بيانات حضرت آيت الله شيخ جواد كربلايى - بهجت عارفان در حدیث دیگران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بهجت عارفان در حدیث دیگران - نسخه متنی

رضا باقی زاده گیلانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتار چهارم

بيانات حضرت آيت الله شيخ جواد كربلايى

آيتالله شيخ جواد حنائى مشهور به كربلايى در سال 1304 هـ.ش. در كربلاى معلّى متولّد، و پس از تحصيل مقدّمات علوم در كربلا به نجفاشرف هجرت نمود و بقيّه علوم ادبى و سطح را پايان برد. آنگاه در درس خارج از محضر آيات عظام، شيخ حسين حلّى، سيّدعبدالهادى شيرازى ـ قدّس الله اسرار هما - استفاده نمود و بيش از همه و حدود 9 سال از محضر آيتاللهالعظمى خويى(قدس سره)بهره برد. حضرت آيتالله كربلايى در اخلاق و معارف از وجود پربار آيات عظام:

عارف بزرگ سيّد علىآقاقاضى، سيّد محمّدحسين تهرانى، شيخ عباس قوچانى، شيخ جواد انصارى همدانى و سيّدهاشم حّداد استفاده نمود. سپس به ايران هجرت كرده و به بيان معارف ناب ولايى و اخلاقى مشغول گرديد. كتابهاى «انوار الساطعة فى شرح الزيارة الجامعة» در پنج جلد، «قُرّةالمُهَج فى زيارة ثامن الحجج(عليه السلام)»، «تولّى و تبّرى در مطاعن غاصبين مقام خلافةاللّهى معصومين(عليه السلام)» از تأليفات اينبزرگوار است.مطالب زير به تقاضاى نگارنده اين كتاب توسط معظّمله نگارش يافته است.بسم الله الرحمن الرحيمالحمدلله رب العالمين، و صلّى الله على محمّد و آله الطاهرين، و لعنة الله على اعدائهم اجمعين الى يوم الدين.امّا بعد، بنده شيخ جواد معروف به كربلايى اگر چه از خصّيصين حضرت آيت الله العظمى بهجت ـ دامت بركاته ـ نبوده، و به جهت عدم قابليّت مورد عنايت خاصّ ايشان قرار نگرفته، و نيز از اصحاب سرّ آقا نيستم; ولى در طول مدّت مديد گاهگاهى خدمت ايشان مشرّف شده و از كمالات و مواعظ آقا بهرهمند مىشديم، كه در اين نوشتار به برخى از خصوصيات آقا اشاره مىكنم:

تفكر در مجارى معارف الهىاز جمله ويژگىهاى ايشان آن است كه هر شب يا غالب اوقات، وقت خود را به خلوت و فكر كردن در مجارى معارف الهى مىگذراندند، و هيچ حاضر نيستند كه وقت خود را به عاطل و باطل بگذرانند و در محافل بيهوده شركت كنند. و همواره از اين گونه مجالس و صحبتهاى بىخود احتراز مىنمايد بنده خود چند بار در نجف اشرف ديدم كه ايشان وقت رفتن به درس و يا تشرّف به زيارت حضرت امير ـ روحى فداه ـ عبايش را به سرش كشيده و بدون التفات و توجّه به كسى به درس و يا زيارت مىروند.اهل نماز شب و شب زندهدارىديگر ويژگى ايشان اينكه:

در نماز شب و گريه كردن در نيمههاى شب بخصوص شب جمعه خيلى جدّيّت دارند، يكى از علماى مشهور مىفرمودند:

شب جمعه در مدرسه سيّد ـ رضوان الله تعالى ـ عليهـ واقع در نجف اشرف در نيمههاى شب شنيدم كه آيت الله بهجت در حالى كه سر به سجده گذاشته بود با صداى حزين و همراه با ناله و گريه مكرّر به پيشگاه حقّ تعالى عرضه مىداشت:

«اِلهى! مَنْ لى غَيْرُكَ اَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرّى وَالنَّظَرَ فى اَمْرى؟!».(14)ـ معبودا! جز تو كيست كه از تو بخواهم گرفتارى و رنجورىام را برطرف و در امورم نظر كند؟!كتوم بودنجناب ايشان هم اينك هم از اجتماعات كنارهگيرى نموده و معارف الهى را كتمان مىكنند. حتّى ديده شده كه اشخاصى با اينكه مدتى ملازم ايشان بودند و چه بسا بهرههاى فراوان از ايشان بردهاند; در اثر كتمان ايشان و يا در اثر گرم نگرفتن آنها، بعد از مدتى

كنارهگيرى مىكردند.به هر حال ايشان كاملاً كتوم هستند خصوصاً درباره حالات شخصى خودشان و درباره بيان الطاف خاصّه كه حقّ تعالى به ايشان مرحمت فرمودهاند.اهل كرامت و داناى مكاشفهمرحوم آقاى حاج شيخ عباس قوچانى كه از شاگردان مرحوم آيتالله آقاى حاج ميرزا على آقا قاضى بودند، در يك جلسه خصوصى بعد از تعريف و تمجيد بسيار از آيت الله بهجت، به بنده فرمودند:

«من در سفر خود به ايران براى تشرّف به زيارت امام رضا(عليه السلام)، خدمت آقاى بهجت رسيدم و در جلسه خصوصى بعد از اصرار زياد از ايشان خواستم درباره حالات شخصى و الطاف حقّ تعالى نسبت به خودشان و برخى از مكاشفاتشان سخن بفرمايند. ايشان حدود بيست امر مهمّ و لطف خاص الهى را كه حقّ تعالى به ايشان عطا فرموده بودند براى بنده نقل كردند و از من پيمان گرفتند كه به كسى نگويم، ولى بنده يك مورد را به برخى از رفقا گفتهام.»من (كربلايى) نيز با اصرار از آقاى قوچانى خواستم كه آن يكى را به بنده نيز بفرمايند.فرمودند:

آيت الله بهجت فرمودند:

«بنده اگر بخواهم پشت سر خودم هرچه هست ببينم، مىتوانم ببينم.»سپس فرمودند:

«بعد از چند سال ديگر بنده به ايران مسافرت كردم و خدمت آيت الله بهجت رسيدم. باز در جلسه خصوصى عرض كردم:

آنچه را كه چند سال قبل به بنده فرموديد آيا در قوّه خودش باقى است؟» فرمودند:

بله.بنده (كربلايى) نيز چند سالى كه در تهران و قم هستم از برخى اشخاص مطالبى درباره ايشان شنيدهام كه حاكى از وجود آن الطاف خاصّه الهى در ايشان است «هَنيئاً لَهُ!» (گوارايش باد!)تلاش براى سير معنوى و تكامل ديگرانايشان اگر در كسى قابليّت ترقّى ببيند از دستگيرى مضايقه نمىكند، حتّى نسبت به بزرگان هم اين گونه است. جهت روشن شدن اين مطلب قضيّهاى را نقل مىكنم:

چند سال پيش خدمت ايشان بودم در بين فرمايشات خود فرمودند:

«بنده مدتى در درس آيت الله خويى ـرضوان الله عليهـ شركت مىكردم. روزى صحبت ايشان در رابطه با «استعمال لفظ در اكثر از يك معنى» فرمودند كه اين گونه استعمال، كه مستلزم دو لحاظ آلى و استقلالى است و جمع بين دو لحاظ در يك استعمال محال است. در همان سنين جوانى به آيت الله خويى عرض كردم:

ممكن است نفس انسان به مرتبهاى از قوّه برسد كه بتواند بين اين دو لحاظ جمع كند. البتّه اين مطلب را به بهانه انتباه آيت الله خويى به لزوم تحصيل معارف الهيّه و اتّصاف به صفات اولياء الله عنوان كرديم.آيت الله خويى علّت عنوان اين مطلب را جويا شدند و بعد از توضيح بنده پرسيدند به چه كسى و كجا مراجعه كنم؟ بنده حضرت آيت الحق سيّد على قاضى را معرفى كردم. سپس با وساطت بنده، جلسه ملاقات بين آيت الله قاضى و آيت الله خويى در صحن حضرت ابوالفضل(عليه السلام) ترتيب يافت و يك ساعت و نيم به طول انجاميد.»آيت الله خويى به بنده (كربلائى) در اين باره فرمودند(15):

«ما تسليم آقاى قاضى شديم و تحت تأثير قرار گرفتيم و سخنان ايشان را پذيرفتيم، و ايشان برنامه و شرايط ويژهاى را ارائه فرمودند كه مىبايست با لباس مخصوص، ذكر مخصوص با تعداد مخصوص انجام مىشد. همه شرايط را آماده ساختم و تصميم گرفتم كه ساعت 2 بعد از ظهر در جاى مناسب و خلوت از حرم حضرت على(عليه السلام) آن را شروع كنم، ولى افسوس موقعى كه تمام شرايط را فراهم كردم و خواستم ذكر را بگويم هر چه فكر كردم آن ذكر به يادم نيامد. مأيوس شدم و به خود گفتم:

ابوالقاسم! تو را براى اين كار نخواستهاند. آن ذكر اين بود:

«لا اِلهَ اِلاّ هُوَ وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ.»(16)از ميان درسهايى كه از ايشان گرفتهام به چند درس اشاره مىكنم:

با ترك معصيت انسان مورد عنايت خاصّه حق تعالى مىگرددجناب ايشان سفارش اكيد داشتند بر ترك معصيت و مىفرمودند:

«الطاف خاصّه الهى بر تمامى طبقات مختلفه اولياءالله تعالى رايگان است، و فقط مورِدِ قابِل لازم است كه انسان مورد عنايت خاصّه حق تعالى واقع شود، و آن هم به ترك معصيت حق تعالى حاصل مىشود، البتّه با ملاحظه حال سالك الى الله.»يعنى هر چه انسان بهتر داراى معرفت و محبّت به حق تعالى باشد و بسته به مرتبه ايمانىاش ترك معصيت و ترك اولى و ترك مخالف كند، در محضر الهى مهمتر مىشود تا آنجايى كه گفته شده «حَسَناتُ الاَْبْرارِ سَيِّئاتُ الْمُقَرَّبينَ.»(17)اهتمام به رعايت شرعياتايشان با يك آب و تابى به بنده مىفرمودند:

«كى تو بر طبق مسلّمات شرع (مانند ترك معاصى و انجام نوافل و واجبات و قرائت قرآن در جاى خلوت با حضور قلب، و خلاصه انجام عبادت با تمام شرايط اجزاء و شرايط قبول و همراه با محتوا و توجّه به اسرار نماز و ساير عبادات از لحاظ محتوا) عمل كردهاى و نتايج آنها را نيافتهاى كه اينك از ما براى سير الى الله تعالى دستورالعمل مىخواهى؟! و يا اينكه گويى منتظر هستى پيرى از پشت كوه قاف بيايد و تو را راهنمايى كند! آيا اين همه مسلّمات شرع اطهر كافى نيست كه كَما هُوَ حَقَّهُ بدان عمل كنى و به جايى برسى.»خلاصه:

بنده از محضر ايشان چنين استفاده كردهام كه:

سالك بايد كاملاً و مِنْ جَميعِ الْجِهاتِ مواظب ظواهر شرع مقدّس بوده و نسبت به حالات معنوى كتوم باشد مگر از اهلش، البتّه اهل نيز نزديك است. چندى پيش كه بنده به حسب ظاهر در قم درس اخلاق مىگفتم، ايشان به من فرمودند:

«آنچه را اهل علم مىفهمند بگو، مافوقِ درك آنها را مگو.»در پايان عرضه مىدارم كه زبان حال بنده به ايشان اين است كه:




  • هر چند بردى آبم، رو از درت نتابم
    اى آفتاب خوبان! مىسوزد اندرونم
    يك ساعتم بگنجان در سايه عنايت



  • جور از حبيب خوشتر كز مدّعى رعايت
    يك ساعتم بگنجان در سايه عنايت
    يك ساعتم بگنجان در سايه عنايت



(18)و نيز عرضه مىدارم:

اگر شراب خورى، جرعهاى فشان بر خاك***به مذهب همه، كفرِ طريقت است اِمساك(19)

/ 18