقاط كشور واعظانى به تهران مى‏آمده‏اند. اعتمادالسلطنه در مورد حاج‏ میرزا احمد اصفهانى مى‏نویسد: «در شغل مرثیه ‏سرایى و كار روضه‏ خوانى به مقامى سامى رسید و صیت صوتش از طهران به همه جاى ایران كشید.» (52)و همو اینگونه از ملا محمد باقر فشاركى یاد كرده كه: «در جرگه علماى اصفهان، مشهور است و به طهران نیز مكرر آمده، مسجد و منبرش رونقى لایق دارد و رواجى فائق.» (53)هم ‏چنین از حاج ‏مولى‏على واعظ قزوینى و تسلط زیاد او در كار منبر یاد كرده كه: «در خراسان و آذربایجان و مملكت رى و عراق عرب كه در آنها موعظه كرده و روضه خوانده است قبول عام دارد و شهرت تام‏». (54)

علاوه بر مجالس روضه ‏خوانى، در دوران پادشاهى ناصرالدین شاه، مراسم تعزیه نیز به گستردگى بر پا مى‏شد و مورد استقبال مردم قرار مى‏گرفت. پرداختن به موضوع تعزیه در آن دوران، مجال دیگر مى‏طلبد، اما برگزارى آن مجالس و این مراسم، فرصت مغتنمى براى آموزش عمومى معارف دینى به مردم در اختیار دانشوران دینى قرار داد، آن هم در جامعه‏اى كه سطح سواد عمومى در آن نازل بود و آموزش در خور توجهى نداشت. بررسى نحوه بهره‏ گیرى آن دانشوران از این فرصت، نیازمند پژوهش گسترده در متون بازمانده از آن روزگار و عزم و همت پژوهشگران پرتلاش روزگار ماست.

پى‏نوشت‏ها:

1- چهل سال تاریخ ایران در دوره پادشاهى ناصرالدین شاه، جلد اول/ المآثر و الآثار، تالیف محمد حسن ‏خان اعتمادالسلطنه، به كوشش ایرج افشار، صص 133-134.

2- گزارش‏هاى نظمیه از محلات طهران: راپورت وقایع مختلفه محلات دارالخلافه (1303-1305ه)، (تهران، سازمان اسناد ملى ایران، 1377)، ج 1، ص 3.

3- همان، ص 39.

4- همان، ص 40 .

5- همان، صص 43-46 .

6- همان، ص 43 .

7- همان، صص 197- 235.

8- همان، صص 197-198.

9- همان، ص 198.

10 و 11- همان‏ .

12 و 13. همان، ص 199.

14- همان، ص 199.

15- همان، ص 200.

16- همان، ص 204.

17- همان، ص 199.

18- همان، ص 201.

19- همان، ص 199.

20- همان، ص 202.

21- همان، ص 213.

22- همان‏ .

23- همان، ص 226.

24- همان، ص 213.

25- همان، ص 211.

26- همان، ص 216.

27- همان، ص 227.

28- همان، ص 202.

29- همان، ص 211.

30- همان، ص 227.

31- روزنامه خاطرات عین‏السلطنه (قهرمان میرزا سالور)، جلد اول: روزگار پادشاهى ناصرالدین شاه، به كوشش مسعود سالور و ایرج افشار، ص 400.

32- همان، ص 482.

33- همان، ص 484.

34- ر.ك: شیخ‏ آقا بزرگ طهرانى، الذریعه الى تصانیف الشیعه، ج 7، ص 152.

35- همان، ج 15، ص 351.

36- همان، ج 7، ص 152.

37- همان، ج 11، ص 213.

38- همان، ج 10، ص 97.

39- همان، ج 5، ص 291.

40- همان، ج 2، ص 279.

41- همان، ص 429.

42- همان، ج 5، ص 264.

43- ر.ك: محدث نورى، لولوء و مرجان در آداب اهل منبر، صص 167-169.

44- ر.ك: چهل سال تاریخ ایران، ص 189 .

45- ر.ك: محمد بن سلیمان تنكابنى، قصص العلماء ، ص 109.

46- ر.ك: ملا اسماعیل واعظ سبزوارى، عددالسنه ، صص 188-194.

47- ر.ك: مهدى بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن 12، 13، 14ه ، ج 6، صص 17-18 .

48- چهل سال تاریخ ایران، ص 282.

49- ر.ك: مهدیقلى هدایت، خاطرات و خطرات (تهران: زوار، 1363)، ص 88.

50- گزارش‏هاى نظمیه از محلات طهران، ص 164.

51- محمد قزوینى، «وفیات معاصرین‏»، یادگار، سال سوم، شماره دهم (خرداد 1326)، صص 16-17.

52- چهل سال پادشاهى...، ص 289 و جلد دوم همان، كتاب، تعلیقات مرحوم حسین محبوبى اردكانى بر المآثر و الآثار، صص 795-796.

53- همان، ص 249.

54- همان، ص 269.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.