كدام آيه از قرآن، به وجود مقدس حضرت مهدى(عج) اشاره دارد و چه آيهاى، حكومت و ظهور ايشان را نويد مىدهد؟
پاسخ: براى دستيابى به پاسخ اين سؤال مهم و در عين حال پيچيده، مىبايست نكاتو مقدماتى را مد نظر داشت و مورد توجه قرار داد:
1ـ از جمله مهمترين ابزارى كه مىتوان به واسطه آن
به درك واقعى و عميق مضامين و مفاهيم آيات الهى نايل شد و از معارف ارزشمند آن
بهرهمند گرديد، بعد از احراز علوم مقدماتى و پايه، رجوع به تفسير و مطالبى است كه
در تبيين آيات آمده است، مطالبى كه از الفاظ و ظواهر كلام خداوند و با تأمل و دقت
در آنها بدست مىآيد و گوياى مراد و منظور ظاهرى آيات قرآن است، امّا گاه آيات
الهى، حاوى حقايقى وراى الفاظ و ظواهر آنست كه در برخورد ابتدايى و اوليه بدست
نمىآيد و تأمل و دقت در آنها هم كارساز نيست، بلكه تنها روايات و گفتار معصومين
عليهمالسلام است كه از آنها پرده بر مىدارد و اسرار آنها را آشكار مىسازد. به
اين مرحله از دست يافتن به مفاهيم آيات كه دلالت بر باطن قرآن دارد، تأويل گفته
مىشود. بنابراين براى بهرهمندى جامع و شايسته، هم بايد به ظاهر قرآن و تفسير آن
توجه كرد و هم از باطن آن، يعنى تأويل، استمداد گرفت.
2ـ شكى نيست كه كلام وحى و معارف بيكران الهى،
اقيانوس عميقى است كه فهم و عقل و دانش ناقص و محدود بشرى، توانايى درك و تحمل
تعاليم و مفاهيم بلند و آسمانى آن را به تنهايى، مستقيما و به صورت كامل و صحيح
ندارد و ناچار و ناگزير از كمك افرادى است كه خود از سرچشمه وحى و علم الهى سيراب و
بهرهمند شده و توانايى لازم براى ارائه و بيان حقايق و مضامين عميق آن را داشته
باشند، كه اين فضيلت در وجود پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله و اهل بيت معصومين
عليهمالسلام، متجلى و متبلور شده است. خداوند در اين رابطه، خطاب به رسول گرامى
اسلام صلىاللهعليهوآله مىفرمايد: و انزلنا اليك الذكر لتبيّن للناس ما نزّل
الهيم[1]، و ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده
است را براى آنها تبيين كنى، و نبى مكرم اسلام صلىاللهعليهوآله نيز در پايان
عمر شريف خود، خاندان و اهل بيت عصمت خويش را داعيه دار اين وظيفه سنگين و امر خطير
معرفى مىفرمايند، چنانكه در حديث معروف ثقلين آمده است: انى تارك فيكم الثقلين،
كتاب الله و عترتى، اهل بيتى... من در ميان شما، دو چيز گرانبها و ارزشمند باقى
مىگذارم، كتاب خدا و عترت و اهل بيتم، اگر به اين دو ثقل «ثقل اكبر (قرآن مجيد) و
ثقل اصغر (عترت نبوى)» چنگ بزنيد و تمسك بجوييد، هرگز گمراه نمىشويد و اين دو
هيچگاه از هم جدا نمىشوند تا در روز قيامت در حوض كوثر بر من وارد شوند. بنابراين،
توجه به نظرات و تفصيل و تبيين معصومين عليهمالسلام در فهم و كشف مقصود و مراد از
آيات، نقش كليدى و اساس ايفا مىكند.
3ـ با اندك تأملى در آيات شريفه قرآن مجيد، بخوبى
مىتوان فهميد كه روش الهى در قرآن كريم اين نبوده است كه همه مسائل را به صورت
روشن و مفصل بيان فرمايد، مگر اينكه ضرورتى، بيان جزئيات را ايجاب كند، بلكه بيشتر،
مسائل به صورت كلى مطرح شده و توضيح و تبيين آن بر عهده حاملان و راسخان در كلام
وحى، يعنى وجود مقدس رسول گرامى اسلام صلىاللهعليهوآله و ائمه معصومين
عليهمالسلام واگذار گرديده است. در مورد ذكر اسامى و معرفى شخصيتهاى مورد نظر نيز
همين شيوه بر اساس اصول حكمت و بلاغت، مورد توجه واقع شده است، مثلاً گاه نامى به
صراحت به ميان آمده و گاه از ويژگيها و صفات برجستهاى كه كسى را از سايرين، ممتاز
مىسازد، سخن رفته است، كه يكى از راههاى كشف اصل ماجرا و حقيقت مورد نظر، كنكاش در
شأن نزول آيات و فلسفه شكلگيرى كلام وحى است. اين آيه شريفه، نمونه گويايى بر اين
مدعاست، انّما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا، الذين يقيمون الصلوة و يؤتون
الزكاة و هم راكعون[2]. همانا رهبر شما تنها خداست و پيامبر او، و آنهايى كه ايمان
آوردهاند و نماز را بر پا مىدارند و در حال ركوع زكات مىپردازند، كه در مورد
اميرالمؤمنين على عليهالسلام و معرفى او به عنوان ولىّ و امام بر مردم، بعد از
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله مىباشد. بنابراين ذكر مستقيم نام و يا عدم تصريح
به آن، بر اساس مصالح است كه خداوند عليم حكيم بر آن آگاه است و در جاى خود براى
تبيين و تشخيص آن، افرادى را نيز معرفى فرموده است.
4ـ مسأله مهدويت و قيام و حكومت جهانى يك منجى
دادگستر و مصلح عدالت پرور، از جمله مسائلى است كه نه تنها با فطرت ظلم ستيز و
عدالت طلب انسانها آميخته و نهادينه است كه همه مسلمانان اعم از شيعه و سنى و بلكه
تمامى اديان آسمانى و غير آسمانى، آنرا باور داشته و پيروان آيين خود را به ظهور آن
مژده دادهاند، آنچه باقى مىماند اين است كه اين منجى موعود و مصلح كل، چه كسى است
و آيا هم اينك در قيد حيات است، يا در موقع لزوم به دنيا خواهد آمد. بنابراين،
اعتقاد به مهدويت، مسألهاى است عمومى، و اشكال در تفسير و تأويل آيات مربوط به
حضرت(عج) و حتى عدم پذيرش آن، خدشهاى به اصل مسأله وارد نمىسازد.