/ سوره عنكبوت / آيه هاى 5 - 1 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 20

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره عنكبوت / آيه هاى 5 - 1

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

1 . الم.

2 . أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ.

3 . وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ.

4 . أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ.

5 . مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَ آتٍ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ.

ترجمه

1 - الف، لام، ميم.

2 - آيا مردم پنداشته اند همين كه [با زبان ] بگويند: ايمان آورديم، [ديگر به حال خود] واگذارده مى شوند، و آنان آزمون نمى گردند؟!

3 - و بى گمان ما كسانى را كه پيش از اينان بودند [و زيستند ]آزموديم؛ و به يقين خدا كسانى را كه راست گفتند [نيك ]مى شناسد و دروغگويان را [هم ] مى شناسد.

4 - آيا آن كسانى كه به بديها [و گناهان ] دست مى يازند، [چنين ]پنداشته اند كه بر ما پيشى مى گيرند [و يا از قلمرو قدرت ما خارج مى گردند]؟! [راستى كه ] چه بد داورى مى كنند!!

5 - هر كس به ديدارِ [پادش و كيفر] خدا اميد مى دارد، [بايد در فرمانبردارى از پروردگارش فرو گزار نكند، چرا كه ] سرآمد [مقرر شده از سوى ] خدا آمدنى است؛ و او همان شنوا و داناست.

شأن نزول

در مورد شأن نزول و داستان فرود آيات آغازين اين سوره مباركه دو روايت آورده اند:

1 - به باور پاره اى اين آيات درباره «عمار» فرود آمد، چرا كه او در شرايط بحرانى و سختى ايمان به پيامبر آورد، و در راه خدا شكنجه هاى دردآور و دردانگيزى را بجان خريد و درست آن گاه بود كه اين آيات در مورد او فرود آمد: أحسب الناس ان يتركوا...

2 - امّا به باور پاره اى ديگر اين آيات در مورد گروهى از توحيدگرايان و مسلمانانى كه پس از هجرت پيامبر گرامى در مكّه مانده و دست به هجرت به سوى مدينه نزده بودند، فرود آمد تا بدينوسيله آنان را به پايدارى در راه حق و هجرت به سوى مدينه ترغيب نمايد.

پس از فرود اين آيات بود كه گروهى از مهاجران از مدينه براى آنان نامه نوشتند و خاطرنشان ساختند كه از جمله شرايط اسلام و ايمان آنان اين است كه به سوى مدينه حركت كنند و خود را با شهامت و شكيبايى از بند اسارت شرك و بيداد نجات بخشند. با رسيدن نامه آنان به دست مسلمانان در مكّه، آنان دست به هجرت زدند و راه مدينه را در پيش گرفتند، امّا شرك گرايان حاكم بر مكّه آنان را تعقيب نموده و در ميان دشت هاى مكه و مدينه بر آنان حمله بردند و با مقاومت دليرانه آنان پيكار سختى درگرفت كه در آن جنگ نابرابر گروهى از مسلمانان كشته و گروهى نيز زخمى شدند، و آن گاه بود كه اين آيات بر قلب مصفّاى پيامبر مهر فرود آمد...

تفسير -

اصل آزمون در زندگى انسان ها

در نخستين آيه اين سوره مباركه نيز بسان آغاز برخى از سوره ها با حروف مقطّعه روبرو مى گرديم:

الم.

در مورد تفسير اين حروف، ديدگاه ها متفاوت است كه در آغاز سوره بقره در اين مورد ديدگاه ها ترسيم گرديد.

در دومين آيه مورد بحث مى فرمايد:

أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ.

آيا مردم چنين پنداشته اند كه وقتى با زبان اظهار اسلام و اعلام پذيرش حق را نمودند و گفتند: ايمان آورديم، به همان اندازه برايشان بسنده است و رها مى گردند و در كوره آزمون قرار نمى گيرند؟ نه، هرگز اين گونه نيست، بلكه بايد بدانند كه آنان مورد آزمايش قرار مى گيرند و سنّت آزمون در مورد آنان تحقّق مى يابد.

در آغاز آيه شريفه همزه استفهام براى انكار و نكوهش است و مفهوم آن اين است كه هرگز چنين نخواهد بود، بلكه آزمون مى گردند.

«مجاهد» در اين مورد مى گويد: منظور از آزمون الهى در آيه شريفه، آزمون درباره ثروت ها و جانهاست.

و اين تفسير از حضرت صادق نيز روايت شده است؛ با اين بيان منظور اين است كه آيا آنان پنداشته اند كه در زندگى وظيفه و رسالتى نداشته و به آنان فرمان انجام كارهاى شايسته و هشدار از زشتى ها و گناهان نمى رسد؟!

به باور پاره اى منظور اين است كه: آيا پنداشته اند با اعلام اسلام و ايمان، غرق در آسايش و كاميابى خواهند شد و ديگر سختى ها و ناكامى هاى زندگى به سراغشان نخواهد آمد؟

و به باور پاره اى ديگر همچون «حسن» منظور اين است كه: آيا مردم پنداشته اند كه تنها با گفتن «لا اله الاّ اللّه» و ايمان به خداى يكتا كارشان به پايان رسيده و در مورد راستى و درستى ايمانشان مورد آزمون قرار نمى گيرند؟!

امّا به باور ما آيه شريفه در بردارنده همه اين مفاهيم و ديدگاه هاست، چرا كه اين تفسيرها و مفاهيم با هم سازگارند و انسان پس از ايمان به خداى يكتا و برگزيدن راه توحيد و يكتاپرستى بايد به دستور خدا و مقررات او عمل نموده و از هشدارهاى او هشدار پذيرد و با جان و مال در راه حق فداكارى كند و با فراز و نشيب ها و سختى ها و ناكامى هاى زندگى براى رسيدن به هدف هاى مقدس و والاى زندگى پيكار نموده و مورد آزمون قرار گيرد و آماده همه فداكارى ها با جان و امكانات خويش باشد.

در ادامه سخن در اين مورد، آفريدگار هستى سوگند ياد نموده و مى فرمايد:

وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ

و به يقين كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم.

آرى، ما جامعه ها و امت هاى پيش از شما امّت محمد صلى الله عليه وآله را آزموديم، و آزمايش آنان با ابزارهاى گوناگونى بود؛ با وسايلى نظير: فرو فرستادن مقررات زندگى، با پيش آوردن نا كامى ها و سختى ها و مشكلات، با كاميابى ها و پيروزى ها، و هر جامعه اى را به تناسب شرايط آن آزموديم.

بدين سان آفريدگار پرمهر با اين آيه شريفه مردم مسلمان را آرامش خاطر مى بخشد، تا هم در برابر مشكلات پايدارى ورزند و هم خود را بسازند و براى بر انداختن موانع رشد و تكامل آماده تر گردند.

«ابن عباس» مى گويد: آيه شريفه در مورد همه توحيدگرايان راستين و يكتاپرستانى است كه در راه حق و عدالت و گرايش به دين خدا فشارها و سختى ها را به جان خريدند، و از آن جمله در مورد ابراهيم پدر توحيدگرايان و گروهى است كه به همراه او به راستى ايمان آوردند و سخت ترين شكنجه هاى استبدادگران را در اين راه بجان خريدند و از حق پرستى و تلاش در راه اصلاح جامعه روى بر نتافتند.

امّا به باور پاره اى ديگر آيه شريفه در مورد بنى اسرائيل مى باشد كه با بعثت موسى براى پيكار با استبداد فرعون بپاخاستند و در راه آزادى و دفاع از حقوق خويش سخت ترين شكنجه ها را نيز به جان خريدند و پايدارى ورزيدند.

فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ.

و به يقين خدا كسانى را كه راست گفتند و به راستى ايمان آوردند مى شناسد و دروغگويان را نيز نيك مى شناسد.

از آنجايى كه ذات پاك آفريدگار هستى نسبت به گذشته و آينده و همه امور و پديدها و رويدادهاى جهان آگاه و داناست و پيش از آفرينش انسان و جهان همه امور براى او روشن بوده است،

واژه «فليعلمنّ» به مفهوم تحقّق يافتن هر كار و هر چيزى در جايگاه مقرر خود معنا مى دهد، به بيان ديگر منظور اين است كه: ما كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم و اينان را نيز مى آزماييم تا بدين وسيله علم خدا در مورد ايمان آوردگان راستين و كسانى كه دروغ مى گويند - و هر گروه با نعمت اختيار و آزادى كه به آنان داده شده است راه عدالت و رستگارى و يا بيداد را كام مى سپارند - تحقّق يابد.

به باور پاره اى منظور اين است كه: تا خدا آنان را كه در ايمان و عمل راست مى گويند، و آنان را كه دروغ مى گويند، هر كدام را جدا سازد و بهر گروه پاداش و كيفر در خور آنان را بدهد.

با اين بيان در آيه شريفه از جداسازى صف هاى ايمان آورندگان راستين و دروغگويان و بازيگران و پاداش و كيفر دادن به آنان، به «علم» تعبير شده است، چرا كه تنها در پرتو علم بى كران اوست كه شايسته كرداران و پليدان مشخّص گرديده و هر كدام به پاداش يا كيفر در خور شأن خود مى رسد، به عبارت ديگر در آيه مورد بحث سبب به جاى مسبّب قرار گرفته است، نظير اين آيه شريفه كه غذا خوردن مسيح و مادرش كنايه از نياز آنان به غذا آمده است كه: ما المسيح ابن مريم الاّ رسول قد خلت من قبله الرّسل و امّه صدّيقة كانا يأكلان الطّعام...(186)

مسيح، پسر مريم جز فرستاده اى از سوى خدا نبود كه پيش از او هم فرستادگان و پيام آورانى آمده بودند؛ و مادرش زنى بسيار راستگو و راستى پيشه بود و هر دو غذا مى خوردند...

و نيز در آيه شريفه راستى و راستگويى، به مفهوم پايدارى در راه حق و استوارى در راه عدالت آمده، و دروغ به معناى سستى و ناپايدارى در ايمان و عملكرد شايسته است.

در چهارمين آيه مورد بحث در هشدارى سخت و تكاندهنده به كفرگرايان و ظالمان مى فرمايد:

أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا

آيا آن كسانى كه راه كفر و بيداد را در پيش گرفته و به گناهان و زشتى هاى گوناگون دست مى يازند گمان كرده اند كه بر ما پيشى مى گيرند و در مسابقه اى كه به پندار خويش با ما مى دهند، ما را وامانده ساخته و از قلمرو قدرت ما بيرون مى روند و كيفر ما دامانگير آنان نمى گردد؟ نه، اين گونه كه مى پندارند نيست، آنان نه ما را ناتوان مى سازند و نه از قلمرو قدرت و كيفر ما خارج مى گردند.

لازم به يادآورى است كه «ام» در آيه شريفه به مفهوم استفهام آمده، امّا بسان همزه استفهاميه نيست.

ساءَ ما يَحْكُمُونَ.

راستى كه چه بد داورى مى كنند و مى پندارند كه بر ما پيشى مى گيرند...

«عياشى» در تفسيرش آورده است كه: روزى «ابن عباس» نزد اميرمؤمنان آمد و گفت: سرورم! برخيز و در محفل و مجلس مردم برو تا آنان دست بيعت به تو بدهند و از پراكندگى و بلا و خطر دهشتناك استبداد و انحصار نجات يابند.

حضرت فرمود:

أتراهم فاعلين.

به باور شما سردمداران آنان حق را خواهند پذيرفت و بيعت خواهند كرد؟

«عباس» پاسخ داد آرى، به باور من چنين خواهد شد.

آن حضرت فرمود: در آن صورت پيام اين آيه شريفه كجا خواهد بود كه مى فرمايد:

الم احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا آمنّا و هم لا يفتنون.(187)

آيا مردم پنداشته اند همين كه با زبان بگويند ايمان آورديم، ديگر به حال خود رها مى شوند و آزمون نمى گردند.

و بدين سان روشنگرى فرمود كه آنان حق را نپذيرفته و دست بيعت به او نخواهند داد.

در آخرين آيه مورد بحث مى فرمايد:

مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ

هر كس به ديدار پاداش و كيفر خدا اميدوار باشد و براى فرارسيدن روز رستاخيز اميد بندد، بايد در فرمانبردارى از خدا فرو گزار نكند.

به باور برخى از جمله «سعيد بن جبير» منظور اين است كه: هر كس از كيفر خدا مى ترسد بايد در فرمانبردارى او فرو گزار نكند؛ چرا كه واژه «رجاء» به مفهوم «خوف» نيز آمده است، براى نمونه در اين شعر مى گويد:




  • اذا لسعته النّحل لم يرج لسعها
    حالفها فى بيت نوب عواسل



  • حالفها فى بيت نوب عواسل
    حالفها فى بيت نوب عواسل



هنگامى كه زنبور عسل او را نيش زد، هرگز از گزيدن او نترسيد، بلكه به همراه آن، كنار كندوها - كه زنبورهاى بسيارى رفت آمد دارند - رفت.

فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ

چرا كه سرآمد مقرّر شده از سوى خدا براى رسيدگى به حسابها و رسيدن به پاداش و كيفر كارها خواهد آمد.

وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ.

و او همان شنواى داناست.

او گفتار شما انسان ها را مى شنود و از ژرفاى جان و اعماق قلب شما آگاه است و به نيت ها و انديشه ها و افكارتان داناست.

/ 32