مقدمه ناشر - چرا نماز بخوانیم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چرا نماز بخوانیم - نسخه متنی

امیر رجبی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقدمه ناشر

خداوند متعال در زندگى انسان، لحظاتى را قرار مىدهد كه در آن ها مىبالد و به آنها نيز مىبالد. نفحه هاى رحمانى چون خنكاى نسيم بهارى تن و جان آدمى را شاداب مىسازد و به او حيات مجدد مىبخشد تا مغناطيس وجود خود را از حوزه جاذبه هاى دروغين برهاند و تعلقات را از خود دور كند و در ميان آسمان و زمين معلق نماند. در اين لحظه ها و با اين نفحه ها مىتوان در مدار جذبه الهى قرار گرفت و به سوى او شتافت و با كوششى به اندازه يك انتخاب و يك اراده در ميدان كشش او بالا رفت و اوج گرفت.




  • مهر خوبان دل از همه بى پروا برد
    من به سرچشمه خورشيد نه خود بردم راه
    تو مپندار كه مجنون سر خود مجنون شد
    از سمك تا به سماكش كشش ليلا برد



  • رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زيبا برد
    ذره اى بى سرو پا بودم و او همراه خود بالا برد
    از سمك تا به سماكش كشش ليلا برد
    از سمك تا به سماكش كشش ليلا برد



اين لحظه ها براى آدمى در دوره جوانى كه پاى عقل و دل او به خاك و گل تمنيات دنيا آلوده نشده و فرو نرفته است، زياد روى مىكند، او را مىطلبد تا اراده اى كند. و اگر فرصت براى جوان فراهم شود تا به قله قاف، عنقاى وجودش پر مىكشد. از جلال و جمال مىگويد و مىسرايد و روايت مىكند.يك چشم او به جلوه هاى متعالى جمال مىخندد و يك چشم از مهابت و بزرگى جلال مىگريد.

خوف اين نيز همچون اميدش طرب انگيز است. اميد به وصال است و خوف از جدايى و هر چه ترس از جدايى بيشتر باشد، اميد وصل بيشتر آيد و دست ازدامن بر ندارد.

نامه هاى دل، كه نا نوشته و نا نموده به بر دوست مىرود با نداى اجابت خوانده مىشود و به پرتو هدايت پاسخ داده مىشود و در آيينه دل قلم به دست جوان مىتابد تا آنجايى كه از تلالو و درخشش آن، ظلمت نشينان چاه نفس نيز مىيابند كه اتاقى افتاده است.

«...از مدرسه بر گشتم. بعد از كمى استراحت ساعتهاى متوالى تا آخر شب به فكر كردن و نوشتن مشغول بودم، من هرگز پاكنويس نكردم، همان طور كه كه به ذهنم خطور مىكرد، مىنوشتم. خودم هرگز داستانم را نخواندم و هيچ كس ديگر نيز نفهميد كه من چه نوشته ام و چگونه نوشته ام و در اين مدت فقط نوشتم و نوشتم بدون اينكه با كسى حرفى بزنم بالاخره كتابم به پايان رسيد...

در اين ماجرا چيزى كه برايم جالب بود اين بود كه من اختيارم دست خودم نبود، گويى اداره بدنم به دست قلبم بود و او دستور مىداد و تمام بدن حتى مغز بدون چون و چرا در اختيارش بودند؛ چرا كه اگر عقل زمامدار بود برايم تحليل مىكرد كه چگونه در اين مدت كم كسى كه تا كنون دفترى را ننوشته، مىخواهد كتابى بنويسد آنهم براى يك مسابقه سراسرى، اين كارى عبث و غير ممكن است...ولى نوشتم چون عشق به نماز، عشق به گفت و گوى بى تكليف با او به سراغم آمده بود؛ حال كه هماى سعادت بر دريچه دلم نشسته چرا آن را سراچه ياد او نكنم.»

(1) اين خط و رسم جوان نويسنده و يا نويسنده اى جوان است كه در محراب انديشه ايستاده است. با قلم عاطفه پاك خويش قامت دلدار را بر لوح دل خويش مىكشد، هر كس به نقش و نگارى. اما همه نگاهها از جنس نور است و نگارها از جنس بلور، از تابش اين نورها بر آن بلورها، مانا نامه اى ولادت مىيابد كه صد قلم ارژنگى نيز از ترسيم آن عاجزند؛ هر چند كه مانى نقاشى آن باشد.

آثار رسيده به مسابقه بزرگ تاءليف كتاب نماز، گاه در جامه شعر بود و ادب و گاه لباس تحقيق بر اندام داشت و يا پژوهش و تحليل، برخى نيز داستان و خاطره بودند گاه به روايتى بلند و گاه به حكايتى كوتاه. اما هر چه بود در آنها شوق و صفا و پاكى موج مىزد و حتى داوران را نيز به كرانه خويش به تماشا وا مىداشت. آنهايى كه بايد براى ديدن و سنجيدن متجاوز از دو هزار آبگينه نور به شتاب رد مىشدند.

مجالى بود از جانب خداوند متعال براى دست اندركاران ستاد اقامه نماز كه جوانان را براى مسابقه اى بزرگ فرا بخوانند و آنان نيز موفق بودند گوى و چوگان خود را در دست بگيرند و در اين ميدان بشتابند.

در نخستين مسابقه نويسندگان جوان، برخى از آثار برگزيده را توانستيم منتشر كنيم و همچنين چهار جلد از جوانه هاى جوان را كه گزارش نا تمام از آثار رسيده به مسابقه اول بود در دسترس همگان قرار دهيم. اما آنچه امروز در دست شما و پيش روى شماست برگزيده هاى مسابقه دوم نويسندگان جوان است كه به اشاره داوران در اولويت انتشار قرار گرفته اند. اميد است همچون مسابقه اول با ارايه گزارشى از آثار رسيده «در باغ سبز»جوانان نويسنده را به روى همگان باز كنيم.

من الله التوفيق و عليه التكلان

معاونت تحقيق و تاءليف ستاد اقامه نماز

/ 39