انگيزه استعمال مجاز - جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه های بلاغت در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد خاقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انگيزه استعمال مجاز

عدول به مجاز: يا بخاطر لفظ است يا بخاطر معنا يا براى هر دو.
- اگر بخاطر لفظ باشد، يا براى جوهر لفظ است يا براى عوارض و احوال آن. در شق اول مانند اينكه لفظ دال بر حقيقت، در تلفظ ثقيل باشد، يا بخاطر ثقل در اجزايش يا تنافر در تركيبش يا سنگينى وزنش و كلمه مجازى در لفظ سهل و گوارا باشد. مى تواند بدليل احوال، عارض بر لفظ باشد مثلا مجاز بر خلاف حقيقت براى شعر يا سجع و ساير اصناف بديع، شايسته استعمال است.

- اگر مجاز مربوط به معناى واژه باشد، گاهى به انگيزه ى آن است كه در مجاز تعظيمى يافت مى شود كه در حقيقت نيست مثل آنكه گفته شود سلام على المجلس السامى يا براى تحقير، مندرج در مجاز است مثل استعمال لفظ "غائط" براى تعبير كردن قضاى حاجت.

- يا براى توضيح بيشتر كه خود بر دو گونه است:

1- براى تقويت حال مذكور مانند جمله رايت اسدا براى انسان شجاع كه كامل تر از جمله رايت انسانا يشبه الاسد فى الشجاعه است.

2- براى تقويت حال ذكر كه اين مجازى است كه براى تاكيد يا تلطيف كلام استعمال مى شود و "فخر رازى" آن را چنين شرح داده است كه هرگاه نفس انسان با كلامى مواجه گردد، اگر بر تمام منظور واقف گردد، برايش شوقى به كلام باقى نمى ماند چون تحصيل حاصل محال است و اگر اصلا بدان وقوف نيابد، باز بدان شايق نمى گردد. اما اگر به پاره اى وجوه و زواياى آنان مطلع شود، همان مقدار، مشوق او براى فهم ساير نكات خواهد شد و از مقدار معلوم، لذتى و از مقدار مجهول، رنجى در خود خواهد يافت. و لذت، متعاقب الم خواهد گشت. لذت آنگاه كه پس از الم حاصل شود، قويتر مى گردد و بار احساسى بيشترى خواهد داشت. حال كه چنين دانستى مى گوييم اگر چيزى را با لفظى كه حقيقتا بدان دلالت مى كند، بيان كنند علم بدان تمام حاصل مى شود و اين برانگيزنده ى لذت نيرومندى نخواهد بود. اما اگر آن را با لوازم خارج از ذاتش بيان كنند، شناخته مى شود ليكن نه به صورت كامل و آن حالت مذكور يعنى دغدغه ى روانى را بدنبال دارد.

به عنوان مثال اگر بگويى "انسانى را ديدم كه در شجاعت مانند شير است"، تمام معنا بوسيله ى الفاظ موضوعه، ارائه مى شود و لذت آن بدان پايه نيست كه بگويى شيرى را ديدم كه شمشيرى به دستش گرفته بود چون ذهن در اينجا از واژه ى اسد معنا و لوازم آشكارش از قبيل شجاعت را تصور مى كند سپس بواسطه ى قرينه، به ملاحظه ى وجه شباهت آن با انسان كه شجاعت است، منتقل مى گردد و اين
جابجايى، محل دغدغه و لذت نفسانى است.

/ 225