دكتر جواد حديدي فرانسويان تا اوايل قرن هفدهم قرآن را به خصوص از طريق ترجمههاي لاتيني آن ميشناختند. اين ترجمهها نيز البته چندان منطبق بر متن عربي نبود و كشيشاني كه بدين كار ميپرداختند، پيشاپيش بر ردّ آنچه ترجمه ميكردند كمر بسته بودند. نخستينِ آنان پيير دو كلوني1، رئيس صومعهاي در شرق فرانسه بود كه او را «پييرِ محترم»2 نيز ميناميدند. وي در سال 1141 ميلادي، ضمن سفر به اسپانيا و مشاهده وضع مسيحيان آن جا، برآن شد كه قرآن را به لاتيني، زبان علمي و مذهبي آن روزگار، در آورد تا با استناد به برخي از آيات متشابه بهتر بتواند به ردّ آن برخيزد. پس يكي از مستَعربان طليطله را، به نام پيير دو تولد،3 بدين كار گماشت. اما وي لاتيني خوب نميدانست. پيير دو كلوني چند تن از كشيشان مقيم اسپانيا، از جمله روبر دو كتون4 را به خدمت گرفت تا ترجمه پيير دو تولد را به زبان فصيح لاتيني باز نويسي كنند. آنان نيز با لفّاظي و عبارت پردازي بسيار چنين كردند.نخستين ترجمه قرآن به زبان لاتيني بدين گونه انجام شد. آن گاه پيير دو كلوني، كه به ياري متن لاتيني بر محتواي قرآن دست يافته بود، خود مقدمهاي بر آن نوشت و با وجود تكذيب برخي از افسانههاي كودكانهاي كه متعصبانِ مسيحي از ديرباز درباره پيامبرِ اسلام و مسلمانان رواج داده بودند، در ردِّ قرآن كوشيد. ولي چون خود عربي نميدانست دچار لغزشهاي بسيار شد.5مدتي نزديك به چهار قرن ترجمه لاتينيِ كتون ـ تولد تنها مأخذِ اصلي فرانسويان درباره مسلمانان بود. تا آن كه در سال 1547 آندرهآ آريوابنه6 متن لاتيني را ــ البته همراه با ردّي كه پيير دو كلوني بر آن نوشته بود ــ به زبان ايتاليايي درآورد. در سال 1616 نيز شوئيگر7 متن ايتاليايي را به زبان آلماني و سپس در سال 1641 به زبان هلندي ترجمه كرد. اين هر دو ترجمه در طول نيمه دوم قرن هفدهم بارها به چاپ رسيد.تا اين تاريخ تنها كشيشان و مبلغان بودند كه به ترجمه قرآن، آن هم از روي متن لاتيني ميپرداختند، و طبعا اهدافي كه در اين كار داشتند آنان را از رعايت امانت باز ميداشت. لذا اين گونه ترجمهها را «زيباي بيوفا» ناميدهاند.8وضع همچنان بود تا آن كه در سال 1647 آندره دورييه9 قرآن را مستقيما از روي متن عربي به زبان فرانسه درآورد و فرانسويان را بيش از پيش با اصول عقايدِ مسلمانان آشنا كرد. وي در سال 1580 در شهر مارسينيي10، واقع در شرق فرانسه، به دنيا آمده بود. تحصيلات مقدماتي را در كشور خود به پايان برد. سپس روانه تركيه عثماني شد. در آن جا بود كه به آموختن زبانهاي تركي و عربي، و نيز فارسي پرداخت. آن گاه به عنوان كنسول فرانسه عازم مصر شد. ما دقيقا نميدانيم كه در چه سالي و براي چه مدتي اين مأموريت به او تفويض گرديد. اما ميدانيم كه نخستين ترجمه فرانسوي گلستان سعدي، كه در سال 1634 انتشار يافت،11 نيز از اوست و در اين تاريخ، چنان كه از مقدمه كتاب بر ميآيد، وي به فرانسه باز گشته بوده است.از سوي ديگر، تقريظهايي كه در پايان چاپ اوّل ترجمه قرآن12 به سال 1647، و در آغاز برخي از چاپهاي ديگر درج شده حاكي از آن است كه دوري يه در سال 1630 به عنوان مترجم زبانهاي شرقي در دربار فرانسه خدمت ميكرده است. يك سال بعد، لويي سيزدهم تصميم ميگيرد براي ادامه مذاكراتي كه پاسيفيك دو پروونس و گابري يل دوپاري13 در سال 1627 با شاه عباس اوّل انجام داده بودند، او را به دربار ايران اعزام دارد. ولي دورييه نميتواند از تركيه فراتر رود؛ زيرا سلطان مراد، خليفه عثماني، كه از نزديكيِ ايران و فرانسه بيمناك شده بود، او را به فرانسه باز ميگرداند تا درباره بهبود روابط تركيه و فرانسه با لويي سيزدهم مذاكره كند. فرماني هم صادر ميكند و طي آن به كارگزاران خود در مسير دورييه دستورِ اكيد ميدهد كه همه جا مقدمش را گرامي دارند و نيازهايش را برآورند.14دوري يه با چنين سابقه و بضاعتي در حدود سال 1640 به ترجمه قرآن همّت گماشت، و اينك نخستين بار بود كه كتاب ديني مسلمانان مستقيما از روي متن عربي به يكي از زبانهاي زنده اروپايي كه همه مردم بدان سخن ميگفتند و نه تنها به زبان مرده لاتيني كه فقط كشيشان آن را ميدانستند، ترجمه ميشد. مترجِم آن هم، برخلاف آنچه تا آن تاريخ متداول بود، مردي اهل سياست بود نه كشيشي متعصب.