پيشگفتار - معرفت شناسی در عرفان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معرفت شناسی در عرفان - نسخه متنی

سید حسین ابراهیمیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيشگفتار

يا خيَر معروف عُرف، يا سرورَ العارفين، مُنَّ علينا بمعرفتك، بحق محمّد و آله الذين بك عرفوك.

تحقيق و بحث از (معرفت شناسي در عرفان) يكي از مشكل ترين و دشوارترين بحث ها و تحقيقات است، خصوصاً از جهت كمبود منابع و مآخذ اوليّه، به گونه اي كه به جرأت مي توان گفت تا كنون حتّي يك كتاب مستقل و مستوفي در اين موضوع نگاشته نشده تا بتواند پيچيدگي ها و غوامض مباحث معرفت در عرفان را گره گشايي كند.(1).

يكي از مباحث اساسي (معرفت شناسى) كه از دير باز مورد توجه انديشمندان و متفكران بوده، اين است كه: روش و ابزار شناخت عالم خارج و حقايق هستي چيست آيا روش معتبر اسلوب حسّي و تجربي است يا عقل و برهان آيا شهود قلبي و معرفت باطني كه از راه تزكيه نفس حاصل مي شود، اساس شناخت است يا تلفيقي از اين دو يا سه شيوه.

فلاسفه پوزيتيويست و تجربى، روش نخست و فلاسفه مشاء و راسيوناليست ها، شيوه دوم و اهل عرفان، اسلوب سوم و پيروان حكمت متعاليه، راه چهارم را برگزيده اند.

از ميان اسلوب ها و روش هاي مزبور، دو روش (برهان) و (كشف و شهود عرفانى) بيش از ساير شيوه ها در ميان انديشمندان به ويژه انديشوران اسلامي مطرح و مورد جرح و تعديل بوده است.

داوري ميان اين دو فرقه كار آساني نيست. تا كنون فلاسفه پيرو حكمت متعاليه توانسته اند ميان آن دو شيوه، جمع كنند و هر دو را لازمه كمال آدمي بشمارند، ولي هنوز تحقيق جامعي كه جايگاه هر يك از اين دو شيوه را از نظر عقلي و نقلي مورد بحث قرار دهد و موضوع را از جنبه نظري به بداهت برساند، صورت نگرفته است.

در اين رساله به تفصيل جايگاه والاي (عقل و برهان) و (معرفت و شهود عرفانى)، تفاوت ها و فرق هاي اين دو اسلوب، و رابطه و پيوند اين دو شيوه، طريقه متّحد ساختن اين دو، و ديدگاه اسلام و قرآن در مورد اين دو روش را مورد بحث و بررسي قرار داده ام. پيش از اين نيز در رساله اي تحت عنوان: معرفت شناسي از ديدگاه فلاسفه (2) معرفت شناسي را از ديدگاهي ديگر كاويده بودم.

سر فصل ها

رساله حاضر در ده فصل به رشته تحرير در آمده است:.

در فصل نخست ماهيّت معرفت در عرفان به تفصيل مورد بحث قرار گرفته و مباني معرفتي اهل عرفان از ديدگاه عرفاي بزرگ بيان شده است.

درفصل دوم جايگاه (عقل) از ديدگاه عرفا و اهل معرفت عرفاني به كاوش در آمده است.

بر اساس نظر شايع، اهل معرفت و عرفان همواره عقل و برهان را تحقير و تخطئه مي كنند و معرفت عرفاني را در مقابل معرفت عقلي و فلسفي و رو در روي آن قرار مي دهند. در اين فصل ضمن بيان آرا و نظريات عرفاي بزرگ، نظريه صحيح در اين باب، از قول برخي از آنان چنين بيان شده است:.

اهل عرفان در عين حال كه به ارزش و اعتبار استدلال و برهان عقلي اقرار دارند، معرفت حاصل از كشف و شهود عرفاني را بر نتايج حاصل از براهين عقلي ترجيح مي دهند.

در فصل سوم علل و عوامل برتري و شرافت معرفت عرفانى، بر معرفت عقلي و فلسفي به تفصيل بر شمرده شده است. مهم ترين عوامل برتري عبارتند از:.

الف) معرفت عرفانى، نوعي درك و دريافت مستقيم و بلاواسطه حقايق است از طريق سير و سلوك قلبى، بر خلاف معرفت هاي عقلي كه از راه آموختن و درس و كتاب و معلّم حاصل مي گردد.

ب) معرفت عرفاني مصون از اشتباه، شك، اوهام و به صورت حق اليقين حاصل مي گردد.

ج) در برابر محدويت هاي شناخت عقلى، قلمرو شناخت عرفاني بسيار وسيع و گسترده است.

د)هدف هاي والا و نتايج ارزشمند اين نوع معرفت نسبت به ساير معرفت ها از ديگر امتيازات آن است.

در فصل چهارم به تفصيل در باره نحوه اتحاد دو طريقه معرفت عرفاني و معرفت فلسفي و به عبارت ديگر (اتحاد عقل و شهود) بحث شده است. همچنين به اثبات رسيده كه اين دو نوع معرفت، دو مقوله متباين نيستند، بلكه هر دو از مظاهر و تجليات نفسند و هر يك در قلمرو خود داراي ارزش و اعتبارند.

در فصل پنجم به طور مبسوط به جايگاه و منزلت (معرفت عرفانى) در قرآن كريم و احاديث و روايات پرداخته شده و آيات و روايات فراواني كه بر اين نوع از معرفت دلالت يا صراحت دارند، مورد بررسي قرار گرفته اند.

فصل ششم به بحث در ابزار معرفت عرفاني (قلب) اختصاص يافته و ثابت شده كه قلب (كه در لسان قرآن (فؤاد) ناميده مي شود) مي تواند ابزار و مركزي براي نوع خاصي از شناخت ها و معارف كه از حسّ و عقل برترند، قرار گيرد. آن گاه (تفاوت هاي ادراكات قلبي با ادراكات عقلى) و (وجوه مختلف قلب) تبيين شده و سه واژه (قلب)، (صدر) و (فؤاد) از ديدگاه قرآن و سنت وارسي شده و اين نتيجه ارائه شده است كه از نظر قرآن كريم قلب و فؤاد كانون و مركز يك سلسله معرفت هاي ويژه اند كه حس و عقل به آن راه ندارد.

در فصل هفتم، مراتب، مراحل و درجات معرفت عرفاني از ديدگاه عرفانِ نظري و عملي مورد بحث و كاوش قرار گرفته و در اين موضوع ديدگاه ها و نظريات عُرفاي بنامِ اسلام به ويژه خواجه عبداللّه انصاري در منازل السائرين را در مطالعه مي گيريم.

در فصل هشتم درباره موانع، حجاب ها و آفت هايي كه معرفت عرفاني و كشف و شهود قلبي را تهديد مي كند، از ديدگاه قرآن سخن گفته شده است.

در قرآن كريم از حجاب ها و موانع قلبي با تعبيرهاي دقيقي از قبيل: قساوت قلب، مرض قلب، زيغ و انحراف قلب، رَيْن و زنگار قلب، عمي و كوري قلب، طبع و مُهر شدن قلب، قفل خوردن قلب، موت و مرگ آن، نام برده شده كه همه اين تعابير مورد تحقيق و بررسي قرار گرفته است. آن گاه علل و اسبابي كه قرآن كريم آنها را مانع و حجاب ادراكات قلبي و شهود باطني مي داند به تفصيل مورد بحث قرار گرفته كه مهم ترين آنها عبارتند از: حجاب هواي نفس و تمايلات نفسانى، حجاب محبّت و دلبستگي به دنيا، حجاب لجاجت و كبر و غرور، پرده جهل و غفلت، پرده نفاق و دورويى، حجاب تقليدهاي كور كورانه، و حجاب آرزوهاي دور و دراز.

در فصل نهم زمينه ها و شرايط معرفت عرفاني مورد بحث قرار گرفته است. از نظر قرآن و سنّت نخستين راه دست يابي به معرفت عرفاني و شهودى، كنار زدن موانع و حجاب هاي معرفت از جلو ديدگان دل است و دومين راه، محقّق ساختن زمينه هاي چنين معرفتي در دل و جان است كه مهم ترينشان عبارتند از: تقواي الهي و ترس از خدا، نور ايمان، عمل صالح، اخلاص در اعمال و ....

فصل دهم به بحث در معيار و ميزان صدق در معرفت عرفاني اختصاص دارد. برخي گمان مي كنند كه در معرفت و شهود عرفاني خطا و اشتباه راه ندارد و بنابراين نيازي به ميزان صدق و بيان راه تشخيص صواب و خطا در اين نوع معرفت وجود ندارد، اما بسياري از عرفا معتقدند كه در ادراك شهودي نيز خطا راه دارد و بايد به دنبال معياري براي تشخيص خطا از صواب رفت.

در اين فصل ضمن بيان راه هاي پيدايش و نفوذ خطا در شناخت شهودى، ميزان صدقِ يافته هاي شهودي و عرفاني از ديدگاه عرفا نيز ذكر گرديده است.

نگارنده در پايان بر خود فرض مي داند كه از راهنمايي ها و ارشاد هاي استاد معظّم جناب آقاي دكتر شيخ الاسلامي و نيز استاد محترم و دانشمند گرانمايه جناب آقاي دكتر ابراهيمي ديناني كمال تشكر و تقدير به عمل آورد.

و آخر دعوانا أن الحمد لله ربّ العالمين.

سيد حسين ابراهيميان.

1. انديشمندان و متفكران بزرگي همچون صدر المتألهين و محقّق طوسي مدّعي اند كه كسي نتوانسته گره مسأله (معرفت) را بگشايد و مشكلات آن را حلّ كند (... لم ينقّح لاحدٍ من علماء الإسلام إلي يومناهذا) ر.ك: الاسفار الاربعه، ج 3، فصل 7، ص 312. همچنين خواجه نصير الدين طوسى، تلخيص المحصل (معروف به نقد المحصل)، تصحيح عبداللّه نورانى.

2. سيد حسين ابراهيميان، معرفت شناسي از ديدگاه فلاسفه.

/ 58