/ سوره نمل / آيه هاى 93 - 86 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 20

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره نمل / آيه هاى 93 - 86

86 . أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذلِكَ لَ آياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ.

87 . وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرِينَ.

88 . وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ ءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ.

89 . مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ.

90 . وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.

91 . إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَها وَ لَهُ كُلُّ شَيْ ءٍ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ.

92 . وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّما أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ.

93 . وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتِهِ فَتَعْرِفُونَها وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ.

ترجمه

86 - آيا نديده اند كه ما شب را [تاريك ] قرار داديم تا در آن [با خيال راحت ] بيارامند، و روز را روشن [ساختيم تا همه چيز را ببينند و بنگرند]؟! بى گمان در اين [تدبير حكيمانه ] براى گروهى كه ايمان مى آورند نشانه هايى [از قدرت و حكمت و يكتايى خداوند] است.

87 - و روزى را [بياد آور] كه در صور دميده مى شود، و آن گاه هر آن كس كه در آسمان ها و هر كس در زمين است - جز آن كس كه خدا بخواهد - به وحشت مى افتد؛ و همه سرافكنده [و خاضع ] به پيشگاه او مى آيند.

88 - و كوه ها را [اينك ] مى بينى [كه ] بر جاى [خود] ايستاده اند، در صورتى كه آن روز بسان گذشتن ابرها مى گذرند اين كار خداوندى است كه هر چيزى را استوار ساخته است، بى گمان او به آنچه انجام مى دهيد آگاه است.

89 - هر كس كار نيك [انجام دهد و با خود] بياورد [پاداشى ] بهتر از آن خواهد داشت، و آنان در آن روز از هراسى [بزرگ ]امنيّت خواهند داشت.

90 - و هر كس كار بد [و ناشايسته اى ] بياورد، [چنين كسانى ] بر چهره هايشان در آتش [دوزخ ] افكنده مى شوند، آيا جز آنچه انجام مى داديد، سزا داده مى شويد؟!

91 - [هان اى پيامبر! بگو:] جز اين نيست كه من فرمان يافته ام كه پروردگار اين شهر [پرمعنويت ] را كه آن را قداست بخشيده، و همه چيز از آن اوست، بپرستم، و [نيز] فرمان يافته ام كه از سرفرودآوردگان در برابر حق باشم.

92 - و اين كه قرآن را تلاوت نمايم، پس هر كس راه يابد، تنها به سود خود راه يافته است، و هر كس گمراه گردد، بگو من تنها از هشدار دهندگانم.

93 - و بگو ستايش از آن خداست؛ [او] به زودى آيات خود را به شما مى نماياند، پس آنها را خواهيد شناخت و پروردگارت از آنچه انجام مى دهيد غافل نيست.

تفسير -

روزى كه در صور دميده مى شود

در اين آيات سخن از آغاز و انجام آفرينش و ترسيم قدرت بى كران و عظمت وصف ناپذير پديد آورنده هستى، و در راستاى نشان دادن قدرت او بر زنده ساختن مردگان در آستانه رستاخيز است كه در نخستين آيه مورد بحث مى فرمايد:

أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ

آيا اين حق ناپذيران نديده اند كه ما شب را پديد آورديم تا در تاريكى و آرامش آن از فرسودگى و خستگى كارهاى روزانه بياسايند و بيارامند...

وَ النَّهارَ مُبْصِراً

و روز را روشن و درخشان ساختيم تا همه چيز را بنگرند و ببينند و بتوانند به تلاش و كوشش و رفت و آمد بپردازند؟

إِنَّ فِي ذلِكَ لَ آياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ.

به يقين در اين نظام حكيمانه و تدبير شگرف، براى مردمى كه ايمان مى آورند نشانه هايى از يكتايى و قدرت خداست، چرا كه آن قدرت وصف ناپذيرى كه چنين نظام حساب شده و حكيمانه اى را پديد آورده، قدرتى است كه كارهاى خود را بر اساس اراده و اختيار و آگاهى و توان انجام دهد و نه بدون اراده و بى حساب و كتاب و بدون تدبير و حكمت و مصلحت.

پس از مبدأ شناسى اينك در اشاره اى روشنگر به رويدادهاى بهت آور آستانه رستاخيز مى فرمايد:

وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ

و روزى را بيادآور كه اسرافيل در آن روز به فرمان خدا در صور مى دمد؛ اين روز بزرگ همان روزى است كه بيدادگران كيفر ستم و تجاوز خود به حقوق ديگران را مى بينند.

در مورد مفهوم دميده شدن «نفخه صور» دو نظر آمده است:

1 - به باور گروهى منظور از اين تعبير و بيان اين است كه در آستانه رستاخيز روح انسان ها و جان هاى آنان به خواست خدا بر كالبدها دميده مى شود و همه مردگان با آفرينش نوين به سوى دادگاه قيامت رهسپار مى گردند.

2 - امّا به باور گروهى ديگر واژه «صور» چيزى شبيه به «بوق» مى باشد كه براى اعلان رستاخيز در آن دميده مى شود.

در روايات رسيده نيز ديدگاه دوّم آمده است.

فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ

پس از دميده شدن به آن، هر آن كس كه در آسمان ها و هر آن كس كه در زمين است، همه و همه در هراسى وصف ناپذير فرو مى روند و از شدّت ترس جان مى سپارند.

دليل اين تفسير و اين بيان، آيه شريفه است كه مى فرمايد:

...فصعق مَنْ فى السّموات و مَنْ فى الأرض ألاّ ما شاء اللّه...(129)

و در صور دميده مى شود، پس هر كه در آسمان ها و هر كه در زمين است بيهوش در مى افتد، مگر كسى كه خدا بخواهد...

به باور پاره اى اين دميدن در صور سه مرتبه خواهد بود:

1 - يك بار براى هشدار و ترس مردم دميده مى شود،

2 - بار دوّم براى بيهوشى و مرگ همگانى،

3 - و بار سوّم براى رستاخيز عمومى و زنده شدن همگان.

إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ

پس از دميده شدن بر صور اسرافيل همه آسمانيان و زمينيان سخت دستخوش ترس مى گردند و همه آنان جز فرشتگان، كه خدا چنين خواسته است در امان هستند و دچار ترس شديد و مرگ نمى شوند، چرا كه خدا دلهاى آنان را استوارى بخشيده است.

به باور پاره اى ديگر، شهيدان راه حق و عدالت هستند كه دستخوش ترس نمى گردند و نمى ميرند.

و در روايتى نيز اين نظر آمده است.

وَ كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرِينَ.

و همگان در آن روز با سرافكندگى و خوارى به پيشگاه خدا وارد مى گردند.

در سوّمين آيه مورد بحث مى فرمايد:

وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ

و تو اى پيامبر! كوه هاى سر به آسمان ساييده را مى بينى و آنها را بى حركت و ساكن مى پندارى در صورتى كه آنها بسان ابرها روانند.

آرى، همه اين كوه ها در حركت هستند، امّا همان گونه كه لشكرى گران، كه آغاز و انتهاى آن ناپيداست، ساكن و آرام و بى حركت بنظر مى رسد، و همان گونه كه ابرهاى گسترده و روان را ديدگان ما ساكن و بى حركت مى پندارند، كوه ها نيز با اينكه در حال حركت هستند، بى حركت بنظر مى رسند.

به باور پاره اى آيه شريفه بيانگر يكى از نشانه هاى قدرت خدا در پهنه جهان هستى است و بدينوسيله انديشه ها و افكار را به سوى نظام شگرف آفرينش جلب مى كند.

امّا به باور پاره اى ديگر آيه شريفه در مورد آستانه رستاخيز و فرا رسيدن روز قيامت است و نشانگر آن شرايطى است كه كوه ها و صخره ها بر اثر زلزله تكان دهنده رستاخيز از جاى كنده شده و سخت به حركت مى آيند.

در آيه ديگرى در اين مورد مى فرمايد:

و تكون الجبال كالعهن المنفوش...(130)

و در روز رستاخيز كوه ها بر اثر شدت زلزله قيامت، همچون پشمِ زده شده و رنگين مى گردند.

صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ ءٍ

اين آفرينش خداوندى است كه هر چيزى را استوار و بر اساس نظم و حساب پديد آورده است.

به باور «قتاده» منظور اين است كه: اين آفرينش خداوندى است كه هر چيزى را نيكو و زيبا آفريده است.

إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ.

و ذات پاك و بى همتاى او از نافرمانى گناهكاران و فرمانبردارى دوستان و حق جويان آگاه است.

پاداش و كيفر رستاخيز

آن گاه به موضوع حسابرسى آن روز سرنوشت ساز و پاداش و كيفر شايسته كرداران و گناهكاران پرداخته و مى فرمايد:

مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ.

كسى كه كارهاى خود را به ايمان به خداى يكتا و اخلاص به بارگاه او آراسته سازد، سود و ثمره آن را خواهد ديد و اين كار براى او از هر چيز ديگرى بهتر است، چراكه در سراى آخرت به پاداش شايسته كردارى خويش خواهد رسيد و از كيفر و عذاب در امان خواهد بود.

به باور گروهى، از آنجايى كه واژه «خير» در آيه شريفه، اسم است و بدان دليل كه منظور از واژه «حسنة»، لا اله الاّ اللّه، و ايمان به خداست، از آيه شريفه اين حقيقت دريافت مى گردد كه هيچ چيزى براى انسان بهتر و سودبخش تر از ايمان راستين نيست.

«نخعى» سوگند ياد مى كند كه: منظور از واژه «حسنة» در آيه مورد بحث، «لا اله الاّ اللّه» است، كه با اين بيان مفهوم آيه همان است كه ترسيم شد.

امّا به باور گروهى ديگر واژه «خير» در اينجا «صفت تفضيلى» و به مفهوم «بهتر» آمده و منظور اين است كه: هر كس كار پسنديده و شايسته اى انجام دهد، پاداشى ده برابر دريافت خواهد داشت و پاداش او از عملكردش بهتر و برتر و پرشكوه تر خواهد بود.

پاره اى بر آنند كه: بهتر بودن پاداش، بدان دليل است كه از لطف خدا و احسان اوست و در برابر عملكرد انسان به او ارزانى مى گردد.

و پاره اى ديگر مى گويند: منظور از «خير»، خشنودى خدا از انسان شايسته كردار است و روشن است كه خشنودى و رضوان خدا بهتر و پرشكوهتر از عملكرد انسان است، چرا كه قرآن مى فرمايد: و رضوان اللّه اكبر...(131)

و خشنودى خدا بزرگتر است...

و مى افزايد:

وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ

و هر كس كار بد و ناپسندى انجام دهد بر چهره خويش بر آتش افكنده خواهد شد. به باور بيشتر مفسّران از جمله «ابن عباس»، منظور اين است كه: هر كس به كفرگرايى و شرك روى آورد بصورت خويش در آتش شعله ور دوزخ افكنده خواهد شد.

هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.

آنچه بدان هشدار داده مى شويد، در حقيقت كيفر عملكرد ناروا و ظالمانه شماست و بر شما ستمى نخواهد رفت؛ چرا كه آيا چيزى جز ثمره عملكردتان را انتظار مى بريد؟

از حضرت باقر عليه السلام آورده اند كه «جدلى» به حضور اميرمؤمنان رسيد و آن گرانمايه عصرها و نسل ها فرمود:

... ألا اخبرك بقول اللّه تعالى من جاء بالحسنة...(132)

آيا مى خواهى در مورد پيام و مفهوم اين دو آيه با تو سخن گويم و به تو آگاهى دهم كه منظور چيست؟

«ابو عبد اللّه جدلى» گفت: آرى، فدايت گردم بگو!

بل جعلتُ فداك!

آن حضرت فرمود:

الحسنة حبّنا اهل البيت و السيئة بغضنا.(133)

منظور از واژه «حسنة» در آيه شريفه دوستى و محبّت ما خاندان وحى و رسالت است و منظور از واژه «سيئة» نيز دشمنى با ما خاندان پيامبر.

پيامبر گرامى فرمود:

يا على! لو انّ امتى صاموا حتّى صاروا كالاوتاد، و صلّوا حتى صاروا كالحنايا، ثم ابغضوك لأكبّهم اللّه على مناخرهم فى النّار.(134)

هان اى على! اگر افراد امّت من آنقدر روزه بدارند كه بسان ميخ، باريك گردند و گوشت و چربى بدنشان در راه عبادت خدا آب شود، و اگر آنقدر نماز بخوانند كه بسان كمان، كمرشان خميده شود، امّا با تو و راه و رسم عادلانه و كمال طلبانه و اوج بخش تو دشمنى ورزند، خدا آنان را بر چهره به آتش دوزخ خواهد افكند.

در ششمين آيه مورد بحث، قرآن روى سخن را به پيامبر گرامى نموده و به او دستور مى دهد كه به مردم هشدار دهد كه:

إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَها

هان اى مردم! جز اين نيست كه من فرمان يافته ام كه پروردگار اين شهر پرمعنويت و پرقداست را - كه خدا به آن حرمت بخشيده است - بپرستم، اينجا مكان مقدسى است كه برخى چيزها، از جمله شكار كردن، جنگ و پيكار، جدال و كشمكش و ديگر امور، كه در جاهاى ديگر حرام نيست، در اينجا ناروا و ناپسند است.

وَ لَهُ كُلُّ شَيْ ءٍ

امّا اين به اين مفهوم نيست كه تنها اين سرزمين قلمرو فرمانروايى خداست، نه، بلكه كران تا كران هستى و همه پديده ها از آن اوست، همه را او آفريده و تدبير امور همه آنها با اوست، هرچه را بخواهد و مصلحت بداند روا اعلام مى كند و هر آنچه را بخواهد ناروا و حرام مى سازد.

وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ.

و من فرمان يافته ام كه از مسلمانان راستين باشم و خدا را به راستى و يكتايى و اخلاص بپرستم!

و نيز فرمان يافته ام كه قرآن را تلاوت كنم،

وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ

و اين پيام انسان ساز خدا را به شما مردم مكّه بخوانم و همه را به انجام فرمان هاى آن و دورى گزيدن از شرك و بيداد و گناه - كه قرآن هشدار مى دهد - توجّه دهم.

فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ

پس هر كس در پرتو پيام خدا راه درست را بيابد و برگزيند، جز اين نيست كه به سود خويش راه يافته است، چرا كه پاداش كارش به خود او بر مى گردد.

وَ مَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّما أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ.

و هر كس به بيراهه رفت و گمراه گرديد به او بگو: من از هشدار دهندگانم و بسان همه پيامبران مردم را به كارهاى شايسته فراخوانده و از نافرمانى خدا و كارهاى زشت و ظالمانه هشدار مى دهم، امّا نمى توانم كسى را به قبول حق و پذيرش دين اجبار كنم.

در آخرين آيه مورد بحث مى افزايد:

وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ

و در راستاى اعتراف به حق و نعمت هاى گوناگون خدا بر خود، و گزينش تو به رسالت و رساندن پيام او به بندگان بگو: ستايش از آن خداوند يكتاست.

سَيُرِيكُمْ آياتِهِ فَتَعْرِفُونَها

به زودى آيات خود را بر شما مى نماياند و آن گاه در روز رستاخيز در خواهيد يافت كه آنچه در دنيا به شما گفته شد درست و بر اساس حق است.

به باور پاره اى منظور اين است كه: به زودى خداى يكتا در همين سرا عذاب خود را به شما نشان مى دهد و در جنگ «بدر» شما را به كيفر بيدادتان مى رساند تا با چشم خود ثمره شوم حق ستيزى و ظلم خود را ببينيد، و آن گاه گرفتار عذاب هاى سراى آخرت خواهيد شد.

وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ.

و پروردگارت از آنچه انجام مى دهيد غافل و بى خبر نيست، و پاداش و كيفر كارها را خواهد داد و تأخير كيفر شما گناهكاران و ظالمان به خاطر حكمت و مصلحت است.

پرتوى از سوره مباركه

ترجمه و تفسير سوره مباركه نمل به پايان رسيد و در پرتو مهر و لطف وصف ناپذير آفريدگار خويش مى رويم كه در آستانه سوره قصص قرار گيريم و از آب زلال و چشمه جوشان مفاهيم و معارف آن بهره ور گرديم.

در گذر از كنار آيات نود و چندگانه اين سوره، از كنار اقيانوس موّاج و بى كرانه اى از درس هاى گوناگون گذشته و از ميان بوستان هاى پر گل و لاله و پوشيده از ميوه هاى رنگارنگ معنوى و انسانى عبور كرديم.اگر بخواهيم در يك نگرش كوتاه به عناوين درس هاى انسان ساز اين سوره بنگريم، با اين مفاهيم آسمانى و دگرگونساز روبرو مى گرديم؛ با مفاهيم بلند و موضوعات ارزشمند و درس آموزى چون:

كتاب پرشكوه هدايت و بشارت،

موسى و آغاز انگيزش و رسالت،

دو نشان در كنار نُه نشان و معجزه ديگر،

به فرجام كار ظالمان و گناهكاران بنگر!

پرتوى از سرگذشت شگفت انگيز داود و سليمان،

داستان هدهد و ملكه سبا،

هشدار از برترى جويى و سركشى،

دموكراسى و تقسيم قدرت و مشاركت عمومى در تعيين سرنوشت،

انحطاط و اختناق، ره آورد شوم استبداد،

دو شرط اساسى مديريت.

پرتوى از سرگذشت صالح،

همپيمانى براى ترور و تباهى ممنوع،

ستم و بيداد خانه ها را خراب مى كند،

بيداد و حق كشى مهمترين عامل سقوط و انحراف؟

جامعه فرومايه و منحرف لوط،

با اين نظام شگفت انگيز بازهم شرك و انحراف؟

چهارده نشان از آن بى نشان!

...فرجام كار حق ستيزان را بنگريد!

روزى كه در صور دميده مى شود...

و ده ها نكته آموزنده و درس هاى انسان سازى كه گذشت.

سوره قصص

/ 32