تبیان، دستیار زندگی
شاید ابتدا به نظر برسد كاركرد اصلی تهیه و تولید سریال‌های خانوادگی، سرگرم كردن مخاطبان باشد و تلویزیون موظف است برای غنی كردن اوقات فراغت و ایجاد تفنن و نشاط و رفع خستگی‌های روزانه سریال‌هایی بسازد تا مخاطبان فارغ از دغدغه‌های شخصی و حرفه‌ای ساعاتی را با
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اخلاق و سرگرمی


شاید ابتدا به نظر برسد كاركرد اصلی تهیه و تولید سریال‌های خانوادگی، سرگرم كردن مخاطبان باشد و تلویزیون موظف است برای غنی كردن اوقات فراغت و ایجاد تفنن و نشاط و رفع خستگی‌های روزانه سریال‌هایی بسازد تا مخاطبان فارغ از دغدغه‌های شخصی و حرفه‌ای ساعاتی را با تماشای این سریال‌ها سرگرم شوند و بدون هیچ‌گونه نصیحت و اندرز و مفاهیم تامل‌برانگیز دیگر، خوش بگذرانند.

تلویزیزون

هیچ شكی نیست یكی از كاركردهای مهم سریال‌سازی و اصلا برنامه‌های تلویزیونی تامین و تضمین سرگرمی برای مخاطبان خود است، اما اهداف متعالی دیگری نیز در پس این سرگرمی وجود دارد و باید وجود داشته باشد تا ساخت سریال‌های تلویزیونی را صرفا به تفنن و وقت‌گذرانی تقلیل ندهد.

صاحب‌نظران ارتباطات، یكی از كاركردهای مهم رسانه‌ها بویژه تلویزیون را سرگرم‌كنندگی آن دانسته‌اند و چه‌بسا میان آیتم‌های گوناگون تلویزیونی، فیلم و سریال به عنوان مهم‌ترین مصداق این سرگرمی شناخته می‌شود و در كنار اخبار و برنامه‌های ورزشی طرفداران زیادی دارد.

سریال‌های تلویزیونی نیز در انواع ژانرها با قصه و داستان‌های متنوعی ساخته می‌شود و هر كدام از آنها متناسب با ساختار و قابلیت‌های نمایشی خود دربرگیرنده و انتقال‌دهنده برخی مفاهیم خاص به مخاطبان است.

در این میان سریال‌های خانوادگی بیش از انواع سریال‌های دیگر با مفاهیم انسانی و اخلاقی، نسبت فرمی و مضمونی داشته و از آنجا كه طیف مخاطبان آن همه اعضای خانواده بویژه زنان و مادران را تشكیل می‌دهد از پتانسیل بیشتری برای تاثیر‌گذاری برخوردارند.

به عبارت دیگر كاركرد آموزشی و اخلاقی سریال‌های خانوادگی از دو حیث بیش از ژانرهای دیگر در سریال‌سازی است.

یكی از لحاظ فیلمنامه و مضمون و مولفه‌های داستانی كه در این سریال‌ها مطرح می‌شود و دوم به لحاظ نوع مخاطبان و طیف و قلمرو آنهاست كه تعداد بیشتری از اعضای جامعه را دربر می‌گیرد و مورد هدف قرار می‌دهد لذا بهترین ابزار و فرصتی كه می‌توان برخی مفاهیم اخلاقی و اجتماعی را به خانواده‌ها آموزش داد و از این طریق به نهادینه كردن آن در جامعه كمك كرد سریال‌های خانوادگی است.

از لحاظ روان‌شناسی یادگیری نیز وقتی برخی مفاهیم اخلاقی و ارزشی به‌واسطه داستان‌پردازی و در بستر یك قصه و در حقیقت به شكل غیرمستقیم و با استفاده از تمهیدات و تكنیك‌های هنری به افراد عرضه می‌شود، هم امكان تاثیری‌پذیری آن بیشتر است و هم دوام و ماندگاری آن.

از سوی دیگر وقتی مفاهیم اخلاقی در قالب یك داستان خانوادگی و مناسبات آن صورت‌بندی می‌شود امكان همذات پنداری تماشاگر با قصه و ارزش‌های اخلاقی مطرح شده در آن برای مخاطبان بیشتر فراهم شده و آنها همدلانه‌تر و بدون مقاومت و با لجبازی كمتری به تامل و تاثیر پذیری از این ارزش‌ها می‌پردازند.

از این نظر سریال‌های خانوادگی را می‌توان به بوستان و گلستان سعدی قیاس كرد كه ارزش‌های اخلاقی و انسانی را در دل قصه‌های شیرین و حكیمانه روایت می‌كند، به‌طوری كه در عین لذت بردن از وجوه هنرمندانه و لذت شعر و داستان‌خوانی، ارزش‌ها و مفاهیم اخلاقی نهفته در آن به شكلی درونی و نهادینه شده در خواننده نفوذ می‌كند و به ارزش‌های اخلاقی او بدل می‌شود.

نسبت اخلاق و سریال‌های خانوادگی را دست‌كم می‌توان به دو شكل صورت بندی كرد. یكسری سریال‌هایی كه به شكل غیرمستقیم ارزش‌های اخلاقی را در بستر وجوه دراماتیكی خود پرورش داده و به مخاطب منتقل می‌كنند، مثلا مجموعه كارهای سیروس مقدم از نرگس و اغما گرفته تا پایتخت اگرچه دارای سویه دراماتیكی پررنگی هستند اما هم در ساختار داستانی و هم در دیالوگ و شخصیت‌پردازی‌های خود به گونه‌ای عمل می‌كند كه واجد ارزش‌های اخلاقی و انسانی باشد.

خود سیروس مقدم بارها در مصاحبه‌های خود اعلام كرده است سریالی نمی‌سازد كه فاقد پیام‌های اخلاقی باشد.

سریال‌های خانوادگی بیش از انواع سریال‌های دیگر با مفاهیم انسانی و اخلاقی، نسبت فرمی و مضمونی داشته و از آنجا كه طیف مخاطبان آن همه اعضای خانواده بویژه زنان و مادران را تشكیل می‌دهد از پتانسیل بیشتری برای تاثیر‌گذاری برخوردارند.

اما او سعی می‌كند این مفاهیم را در نوع روایتی كه از آدم‌های قصه و مسائل آنها دارد مطرح كند هرچند گاهی نیز دچار گل درشتی و یك نوع سانتی مانتالیسم اخلاقی می‌شود كه مخاطب نه تنها آنها را نمی‌پذیرد بلكه در برابر آنها مقاومت می‌كند و پس می‌زند لذا طرح مفاهیم اخلاقی در غالب سریال‌های خانوادگی به ظرافت و هنرمندی بالایی نیاز دارد تا ارزش‌های اخلاقی در شمایل و بسته‌بندی زیبا شناختی و منطبق با كاركردهای روان‌شناسی مخاطب، روایت شده و بتواند بر تماشاگران تاثیر بگذارد.

شكل دوم سریال‌های خانوادگی آنهایی است كه همان ابتدا، برخی مفاهیم و مسائل اخلاقی را به عنوان سوژه و موضوع سریال به مخاطب معرفی می‌كند و بعد به روایت قصه خود در ارتباط با آن مفهوم می‌پردازد.

مثلا سریال آیینه در دهه 60 نمونه‌ای از این جنس سریال‌ها بود كه هدف خود را به شكل مستقیم با مخاطب در میان می‌گذاشت و بعد درباره آن برایش داستان تعریف می‌كرد.

نكته جالب آن سریال در این بود كه ارزش‌های اخلاقی و خانوادگی را در دو صورت متضاد به شكل دراماتیكی روایت می‌كرد تا مخاطب از طریق مقایسه این دو بتواند رفتار انسانی و اخلاقی‌تر را درك كرده و بپذیرد.

اگر یادتان باشد این سریال به دو قسمت تقسیم می‌شد و با جمله زندگی شیرین می‌شود دو نوع واكنش اخلاقی و رفتاری در مقابل یك مساله و مشكل انسانی را به تصویر می‌كشید.

شاید مهم‌ترین مساله‌ای كه در ارتباط با سریال‌های خانوادگی قابل طرح و تامل باشد شیوه ارائه و نمایش ارزش‌های اخلاقی در بستر روایت‌های داستانی سریال‌های خانوادگی باشد.

متاسفانه بسیاری از سریال‌های خانوادگی بویژه آنها كه می‌خواهند ارزش‌های اخلاقی را درونمایه و محور كار خود قرار دهند این است كه به شكل مستقیم و گل درشت به این مساله پرداخته و لحنی نصیحت گونه دارد كه این شیوه بویژه میان مخاطبان جوان‌تر با مقاومت و حتی لجبازی مواجه می‌شود به طوری كه آنها احساس می‌كنند كارگردان و عوامل سریال قصد دارند ارزش‌های مطلوب خود را بر آنها تحمیل كنند. سریال‌هایی از جنس دلنوازان را می‌توان در همین راستا مورد نقد و بررسی قرار داد.

مساله مهمی كه در نسبت بین اخلاق و سریال‌های خانوادگی باید به آن توجه داشت این است كه نباید وجوه دراماتیك و حتی سرگرم‌كنندگی یك سریال را قربانی مفاهیم و ارزش‌های اخلاقی كرد كه قرار است به عنوان پیام اصلی این مجموعه‌ها به مخاطب منتقل شود جای این كار در برنامه‌های غیرنمایشی مثل برنامه‌های خانواده یا اخلاق در خانواده است كه مخاطب تكلیف خود را با این نوع از برنامه‌ها می‌داند.

اما در یك سریال خانوادگی این مفاهیم و ارزش‌ها باید در شمایل نمایشی و در یك ساختار تاثیر گذار دراماتیكی گنجانده و پردازش شود تا مخاطب احساس نكند سریال دارد او را نصیحت می‌كند.

وقتی ارزش‌های اخلاقی صورتی نمایشی به خود می‌گیرد و با زبان قصه و داستان در لایه‌های درونی تر خود بیان می‌شود تاثیر‌گذاری و عمق آن بر مخاطب بیشتر و ماندگارتر است. با رعایت این ظرایف نمایشی، سریال‌های خانوادگی بهترین ابزار و تمهید رسانه‌ای برای انتقال و ارتقای اخلاق در خانواده‌هاست.

این مساله بویژه در سریال‌های مناسبتی كه سویه اخلاقی قصه، برجستگی و اولویت بیشتری دارد مهم‌تر به نظر می‌رسد لذا قدرت ساختار دراماتیكی این سریال‌ها باید بیش از سریال‌های روتین بوده تا مخاطب احساس نكند قصه و روایت در اینجا صرفا بهانه و ابزاری برای طرح مفاهیم اخلاقی است.

اخلاق زمانی ازطریق نمایش به مخاطب آموزش داده می‌شود و تاثیر دارد كه پیش از آن قصه‌ای برای سرگرمی وجود داشته باشد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:جام جم / سید رضا صائمی