سوره مؤمنون آيه هاى 56 - 51 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 18

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سوره مؤمنون آيه هاى 56 - 51

51. يا اَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحاً إِنِّى بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ.

52. وَإِنَّ هذِهِ اُمَّتُكُمْ اُمَّةً وَاحِدَةً وَاَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونَ.

53. فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ.

54. فَذَرْهُمْ فِى غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ.

55. اَيَحْسَبُونَ اَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِن مَالٍ وَبَنِينَ.

56. نُسَارِعُ لَهُمْ فِى الْخَيْرَاتِ بَلْ لاَيَشْعُرُونَ.

ترجمه

51 - هان اى پيامبران! از پاكيزه ها [ى نعمت هاى گوناگونى كه روزى شما ساختيم ]بخوريد و كارهاى شايسته انجام دهيد؛ كه من به آنچه انجام مى دهيد دانا هستم.

52 - و بى ترديد اين آيين شماست كه آيينى يگانه است و من پروردگار شما هستم؛ پس از من پروا كنيد.

53 - امّا [مردم ] در حالى كه گروه گروه شدند، [كار دين و] آيين خود را ميان خويشتن پاره پاره ساختند؛ [و] هر گروهى به آنچه نزد خود داشت شادمان گرديد.

54 - پس آنان را تا چندى در ژرفاى نادانى [و گمراهى ] شان واگذار.

55 - آيا [چنين ] مى پندارند كه آنچه از دارايى و پسران به عنوان كمك [و يارى ]به آنان مى دهيم،

56 - [از آن جهت است كه ] براى آنان در خوبيها شتاب مى كنيم؟ [نه، اين گونه نيست ] بلكه آنان در نمى يابند.

تفسير -
از نعمت هاى پاكيزه بخوريد و كار شايسته انجام دهيد!

پس از ترسيم فشرده اى از سرگذشت جامعه ها و برنامه بعثت و نهضت هاى آسمانى، اينك روى سخن را به پيامبران خدا مى كند و مى فرمايد:

يا اَيَُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ

هان اى پيامبران! از نعمت هاى پاك و پاكيزه بخوريد.

به باور مفسّران، روى سخن در اينجا با همه پيامبران خداست و به آنان دستور مى رسد از آنچه حلال و رواست بخورند.

از پيامبر گرامى آورده اند كه فرمود:

«انّ اللّه طيّب لا يقبل الاّ طيّباً و انّه امر المؤمنين بما امر به المرسلين فقال يا ايها الرسل.»

آفريدگار هستى پاك و بى همانند است و جز كارهاى پاك و پاكيزه را نمى پذيرد و مردم با ايمان را به همان چيزهايى - كه پيامبران را فرمان مى دهد - فرمان داده است، آنجا كه مى فرمايد: هان اى پيامبران از نعمت هاى پاك و پاكيزه بخوريد و كارهاى شايسته و خداپسندانه انجام دهيد.(102)

و نيز به مردم با ايمان مى فرمايد:

«يا ايها الّذين آمنوا كلوا من طيّبات ما رزقناكم.(103)

هان اى مردم با ايمان! از نعمت هاى پاك و پاكيزه اى كه روزى شما ساخته ايم بخوريد.»

به باور پاره اى، در اينجا روى سخن با پيامبر گرامى اسلام است؛ چرا كه در فرهنگ عرب يك انسان بزرگ و برجسته را - كه در حقيقت امتى است - به صورت جمع مورد خطاب قرار مى دهند.

افزون بر اين نكته، اين خطاب نشانگر آن است كه همه پيامبران و فرستادگان خدا به اين دستور فرمان داده شده اند.

«حسن» در اين مورد سوگند ياد مى كند كه: هان اى مردم! آگاه باشيد كه منظور چيزهاى زرد و سرخ و ترش و شيرين نيست، بلكه منظور اين است كه از روزيها و نعمت هاى حلال بهره بريد.

وَاعْمَلُوا صَالِحاً
و در پى انجام كارهاى شايسته اى باشيد كه به شما فرمان داده شد.

إِنِّى بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ.

و بدانيد كه من به انديشه و عملكرد شما دانا هستم و از آنچه انجام مى دهيد آگاهم.

روشن است كه انسان خردمند هنگامى كه باور داشت و دريافت كه براى آن كسى كار مى كند و پاداش عملكردش را دريافت مى دارد كه آگاه و داناست و همه چيز را نيك مى داند و بر اساس حساب و ميزان پاداش مى دهد، تلاش مى كند كار خود را آن گونه كه شايسته و بايسته است انجام دهد و خالص و ناب و پاك سازد.

به باور پاره اى از مفسّران، مخاطبِ اين آيه شريفه، حضرت مسيح عليه السلام است.

در دومين آيه مورد بحث، گويى روى سخن با پيامبران و امّتهاست و همه را به توحيدگرايى و يكتاپرستىِ ناب و پاك فرا مى خواند و مى فرمايد:

وَ إِنَّ هَذِهِ اُمَّتُكُمْ اُمَّةً وَاحِدَةً

و بيقين، اين دين و آيين شماست كه آيينى يگانه است؛ و همگان به توحيد و تقوا و ايمان و انجام كارهاى شايسته و عادلانه فرمان يافته ايد.

به باور «حسن» و «ابن جريح»، منظور اين است كه دين شما يك دين است.

اين تفسير براى واژه امّت شايد از اين آيه دريافت گردد كه:

«انّا وجدنا آبائنا على امة و انّا على آثارهم مهتدون(104)

ما پدران خود را بر دين و آيينى يافتيم و ما هم با پى گيرى از آنان، راه حق را يافته ايم.»

«نابغه» مى گويد:




  • حلفت فلم اترك لنفسى ريبة
    و هل يأثمن ذو امةٍ و هو طائع



  • و هل يأثمن ذو امةٍ و هو طائع
    و هل يأثمن ذو امةٍ و هو طائع



سوگند ياد كرده ام و براى خويش جاى ترديدى باقى نگذاشته ام، آيا انسان دين باور و ديندار كه فرمانبردار خداست گناه مى كند؟

امّا به باور پاره اى ديگر، واژه «امت» در آيه شريفه به مفهوم گروه و جامعه مى باشد و منظور اين است كه: همه شما و انسانهاى پيش از شما از يك جامعه بزرگ و از يك امت هستيد و همه بندگان خداييد.

وَ اَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونَ.

و من پروردگار شما هستم؛ پس در زندگى و عملكردتان از من پروا كنيد.

قرآن پس از فراخوان انسانها به آيين يگانه و خداپسندانه، اينك آنان را از پراكندگى در دين هشدار مى دهد و مى فرمايد:

فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً

امّا مردم بر خلاف دعوت پيامبران، در دين و آيين خويش راه پراكندگى را در پيش گرفتند و هر دسته اى از آنان به بهانه گرايش به كتاب و پيامبرى، ديگر كتابهاى آسمانى را دروغ انگاشتند.

براى نمونه، يهوديان با بهانه جوييهاى گوناگون به انجيل و مسيح، كفر ورزيدند و مسيحيان نيز به قرآن و آخرين پيامبر بزرگ خدا.

واژه «زُبُر» جمع «زبور» به مفهوم كتاب آسمانى است و با اين ديدگاه تفسير آيه از نظر گروهى از مفسران همان است كه ترسيم گرديد؛ امّا در قرائت «ابن عامر»، «زُبَراً» خوانده شده كه در آن صورت جمع «زُبره» به مفهوم دسته هاى گوناگون مى باشد و تفسير آيه اين مى شود كه: امّا آنان كار خود را به پراكندگى كشانده و به صورت گروههاى گوناگون درآمدند.

كُلُّ حِزْبِ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ.

و در نتيجه هر گروه و حزبى به آنچه نزد خود داشت و نام دين بر آن نهاده بود شادمان گرديد و خود را بر حق و در راهى درست، و ديگران را بر باطل پنداشت.

در چهارمين آيه مورد بحث، پيامبر گرامى را مخاطب ساخته و مى فرمايد:

فَذَرْهُمْ فِى غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ.

پس تو اى پيامبر! اينك كه چنين است، آنان را در همان نادانى و گمراهى و آفت تعصّب خودشان واگذار تا مرگ يا عذاب آنان فرا رسد.

بدينسان هشدار مى دهد كه چنين جامعه و چنين مردم تفرقه جو و حق ستيز و گمراه و گمراهگرى، جز عذاب و انحطاط سرنوشت ديگرى نخواهند داشت.

اينك در اشاره به پندارها و بافته هاى همان فرقه ها و گروههاى گمراه و حق ستيز مى فرمايد:

اَيَحْسَبُونَ اَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِن مَالٍ وَبَنِينَ.

آيا اين دسته هاى كفرگرا و حق ناپذير چنين مى پندارند كه آنچه از ثروت و امكانات و پسران به آنان ارزانى داشته ايم، دليل بر درستى راه آنان و نشان خشنودى خدا از بافته ها و يافته هاى خرافى و خودخواهانه آنان است؟!

و مى افزايد:
نُسَارِعُ لَهُمْ فِى الْخَيْرَاتِ

آيا چنين مى پندارند كه دارايى و پسران و نعمت هايى كه به آنان داده ايم از آن جهت است كه درهاى نيكى و خوبى را با شتاب به روى آنان گشوده ايم؛ و اين همه را بخاطر پاداش كارهاى آنان و درايت و كارايى و لياقت آنان، و خشنودى خود، از راه و رسم آنان به آنها داده ايم؟

بَلْ لاَيَشْعُرُونَ
نه، اين گونه نيست؛ بلكه منظور اين است كه به آنان مهلت دهيم و سرانجام آنان را گرفتار كيفر بيداد و گمراهى شان خواهيم ساخت؛ امّا آنان اين را درنمى يابند.

آيه مورد بحث و مفهوم آن بسان اين آيه شريفه است كه مى فرمايد:

«فامّا الإنسان اذا ما ابْتَليهُ ربّه فأكرمه و نعّمه فيقول ربى أكرمن.(105)

امّا انسان هنگامى كه پروردگارش او را مى آزمايد، و وى را گرامى مى دارد و نعمت هاى بسيار به او مى بخشد، مى گويد: پروردگارم مرا گرامى داشته است.»

حضرت باقر عليه السلام از پيامبر گرامى آورده است كه: خدا مى فرمايد: بنده با ايمان من هنگامى كه چيزى از ارزشهاى مادّى را بر او تنگ مى گيرم، اندوهگين مى گردد؛ در حالى كه در اين حال به من نزديكتر است؛ و هنگامى كه دنيا را براى او گسترش مى دهم شادمان مى گردد؛ در حالى كه در اين حال از من دورتر است و آنگاه به تلاوت اين آيه شريفه پرداخت كه:

أيحسبون انّما نمدّهم به من مال و بنين نسارع لهم فى الخيرات بل لايشعرون.

و آنگاه فرمود: اين نعمت هاى گوناگون زندگى براى آزمون به آنان داده شده است.

يادآورى مى گردد كه منظور از «خيرات» منافع پرارزش مى باشد؛ درست بر خلاف «شرور» كه به مفهوم زيانهاى سخت و جبران ناپذير است.

بَلْ لاَيَشْعُرُونَ.
نه، اين گونه نيست؛ بلكه آنان شعور و قدرت شناخت و دريافت درست را ندارند.

به باور پاره اى، «شعور» از راه حواسّ ظاهرى و باطنى به دست مى آيد؛ به همين دليل به آفريدگار هستى «شاعر» گفته نمى شود.

/ 40