تربیت اثربخش 1-6
معلمهای زیادی اداره کلاس را کاری طاقتفرسا و مأیوسکننده میدانند. مخصوصاً وقتی که تعداد زیادی (به خصوص نوجوان و جوان) هم زمان میخواهند به خواستههای خود برسند.
از معلمین عزیز در پاسخ به والدینی که از فرزند خود گله و شکایت دارند، میشنویم که «اگر سیتا از آن ها یک جا در یک اطاق باشند و علاوه بر نظم دادن به کلاس، بخواهید آموزش هم بدهید، چه میکردید؟»
با وجود این که تدریس کاری مشکل و از نظر عاطفی، خستهکننده است، ولی خستگی معلم بیشتر از آن که به خاطر سختی کار باشد، به دلیل یأس و ناامیدی است. و از طرف دیگر انجام کار سختی که ارضاکننده باشد، باعث آسودگی خاطر میشود.
در این مقاله و مقالههای بعدی بررسی میکنیم که
در مورد مشکلات معلم چه کنیم؟
در مقالههای پیشین، در مورد وضعیتهایی که مشکل برای دانشآموز بود صحبت کردیم و گفتیم که بهترین روش، «گوش دادن فعال» است. در این مقاله میخواهیم در مورد مشکلاتی که برای معلم است، صحبت کنیم.
مهمترین کار این است که معلمها، مشکلات خود را در جای مناسب قرار دهند. علامتی که به آن ها میگوید، مشکلات برای آن هاست، عبارت است از دلخوری، یأس، رنجش، عصبانیت، کاهندگی، تحرکپذیری.
علاوه بر این نشانههای هیجانی، یک سری نشانههای بدنی نیز وجود دارد که عبارتند از: تنش، ناراحتی، معده به هم ریخته، سردرد، زود از کوره دررفتن و...
بنابراین
اگر معلم این کار را انجام ندهد به بنبست میرسد، احساس خستگی و خمودگی مفرط میکند.
با چند مثال از وضعیتهایی که معلم صاحب مشکل است، مطلب را روشنتر میکنیم.
این مثالها و مشابه آن ها که از طرف دانشآموزان انجام میگیرد؛ عملاً با خواستههای بر حق معلم در تضاد است.
خود معلمین هم انسان هستند و حقوقی دارند که رفتارهای مشابه اینها، قابل پذیرش از طرف معلم نیست.
چنین رفتارهایی به پنجره چهار ضلعی معلم یعنی زیر «خط قابل پذیرش» تعلق دارند. این رفتارهای غیرقابل قبول را نمیتوان با مهارت گوش دادن فعال، به طور مؤثر تغییر داد.
بسیاری از معلمینی که دورههای تربیت اثربخش را در کشورهای دیگر گذراندهاند به این نتیجه میرسند که کمک به دانشآموز دارای مشکل که به نوعی ایجاد ارتباط است از کمک به خویشتن وقتی که دانشآموزان برای آن ها مشکلی ایجاد میکنند، کاملاً متفاوت است.
در زیر بعضی از این تفاوتها را میبینیم:
وقتی دانشآموز صاحب مشکل است:
- دانشآموز ارتباط را شروع میکند.
- دانشآموز شنونده است.
- معلم مشاور است.
- معلم به دانشآموز کمک میکند.
- معلم راهحل خود دانشآموز را میپذیرد.
- معلم در درجه اول به خواستههای دانشآموز علاقمند است.
- معلم در حل مسأله بیشتر منفعل است.
وقتی معلم صاحب مشکل است:
- معلم ارتباط را شروع میکند.
- معلم فرستنده است.
- معلم تأثیرگذار است.
- معلم برای خودش کمک میخواهد.
- معلم باید از راهحل راضی باشد.
- معلم در درجه اول به خواستههای خودش علاقمند است.
- معلم در حل کردن مسأله فعالتر است.
همان طور که در لیست بالا میبینیم، در این وضعیت، دو موضعگیری متفاوت لازم است. پس بنابراین:
اگر از زاویه دیگر به موضوع نگاه کنیم، این است که معلم میخواهد رفتار غیرقابل پذیرش را طوری تغییر بدهد که نیازهای خودش را برآورده کند. پس باید بر روی سه متغیر کار کند، دانشآموز، محیط و خودش. پس باید:
در این نوشتار، فقط با مورد اول کار داریم و دو مورد دیگر را در آینده بررسی میکنیم.
برخوردهای معمولی نامؤثر
با توجه به موارد بالا باید بگوییم، که معلمین نمیخواهند باعث به وجود آمدن این احساسات شوند و هرگز در مورد برخورد شدید پیامشان به دانشآموزان فکر نکردهاند.
فقط آن ها چیزی را میگویند که از والدین و معلمینشان به آن ها منتقل شده است. و وقتی معلمین به اثرات پیامهایشان پی میبرند، میگویند:
چرا من باید همان چیزهایی را که در گذشته باعث شدند از مدرسه و معلمهایم متنفر شوم، به زبان میآورم؟
نکتهای که وجود دارد این است که او وقتی تحت فشار قرار میگیرد، به طور «شرطی» این گونه رفتار میکند. پیامهای معلمها در برخورد با دانشآموزان مسألهساز، به سه دسته تقسیم میشوند:
دلایل شکست خوردن پیامهای حاوی راهحل
پیامهای حاوی راهحل، 5 دستهاند:
«آدامس را تف کن بیرون»
««زود بنشین سر جات»
«اگر توی صف نایستی، مجبورت میکنم این کار را بکنی»
«تو باید بیشتر از اینها عقلت برسه و این کار رو نکنی»
«یک بچه کلاس چهارمی باید بداند چه چیزی درسته»
«وقتی تو این دست و آن دست میکنی، تکلیف تمام نمیشود.»
«کتاب برای خواندنه، نه علامت زدن»
«اگر جای تو بودم، برمیگشتم سر کارم»
این پیامهای آشنا و کلیشهای مرتب استفاده میشود و در طی سالیان قبل نیز توسط والدین و معلمین به کار رفته است.
وقتی دانشآموز کاری میکند که مزاحم معلم است، پیامهای حاوی راهحل سریعترین و کاراترین روشی است که به وسیله آن معلمین میتوانند نیازهای خودشان را ارضا کنند.
«من رئیسم، مقام من بالاتر است»
«تو عوض شو چون من میگویم»