مصاحبه حضرت آيت الله محمّد حسين احمد فقيه يزدى - بهجت عارفان در حدیث دیگران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بهجت عارفان در حدیث دیگران - نسخه متنی

رضا باقی زاده گیلانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
س: لطفاً به پارهاى از تذكّرات و درسهايى كه در طول آشنايىتان با ايشان استفاده نمودهايد براى ما بيان فرماييد.

ج: ايشان تذكّرات و مطالب بسيار فرمودهاند كه به برخى

اشاره مىكنم:كامل بودن دستورات شارع براى هدايت انسانهاايشان بارها مىفرمود (به اين مضمون) كه: شارع مقدّس تمام دستورات و مطالبى را كه براى هدايت انسانها لازم است، بيان فرموده است و اگر براى رسيدن به كمال راههاى ديگرى وجود داشت قطعاً شارع مقدّس بيان مىفرمودند.نماز اول وقتروزى فرمودند: «اگر كسى مقيّد باشد نماز را اوّل وقت بخواند، به جايى كه بايد برسد خواهد رسيد.» و ايشان روى اين مسأله خيلى تأكيد داشتند.احترام به علماايشان خيلى به علما احترام مىگذاشتند و از هيچ عالمى بدگويى نمىكردند و در افتادن و بدگويى كردن با آنان را از موجبات سوءعاقبت مىدانستند و مىفرمودند: «در احاديث داريم كه اگر كسى به معلّمش يا يكى از علما بىاحترامى كند، از عمرش خيرى نمىبيند.»اهميّت و ارزش كار روحانيتايشان به شغل روحانيّت خيلى اهميّت مىدادند، و نظرشان اين بود كه روحانى بايد وظايف خود را خوب انجام دهد، و حتّى الامكان به كارهايى كه از وظايف ويژه روحانيّون محسوب نمىشود

مشغول نگردد.يكى از دوستان بزرگوار و مُلّا، كه با هم در درس آيت الله بهجت شركت مىجستيم به نيّت خدمت به نسل نو، به آموزش و پرورش روى آورده و در يكى از دبيرستانها تدريس مىكرد، ولى ما رسماً مىديديم كه آيت الله بهجت با اين روش مخالف بودند و روزهايى كه ايشان درس مىآمدند، به محض اينكه نگاه آقاى بهجت به او مىافتاد مىفرمود: شما كه در علوم حوزوى زحمت كشيدهايد، كارهاى آخوندى انجام بدهيد، و كارهاى مربوط به آموزش و پرورش را ديگران نيز مىتوانند انجام دهند، امّا كارهاى شماها را ديگران نمىتوانند انجام بدهند حتّى اسم مىبردند و مىگفتند: مثلاً در مسجدى امام جماعت بشويد.علّت اين فرمايش آيت الله بهجت آن است كه: بيش از هزار سال است كه دست ما از معصوم كوتاه شده است، و همين آقايان روحانيّون و حوزهها هستند كه دين را حفظ كردهاند، لذا ايشان تأكيد بسيار داشتند كه روحانيّت بايد تنها كارهاى علمى و امورى را كه مربوط به آنهاست انجام دهند.اكنون، در تهران حوزهاى داريم كه بيش از دويست نفر طلبه از خواهران در آن مشغول تحصيل هستند، و در بين آنان افرادى هستند كه دانشگاه را نيز ديدهاند، و هم درس مىخوانند و هم

درس مىدهند.روزى به خدمت حضرت آيت الله بهجت رسيدم و درباره كارهايى كه انجام مىدهم، پرسيدم و عرض كردم: حوزهاى داريم با اين خصوصيّات. انتظار داشتم خيلى من را تشويق كنند.فرمودند: خود شما تدريس مىكنى؟ گفتم: حقيقتش اين است يك مدّتى لُمْعَتَيْن را به آنان تدريس مىكردم، بعد در اثر پيش آمدن مشاغل فراوان ديدم كه هم بايد مسجد را اداره كنم و هم جاى ديگرى هستم، لذا از تدريس دست كشيدم. ايشان خيلى ناراحت شدند و تقريباً فرمودند: قبول نيست.

س: چند سال در درس ايشان شركت جستيد، نيز ويژگى درس آقا چه بود؟

ج: حدود 9 سال در درس ايشان شركت مىجستم،ايشان از شاگردان مرحوم كمپانى و مانند ايشان خيلى در اصول دقيق هستند.ويژگى ديگر درس ايشان آن بود كه پيش از شروع درس لااقل ده دقيقه جملات تكان دهنده را بيان مىفرمودند، آيهاى يا حديثى بيان مىكردند و، بخصوص روزهاى چهارشنبه كه آخرين روز درس هفته است، دو برابر صحبت مىكردند. اين شيوه را ايشان پيوسته ادامه مىدادند و به ياد ندارم كه حتّى يك روز ترك كرده باشند.ولى افسوس آن وقت آن مطالب نفيس را يادداشت نكردم، هرگاه اين مطالب را به ياد مىآورم ناراحت مىشوم.

س: درباره بُعد سياسى ايشان نيز مطالبى را براى ما بيان فرماييد.

ج: ابتدا عرض كنم شخصى كه اسلام و روش اهل بيت(عليهم السلام) را شناخته و اطّلاعات كامل داشته باشد، هيچ وقت حاضر نخواهد بود كه ساكت بنشيند و افراد ضدّ دين بيايند و دين و قرآن را از بين ببرند ايشان نيز در درس گاهى در اين باره مطالبى را بيان مىفرمودند. زمانى كه امام را تبعيد كردند ايشان در درس فرمودند: «كسانى نيستند بروند اين سران را بكشند؟ يعنى چند نفر از وزراى طاغوت را بكشند.» و مىفرمودند: «از آنجا كه اينان هدفى عالى ندارند و تنها دنيا را مىخواهند، لذا خيلى مىترسند و اگر يك نفر كشته بشود، بقيّه حساب كار خودشان را مىكنند.»

س: اگر خاطرههاى جالب و شنيدنى و آموزندهاى از ايشان به ياد داريد بيان فرماييد.

ج: در اينجا چند خاطره را بيان مىكنم:يكى اينكه: زمانى يك سرى خوابهايى ديده بودم و مشكلى برايم پيش آمده بود. خدمت علاّمه طباطبايى(قدس سره) رسيدم و بازگو نمودم و ايشان خيلى خوشحال شدند و فرمودند: اين نشانه فلان مسأله است، فعلاً شما عجله نكنيد. دست نگه داريد و مطالب ديگرى را نيز

بيان فرمودند.يك سال طول كشيد، و همچنان از آن مشكلى كه براى من پيش آمده بود بسيار ناراحت بودم. روزى زودتر از همه در درس آيت الله بهجت حاضر شدم. آقا تشريف آوردند، لذا فرصت را غنيمت شمرده و عرض كردم: آقا! اين گرفتارى برايم پيش آمده، چه كار كنم؟ ايشان خيلى بىاعتنايى كردند. و براى اينكه غرورم نگيرد پنجره را زدند و به فرزندانشان كه در حياط بودند اشاره كردند و به يكى از آنان مطالبى را گفتند بعد به من رو كردند و فرمودند: اين طبيعى است، و به مزاج مربوط است. ولى من كه هم به علّامه طباطبايى و هم به آيت الله بهجت اعتقاد كامل داشتم، به نظرم احساس كردم كه جواب اين دو بزرگوار با هم سازگارى ندارد و واقعاً گيج شده بودم. از طرفى نظر علاّمه را (كه بيشتر در جريان احوالات من بود و جزئيّات مسائل را براى ايشان شرح داده بودم)ترجيح مىدادم، و از سوى ديگر نظر آيت الله بهجت را; ولى جالب آنكه علاّمه طباطبايى بعد از يك سال فرمودند: «اين چيز طبيعى، و به مزاج مربوط است.»نمونه ديگر اينكه: بسيارى از روزها بعد از درس، همراه با آقازاده ايشان در خدمت آيت الله بهجت به سوى خارج شهر و زمينهاى مزروعى بعد از پل صفائيّه (آن زمان بعد از پل صفائيّه زمين مزروعى بود) مىرفتيم و در آنجا نماز مغرب و عشا را به امامت آقا مىخوانديم. گاهى مىخواستم عبايم را زير ايشان بيندازم ولى قبول نمىفرمودند. در بين راه نيز گاهى مطالبى را بيان مىكردند كه من متأسّفم كه آنها را ثبت نكردهام. يادم مىآيد روزى فرمودند: «زبان تركى از وسيعترين زبانهاست.»من از اين كلام آقا فهميدم كه ايشان تركى هم بلد هستند چون اگر نبودند نمىتوانستند اين مقايسه را انجام بدهند.روز ديگر فرمودند: «انسان با انسان ديگر هزار درجه فاصله دارد، بلكه مسأله از اين هم بالاتر است.»خاطره ديگر اينكه: با چند نفر از رفقا كه از شاگردان اخلاقى علاّمه طباطبايى(قدس سره) محسوب مىشدند به جمكران رفته بوديم و مشغول انجام اعمال مسجد جمكران و نماز امام زمان(عج) بوديم كه ناگهان ديديم آيت الله العظمى بهجت نيز به جمكران تشريف آوردند و اين براى ما خيلى جالب بود، چون آن زمان ايشان را خوب مىشناختيم. وقت نماز مغرب و عشا كه شد خوشحال بوديم كه پشت سر ايشان نماز جماعت مىخوانيم، اما هر چه اصرار كرديم آقا قبول نكردند كه نماز جماعت را به امامت ايشان بخوانيم. بعد فرمودند: «يكى از شما امام جماعت شود و نماز را بخوانيد.»

س: به عنوان آخرين سؤال اگر بخواهيد ايشان را در يك جمله معرّفى كنيد چه مىفرماييد؟

ج: اگر شجره طيّبه انسانيّت، غير از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و ائمه(عليهم السلام)ميوه سالم داده باشد كه حتماً داده است، يكى از آن ميوههاى سالم وجود مقدّس آيت الله العظمى بهجت است.

گفتار هفتم

مصاحبه حضرت آيت الله محمّد حسين احمد فقيه يزدى

حضرت آيتالله محمّد حسين احمدى فقيه يزدى در خانواده روحانى ديده به جهان گشود.ايشان تحصيل علوم دينى را در محضر پدر بزرگوارش آيت الله حاج مُلاّ احمد احمدى آغاز نمود و پس از گذراندن دروس سطح نزد استادان معتبر همچون حضرات آيات آيةالّلهى، علومى، طباطبايى، بروجردى و شهيد صدوقى ـ قدّس الله اسرارهم ـ، درس خارج فقه و اصول را در محضر حضرات آيات عظام ميلانى، خوانسارى، گلپايگانى، اراكى، سيد على بهبهانى، فكور، مرتضى حايرى و بهاءالدّينى ـ قدّس الله اسرارهم ـ فرا گرفت، و علوم هيئت، فلسفه، حديث، تفسير و عرفان را در محضر وارستگانى مانند مرحوم علاّمه طباطبايى ، رفيعى قزوينى، شعرانى، حكيم الهى قمشهاى و متفكّر شهيد مرتضى مطهرى ـ قدّس الله اسرارهم ـ آموخت. تا اينكه به مرتبه اجتهاد نايل آمدند،معظّمله مدتى است كه در حوزه علميّه قم به تدريس خارج فقه و اصول مشغول هستند و افزون بر اين كتابهاى صلاة مسافر، رساله صلح، انفال در فقه، و مباحث الفاظ و مبحث قطع و ظنّ در اصول از آثار علمى ايشان محسوب مىگردد.معظّم له از ابتداى نهضت اسلامى همواره با حضرت امام خمينى(قدس سره)، هم گام بوده و در تحقّق آرمانهاى ايشان، تلاش نيكو داشته است. ايشان بعداز انقلاب مسؤوليّتهايى داشته كه از جمله آن نماينده حضرت امام خمينى(قدس سره) در استان هرمزگان و امامجمعه بندرعبّاس حدود 10 سال و مسؤول نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه علوم پزشكى ايران از سال 1374 تاكنون را مىشود ذكر كرد.اين مصاحبه در منزل معظّمله توسط نگارنده انجام

شده است.

س: لطفاً نحوه آشنايى خود با آيت الله العظمى بهجت و مدّت استفاده از محضر ايشان را بيان بفرماييد.

ج: بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله رب العالمين و صلى الله على سيد المرسلين، محمّد و آله الطاهرين و لعنةالله على

اعدائهم اجمعين.نحوه آشنايى ما با حضرت آيت الله العظمى بهجت به سالهايى دور برمىگردد. بنابر آنچه به خاطر دارم علّت آشنايى ما با ايشان اين بود كه از آيت الله العظمى فكور(قدس سره) فضائل آقاى بهجت را شنيديم.آقاى فكور نصف سال را در نجف بودند، و نصف سال را به ايران و قم مىآمدند و به گفته مرحوم آقاى داماد ييلاق و قشلاق مىكردند، يعنى ايّام گرماى سال را به نجف مشرّف مىشدند، و ايّام خنك را به قم. لذا آقاى داماد(قدس سره) به طنز مىفرمودند: ايشان ييلاق و قشلاق مىكردند. بارى ما براى اوّلين بار خصوصّيات اخلاقى و چهره علمى، فكرى و اخلاقى آقاى بهجت را از ايشان شنيديم، و ايشان آقاى بهجت را هم از دورانى كه در نجف بودند مىشناختند و هم در قم و نظرشان اين بود كه ما خدمت آقاى بهجت برسيم و از محضر ايشان استفاده كنيم. ما نيز چون به جنبههاى علمى، فكرى و تقوايى آقاى فكور اعتقاد داشتيم، فرمايش ايشان باعث شد كه تا مدّت مديدى (كه اينك درست به خاطر ندارم) به خدمت حضرت آيت الله العظمى بهجت رسيديم و از محضر ايشان استفاده كرديم، به ويژه در فواصلى كه بيشتر فرصت پيدا مىكرديم و بهتر مىشد به صورت خصوصىتر از محضرشان استفاده نمود و از بحثهاى خاصّى كه مطرح مىفرمودند استفاده كرد، به خدمت ايشان مىرسيديم و بهره مىبرديم.

س: ويژگىهاى شخصيتى را كه در طول آشنايى خود با ايشان مشاهده نمودهايد، بيان بفرماييد.

ج: پيش از پاسخ دادن به پرسش شما، مقدّمتاً بايد عرض كنم كه: هماره در حوزههاى علميّه به ويژه در حوزه علميّه قم و نجف افراد بسيار باعظمت و ارزشمند و افراد شاخص بودهاند. و جهات گوناگونى باعث شده كه ارزش و عظمت آنها بين سايرين ديگر جلوهگر گردد.به نظر مىرسد بتوان سرّ اين عظمت و جلوهگرى و جذّابيّت بزرگان را در چهار محور خلاصه نمود:

1ـ جنبه علمىمحور نخست، همان جنبه علمى آنان است كه در حوزهها بيشتر علم «فقه» و «اصول» مطرح بوده است; هر چند در گذشته تفسير قرآن، علم كلام، فلسفه، نجوم، طب، و حتّى رياضيات نيز

رايج بودهاند.بنابراين هر شخصى كه در حوزههاى علميّه در اين علوم از سايرين برترى داشته، جلوه خاصّ و عظمت خاصّى پيدا مىكرده است.

2ـ تقوا و پرهيزكارىمحود دوّم، جنبه تقوا و پرهيزكارى افراد است. تقوا و ورع در حوزههاى علميّه برخلاف مراكز علمى ديگر، يك ارزش و عظمت محسوب مىشود، و علم بدون تقوا نه تنها مفيد نيست، بلكه مضرّ است و باعث نقص آن شخص و عالم مىشود، از اين رو هر چه درجات تقوا و ورع شخص در حوزههاى علميّه بيشتر باشد، محوريّت وسيعترى پيدا نموده و عظمت مقام او به اوج خود مىرسد.

3ـ جامعيّتسومين محورى كه در حوزههاى علميّه خيلى عظمت دارد، مسأله جامعيّت است، و اگر كسى هم از جهات علمى و تقوايى، و هم از لحاظ اجتماعى، فكرى، سياسى و ارتباط اجتماعى و مردمى سرشناس بوده و جامع همه اين موارد باشد، قهراً نظرها و فكرها متوجّه او شده و محور قرار مىگيرد.

/ 18