بيانات حضرت آيت الله سيد عبّاس كاشانى - بهجت عارفان در حدیث دیگران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بهجت عارفان در حدیث دیگران - نسخه متنی

رضا باقی زاده گیلانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتار نخست

بيانات حضرت آيت الله سيد عبّاس كاشانى

علاّمه سيّد عبّاس حسينى كاشانى كه نسب شريفش به سيّدالسّاجدينزينالعابدين(عليه السلام) مىرسد عالمى فاضل و فقيهى متتبّع و نويسندهاى محقّق و متكلّمى مدقّق و گمنام است. كه در 17 ربيع المولود سال 1350هـ..ق. در بيت علم و تقوا و فضيلت متولد شد و تحت تربيت پدربزرگوارش علاّمه مقدّس و با تقوا حاج سيّد على اكبر حسينى كاشانى حايرى قرار گرفت. و مقدّمات و ادبيات را نزد او آموخت. و سطح را از استادان و مدّرسين كربلا مانند حاج شيخ جعفر مدّرس رشتى حايرى، آيةالله سيّد محمّد طاهر موسوى بوشهرى مشهور به بحرينى و مرحوم علاّمه سيّد نورالدّين جزايرى و ديگران فراگرفت و براى تكميل مبانى علميه به سامراء مسافرت نموده و در خدمت آيت الله ميرزا محمود شيرازى، ميرزا حبيب الله اشتهاردى و علاّمه كبير سيّد نصرالله كاشانى (پسرعمويش) و نيز علاّمه فاضل شيخ محمّد على تبريزى به مدّت دو سال شاگردى نمود و پس از فوت مرحوم والد به كربلا مشرّف شد و از محضر آيات عظام كربلا چون حاج شيخ محمّد رضا جرقويهاى اصفهانى و شيخ محمّد خطيب، سيّد محمّد حسن (معروف به حاج آقامير)، حاج سيّد زين العابدين كاشانى و آيةالله العظمى ميلانى استفاده نموده و در سال 1374هـ..ق. به نجف مشرّف شد و از آيات عظام حمامى، ميرزا حسن يزدى، ميرزا عبدالهادى شيرازى، حكيم و خويى بهرهمند شده و پيش از سنّ 25 سالگى به درجه عاليه اجتهاد نايل گرديد و آنگاه به خدمات دينى و روحى پرداخته، و در ضمن به تدريس سطوح عاليه مشغول گرديد تا اينكه در ماه ذى الحجّه سال 1391هـ. .ق. به واسطه دولت شوم عراق با وضع فجيع و دلخراشى به سوى ايران تبعيد گرديد و در قم اقامت و به تدريس فقه و اصول و علوم ديگر، و نيز تأليف و تصنيف پرداخت. ايشان از اكثر مراجع گذشته و حاضر نجف و قم و غيره. اجازات جامع اجتهادى و رواياتى گرفته است. بخشى از تأليفات و تصنيفات (چاپ شده و يا چاپ نشده) آن جناب از اين قرار است.

1 ـ مصابيح الجنان

2 ـ فرائض الاسلام

3 ـ ارث الشيعه

4 ـ ارشاد أهل القبله

5 ـ الرضوان فى تفسير القرآن

6 ـ فقه الشيعه

7 ـ الحجاب فى الاسلام

8 ـ منهاج الحاج

9 ـ الجهاد فى الاسلام و دهها كتاب ديگر.مطالب ذيل را معظّمله در منزلشان بيان نمودهاند و توسّط نگارنده قلمى شده است.اينجانب با تمام انحراف مزاج و حال و تراكم اشتغال و مراجعات بسيار لازم دانستم در پاسخ پرسش جنابعالى درباره اسوه علم و عمل، زهد و تقوا، و نزاهت و فضيلت، يعنى آيت الله العظمى بهجت ـ مدّ ظلّه العالى ـ كه حقّاً با اين عمل خداپسندانه نزد حضرت حقّ مثاب و مأجور خواهيد بود، گزيده مطالبى را كه پس از گذشت حدود نيم قرن از حالات ايشان به ياد دارم، عرض كنم. در عهد زعامت مطلقه بزرگمرد اسلام و مرجعيّت عامّه منحصر به فرد عالم تشيّع مرحوم آيتالله العظمى آقا سيّد ابوالحسن اصفهانى ـ أَعْلَى اللّهُ دَرَجَتَهُ ـ در نجف اشرف، نزد استادانى عظيمالشأن اشتغال به تحصيل داشته، به ياد دارم كه در آن زمان چند تن از آقايان در اواسط جوانى از مشتغلين مجدّ آن حوزه مقدسّه به شمار مىآمدند، كه از جمله آنان عالم عامل، زاهد ناسك و متهجّد ورع و بزرگوار، آقاى شيخ محمّد تقى فومنى ـ اَدامَ الله لِلاْسْلامِ ذُخْراً، وَ لِلْمُسْلِمينَ لَوْذاً ـ بود كه جدّاً مُشارٌالَيْهِ بِالْبَنان بود، و حقّاً از مفاخر اهل علم حوزه آن روز محسوب مىشد، و بسيارى از افاضل آن حوزه به او رشك مىبردند. و حقيقتاً در اكتساب علوم و كسب فنون، و در كيفيت سلوك و رفتار، كمنظير بود و مرحوم سيّد اعظم امام اصفهانى ـ عَطَّرَ اللّهُ مَرْقَدَهُـ عنايت ويژه و بسزايى نسبت به ايشان مبذول مىداشتند. و بدينسان حضرت آيت الله العظمى بهجت در آن زمان، در حالى كه در عنفوان شباب بود، از افاضل حوزه علميّه كبراى نجف اشرفمحسوب مىشدند.روزى به حرم مطهّر حضرت سيّد الموحّدين اميرالمؤمنين ـ عَلَيْه اَفْضَلُ صَلَواتِ المُصَلّينَـ مشرّف شدم. و با يكى از اساتيد جليلالقدرم عالم عامل و پرهيزگار آيت الله آقاى سيّد احمد اشكورى ـرَفَعَ اللّهُ فى الْخُلْدِ مَقامَهُـ برخورد نمودم، پس از عرض تحيّت و سلام با آن جناب، ناگهان حضرت آيت الله العظمى بهجت وارد حرم گرديدند. و با حالت رقّت و انكسار و توجّه خاصّ كه در آن حال به هيچ كس التفات نداشتند، به زيارت آن امام هُمام(عليه السلام) مشغول شدند. استاد مذكور ما فرمودند:

«من از ديدار اين آقا بسيار لذّت مىبرم، و به حال ايشان غبطه مىخورم. حقاً جوانى است عالم و فاضل، و زاهدى است وَرِع و تقى، و مجدّانه به تحصيل علوم آل محمّد(عليهم السلام) اشتغال دارد، اميد است خداوند متعال افراد مانند اين شخصيّت جليل القدر را در حوزه بيشتر كند» و افزوند:

«شخص سيّد (حضرت آيت الله العظمى آقا سيّد ابوالحسن اصفهانى أَنارَ اللّهُ بُرْهانَهُ) خيلى ايشان (آيت الله بهجت) را دوست دارد و از ايشان تعريف و تمجيد مىنمايند.»بزرگى براى اينجانب نقل نمود كه ايشان از سهم مبارك امام زمان(عليه السلام) استفاده نمىنمود و چند نفر از فضلا نيز اين مطلب راتأييد كردند.

نيز عالمى فاضل براى من نقل كرد كه حضرت آيت الله العظمى بهجت با آنكه نيازى به درس اخلاق عالم زاهد ناسك مرحوم آقا شيخ مرتضى طالقانى نداشت، ولى احتراماً در درس ايشان شركت مىجست. و اين نمونهاى از احترام ايشان به علما و بزرگان است، خصلتى كه به خوبى در نحوه رفتار ايشان نمايان است، نمودار است.از سوى ديگر ايشان مورد احترام بزرگان بودهاند، از آن جمله مرحوم آيت الله زاهد ناسك آقاى قاضى ـقدّس سرّهالقدّوسىـ بسيار به ايشان علاقمند بودند، و نيز يكى از دوستانم كه از افاضل حوزه است براى من نقل نمود كه روزى خدمت آيت الله العظمى مرجع بزرگ اسلام آقاى سيّد ابوالحسن اصفهانى ـبزرگى كه مانند ايشان در ميان علماى اسلام كمّاً و كيفاً كم پيدا مىشودـ بودم، ناگهان جناب آقاى بهجت وارد شدند، و مرحوم سيّد با تمام قامت برخاستند و ايشان را مورد احترام خود قرار دادند. آن آقا مىفرمود كه من كمتر ديدم كه سيّد اين گونه با كسى عمل نمايد.آيت الله مرحوم آقا سيّد محمّد تقى بحرالعلوم ـكه از علماى معروف و مراجع نجف اشرف بودند و روزهاى پنج شنبه و جمعه يك روز را اخلاق، و روز ديگر را تفسير تدريس مىكردند، مىفرمودند اين دو روز ايام التحّصيل است در ايام التّعطيلـ روزى در اثناى درس اخلاق فرمودند:

امكانات امروز براى آقايان طلاّب بسيار نيكوست، پس بايد آقايان زحمت بكشند و مجدّانه مشغول باشند. امروز چند نفر هستند كه جديّت در تحصيل دارند و درس خوب مىخوانند. و از جمله نام آقاى شيخ محمّد تقى فومنى را بردند.همچنين از يكى از بزرگان شنيدم كه مىگفتند:

من از زهد بسيار و زحمات بىشمار آقاى بهجت، مرجعيّت را مىبينم.اين بود اجمال مطالبى كه بنده حدود پنجاه سال از اين رجل الهى، و مجتهد بزرگ، زاهد سترگ، جامع معقول و منقول، علاّمه، جامع اصول و فروع و مرجع عظيمالشّأن و رفيع المنزلة به ياد دارم. البته اينجانب تفصيل حالات و شرح احوال اين مرجع عظيمالشأن شيعه را در كتاب «مُعجم اعلام الشيعه» نگاشتهام، اميد است به زودى به زيور طبع آراسته گردد و انتشار يابد.أَدامَ اللّهُ بَرَكاتِ وُجُودِ شيخِنَا الْمُبَجَّلِ وَ مَرْجَعَنَاالْعَظيمَ لِخِدْمَةِ الدّينِ الْحَنيفِ وَالْمَذْهَبِ الشَّريفِ، إِنَّهُ المُوَفِّقُ وَ المُعينُ.

/ 18