تبیان، دستیار زندگی
وقتی دانش‌آموزان برای معلم‌ها مشکل‌آفرین می‌شوند، چه کاری می‌توان کرد؟ معلم‌های زیادی اداره کلاس را کاری طاقت‌فرسا و مأیوس‌کننده می‌دانند. مخصوصاً وقتی که تعداد زیادی (به خصوص نوجوان و جوان) هم ‌زمان می‌خواهند به خواسته‌های خود برسند...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تربیت اثربخش 1-6

تربیت اثر بخش 1-6

وقتی دانش‌آموزان برای معلم‌ها مشکل‌آفرین می‌شوند، چه کاری می‌توان کرد؟

معلم‌های زیادی اداره کلاس را کاری طاقت‌فرسا و مأیوس‌کننده می‌دانند. مخصوصاً وقتی که تعداد زیادی (به خصوص نوجوان و جوان) هم ‌زمان می‌خواهند به خواسته‌های خود برسند.

تربیت اثر بخش 1-6

از معلمین عزیز در پاسخ به والدینی که از فرزند خود گله و شکایت دارند، می‌شنویم که «اگر سی‌تا از آن ها یک جا در یک اطاق باشند و علاوه بر نظم دادن به کلاس، بخواهید آموزش هم بدهید، چه می‌کردید؟»

با وجود این که تدریس کاری مشکل و از نظر عاطفی، خسته‌کننده است، ولی خستگی معلم بیش‌تر از آن که به خاطر سختی کار باشد، به دلیل یأس و ناامیدی است. و از طرف دیگر انجام کار سختی که ارضاکننده باشد، باعث آسودگی خاطر می‌شود.

در این مقاله و مقاله‌های بعدی بررسی می‌کنیم که تربیت اثر بخش 1-6

چرا در پایان یک روز کاری بعضی از معلمین احساس خستگی، ناتوانی و شکست می‌کنند؟

در مورد مشکلات معلم چه کنیم؟

در مقاله‌های پیشین، در مورد وضعیت‌هایی که مشکل برای دانش‌آموز بود صحبت کردیم و گفتیم که بهترین روش، «گوش دادن فعال» است. در این مقاله می‌خواهیم در مورد مشکلاتی که برای معلم است، صحبت کنیم.

مهم‌ترین کار این است که معلم‌ها، مشکلات خود را در جای مناسب قرار دهند. علامتی که به آن ها می‌گوید، مشکلات برای آن هاست، عبارت است از دلخوری، یأس، رنجش، عصبانیت، کاهندگی، تحرک‌پذیری.

علاوه بر این نشانه‌های هیجانی، یک سری نشانه‌های بدنی نیز وجود دارد که عبارتند از: تنش، ناراحتی، معده به هم ریخته، سردرد، زود از کوره دررفتن و...

بنابراین

معلمین باید مسئولیت این احساسات و عکس‌العمل‌ها را بر عهده بگیرند.

اگر معلم این کار را انجام ندهد به بن‌بست می‌رسد، احساس خستگی و خمودگی مفرط می‌کند.

با چند مثال از وضعیت‌هایی که معلم صاحب مشکل است، مطلب را روشن‌تر می‌کنیم.

تربیت اثر بخش 1-6

- دانش‌آموزی روی یک میز نو را می‌تراشد و خط می‌اندازد.
- چند دانش‌آموز، حرف شما را قطع می‌کنند.
- دانش‌آموزی پشت سر هم دیر می‌آید و مزاحم کلاس می‌شود.
- دانش‌آموزی سر کلاس شکلات می‌خورد و کاغذهای آن ها را کف اتاق می‌ریزد.
- چند نفر از دانش‌آموزان بلند بلند بگو مگو می‌کنند و مزاحم کلاس می‌شوند.

این مثال‌ها و مشابه آن ها که از طرف دانش‌آموزان انجام می‌گیرد؛ عملاً با خواسته‌های بر حق معلم در تضاد است.

خود معلمین هم انسان هستند و حقوقی دارند که رفتارهای مشابه این‌ها، قابل پذیرش از طرف معلم نیست.

تربیت اثر بخش 1-6

چنین رفتارهایی به پنجره چهار ضلعی معلم یعنی زیر «خط قابل پذیرش» تعلق دارند. این رفتارهای غیرقابل قبول را نمی‌توان با مهارت گوش دادن فعال، به طور مؤثر تغییر داد.

بسیاری از معلمینی که دوره‌های تربیت اثربخش را در کشورهای دیگر گذرانده‌اند به این نتیجه می‌رسند که کمک به دانش‌آموز دارای مشکل که به نوعی ایجاد ارتباط است از کمک به خویشتن وقتی که دانش‌آموزان برای آن ها مشکلی ایجاد می‌کنند، کاملاً متفاوت است.

در زیر بعضی از این تفاوت‌ها را می‌بینیم:

وقتی دانش‌آموز صاحب مشکل است:

  • دانش‌آموز ارتباط را شروع می‌کند.
  • دانش‌آموز شنونده است.
  • معلم مشاور است.
  • معلم به دانش‌آموز کمک می‌کند.
  • معلم راه‌حل خود دانش‌آموز را می‌پذیرد.
  • معلم در درجه اول به خواسته‌های دانش‌آموز علاقمند است.
  • معلم در حل مسأله بیش‌تر منفعل است.

وقتی معلم صاحب مشکل است:

  • معلم ارتباط را شروع می‌کند.
  • معلم فرستنده است.
  • معلم تأثیرگذار است.
  • معلم برای خودش کمک می‌خواهد.
  • معلم باید از راه‌حل راضی باشد.
  • معلم در درجه اول به خواسته‌های خودش علاقمند است.
  • معلم در حل کردن مسأله فعال‌تر است.

همان طور که در لیست بالا می‌بینیم، در این وضعیت، دو موضع‌گیری متفاوت لازم است. پس بنابراین:

1- باید رفتار دانش‌آموز را در قسمت مناسب چهارگوش قرار دهید.
2- اگر رفتار در ناحیه مشکل دانش‌آموز است، لازمه ی آن مشاوره است و زبان پذیرش کاربرد دارد.
3- اگر رفتار در ناحیه مشکل معلم است، موضع مشاور و زبان پذیرش غیرمؤثر می‌باشد.

اگر از زاویه دیگر به موضوع نگاه کنیم، این است که معلم می‌خواهد رفتار غیرقابل پذیرش را طوری تغییر بدهد که نیازهای خودش را برآورده کند. پس باید بر روی سه متغیر کار کند، دانش‌آموز، محیط و خودش. پس باید:

1- سعی کند رفتار دانش‌آموز تغییر کند.
2- سعی در تغییر و اصلاح محیط داشته باشد.
3- سعی در اصلاح و تغییر خود داشته باشد.

در این نوشتار، فقط با مورد اول کار داریم و دو مورد دیگر را در آینده بررسی می‌کنیم.

برخوردهای معمولی نامؤثر

«برخورد» یعنی ایستادگی در مقابل دیگری و گفتن این که «رفتارش مزاحم حقوق شماست.»

 و رفتاری است که انگیزه آن نیاز به حفظ ذات می‌باشد. ولی تقریباً 95% معلم‌ها در این برخوردها پیام‌هایی را می‌فرستند که دارای یک یا چند تا از این آثار هستند، بنابراین برخوردها باعث می‌شود که:

1- دانش‌آموز در مقابل تغییر مقاوم شود.
2- دانش‌آموز احساس کند، معلم فکر می‌کند او احمق است یا بی‌لیاقت است.
3- دانش‌آموز احساس کند که معلم کم‌ترین احترامی به او به عنوان انسانی که دارای احساسات است، قائل نیست.
4- دانش‌آموز احساس گناه یا خجالت یا سرافکندگی کند.
5- اعتماد به نفس دانش‌آموز تضعیف می‌شود.
6- دانش‌آموز احساس کند که باید از خودش دفاع کند.
7- خشم را برمی‌انگیزد و احساس «خوب کردم، حالا حق دارم انتقام بگیرم» را به وجود می‌آورد.
8- عقب‌نشینی دانش‌آموز، ترک عمل و کوشش را در پی دارد.

با توجه به موارد بالا باید بگوییم، که معلمین نمی‌خواهند باعث به وجود آمدن این احساسات شوند و هرگز در مورد برخورد شدید پیام‌شان به دانش‌آموزان فکر نکرده‌اند.

فقط آن ها چیزی را می‌گویند که از والدین و معلمین‌شان به آن ها منتقل شده است. و وقتی معلمین به اثرات پیام‌هایشان پی می‌برند، می‌گویند:

چرا من باید همان چیزهایی را که در گذشته باعث شدند از مدرسه و معلم‌هایم متنفر شوم، به زبان می‌آورم؟

نکته‌ای که وجود دارد این است که او وقتی تحت فشار قرار می‌گیرد، به طور «شرطی» این گونه رفتار می‌کند. پیام‌های معلم‌ها در برخورد با دانش‌آموزان مسأله‌ساز، به سه دسته تقسیم می‌شوند:

1- پیام‌های حاوی راه‌حل
2- پیام‌های حاوی تحقیر
3- پیام‌های غیرمستقیم

دلایل شکست خوردن پیام‌های حاوی راه‌حل

-در این پیام‌ها به دانش‌آموز گفته می‌شود که چگونه رفتارش را تغییر دهد، یعنی «چه کاری باید بکند»، «بهتر بود می‌کرد»، «لازم است بکند»، «می‌تواند بکند».
-در این پیام‌ها، معلم راه‌حل‌های مشکلات خودش را ارائه می‌دهد و انتظار دارد که دانش‌آموز از آن پیروی کند.
-در این پیام‌ها، از نگاه دانش‌آموز این است که «معلم دارد راه‌حلش را تحمیل می‌کند».

پیام‌های حاوی راه‌حل،‌ 5 دسته‌اند:

الف- دستور دادن، فرمان دادن، جهت دادن:

«آدامس را تف کن بیرون»

««زود بنشین سر جات»

ب- تهدید کردن، اعلام خطر کردن:

«اگر توی صف نایستی، مجبورت می‌کنم این کار را بکنی»

ج- نصیحت کردن، موعظه کردن:

«تو باید بیش‌تر از این‌ها عقلت برسه و این کار رو نکنی»

«یک بچه کلاس چهارمی باید بداند چه چیزی درسته»

د- تدریس، کاربرد منطق

«وقتی تو این دست و آن دست می‌کنی، تکلیف تمام نمی‌شود.»

«کتاب برای خواندنه، نه علامت زدن»

هـ‌‌- نصیحت کردن، ارائه راه‌حل

«اگر جای تو بودم، برمی‌گشتم سر کارم»

این پیام‌های آشنا و کلیشه‌ای مرتب استفاده می‌شود و در طی سالیان قبل نیز توسط والدین و معلمین به کار رفته است.

وقتی دانش‌آموز کاری می‌کند که مزاحم معلم است، پیام‌های حاوی راه‌حل سریع‌ترین و کاراترین روشی است که به وسیله آن معلمین می‌توانند نیازهای خودشان را ارضا کنند.

- پیام‌های حاوی راه‌حل اغلب نتیجه نمی‌دهند.
- اگر این پیام‌ها نتیجه بدهند، به قیمت گزافی تمام می‌شود چون حاوی پیام‌های پنهانی هستند و دانش‌آموز این پیام‌های پنهانی را می‌گیرد و رنجیده می‌شود.
تربیت اثر بخش 1-6 مثالی از پیام‌های پنهانی
«تو احمق‌تر از آن هستی که خودت بفهمی چگونه به من کمک کنی»

«من رئیسم، مقام من بالاتر است»

«تو عوض شو چون من می‌گویم»

- پیام‌های راه‌حل حتماً در خود خطر زیاد بازگشت به سوی معلم را دارند. زیرا بهترین پاسخی که می‌توان از سوی دانش‌آموز انتظار داشت قبولی همراه زبونی است چون اگر تغییر رفتار مثبتی نیز اتفاق بیفتد همراه تغییر وضعیت منفی است. مثلاً شاید همانطور که معلم گفته، دانش‌آموز آدامس خود را بیرون بیندازد ولی تصمیم می‌گیرد بعداً جوری آدامس بجود که معلم نفهمد.
- پیام‌های راه‌حل، فقط در مورد دانش‌آموز است و او نمی‌تواند بفهمد که چگونه رفتارش بر معلم تأثیر می‌گذارد.
- وقتی دانش‌آموز متوجه نشود که رفتارش چه تأثیری دارد، آماده است تا نظر نادرستی در مورد معلم پیدا کند. این معلم: «وسواسی است»، «بی‌انصاف است»، «بی‌توجه است«، «بدجنس است»، «ریاست‌مآب است»، «احساس قدرت وجودش را گرفته»، «بی‌احساس است»، «باریک‌بین است» وغیره.
- هنگامی که دانش‌آموز چنین برداشت‌هایی را نسبت به معلم بکنند، دیگر انگیزه‌ای برای توجه زیاد به درس معلم در خود نمی‌بینند. برعکس آن ها معمولاً آماده جنگ متقابل و عصیان یا روش‌های دیگر برای دفاع از خود هستند.


مرکز یادگیری سایت تبیان

تهیه: اکرم محمد زاده فرهانی - تنظیم: داودی