مثل و نقش ممتاز آن در ادب عربى - جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه های بلاغت در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد خاقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مثل و نقش ممتاز آن در ادب عربى

در توضيح واژه مثل، "مبرد" گفته است:المثل ماخوذ من المثال. و هو قول سائر يشبه به حال الثانى بالاول. [ امثال قرآن ص 1. ]

بهترين تعريف از مثل، تعريف "مرزوقى" در كتاب شرح الفصيح است. وى مى گويد:المثل جمله من القول مقتضبه من اصلها او مرسله بذاتها فتتسم بالقبول و تشتهر بالتداول فتنقل عما وردت فيه الى كل ما يصح قصده بها من غير تغيير يلحقها فى لفظها و عما يوجبه الظاهر الى اشباهه من المعانى. فلذلك تضرب و ان جهلت اسبابها التى خرجت عليها. [ الامثال العربيه القديمه ص 25. ]

ترجمه ى عبارت مذكور بطور خلاصه چنين است:مثل، خلاصه اى از سخن است كه از اصل خود گرفته شده يا ذاتا بطور مستقل بر زبان جارى گشته است. پس مثل نشانى از قبول و در تداول شهرت دارد. مثل از معنى وارد شده به هر مفهومى كه غرضى از آن صحيح باشد، منتقل مى گردد بى آنكه تغييرى در لفظ آن پديد آيد يا بر مفهومى كه ظاهرش ايجاب كند، به معانى شبيه خود منتقل شود. بهمين جهت به اين سخن مثل مى زنند- حتى- اگر علل و اسبابى كه بخاطر آن گفته شده ناشناخته باشد. [ مقدمه استاد دكتر حريرچى بر "امثال و حكم" محمد بن ابى بكر عبدالقادر رازى. ]

ضرب المثلها در ادب عربى، موقعيتى عظيم دارد و در كشف نقاب از چهره ى حقايق، نقشى مهم ايفا مى كند. مثلها امور تخيلى را به شكل حقايق و امور متوهم را در قالب واقعيتهاى متيقن عرضه مى كند و در برخورد با خصم باعث متذكر او مى گردد. اين چنين است كه خداى تعالى در قرآن و ساير كتب آسمانى از امثال فراوانى سخن گفته و از جمله فرموده است: و تلك الامثال نضربها للناس
و ما يعقلها الا العالمون.

يكى از سوره هاى انجيل، سوره ى "امثال" نام دارد. [ زمخشرى برخى از مثالهاى مذكور در انجيل را در تفسير خود ذكر نموده است: الكشاف ج 1 ص 112. ] مثلها در كلام پيامبر اسلام "ص" و ساير پيامبران الهى نيز شيوع داشته است.

هيچ مثلى شايستگى و اهليت و شيوع نمى يابد مگر آنكه در آن به گونه اى غرابت باشد و به همين جهت اصل آن حفظ مى گردد و از دستخوش تغيير مصون مى ماند. [ ميرزا حبيب خويى به نقل از زمخشرى "منهاج البراعه ج 1 ص 139". ]

"ابراهيم نظام" در مورد ويژگيهاى مثل مى گويد:يجتمع فى المثل اربعه لا تجتمع فى غيره من الكلام: ايجاز اللفظ و اصابه المعنى و حسن التشبيه وجوده الكتابه.

و "ابن مقنع" در مورد نقش امثال چنين معتقد است:اذا جعل الكلام مثلا كان اوضح للمنطق و آنق للسمع و اوسع لشعوب الحديث. [ امثال قرآن ص 1. ]

به اعتقاد "دكتر حريرچى" بهترين غرض ضرب المثلها، آن است كه طبقات مختلف ملت از كودك و جوان و پيرو عالم و عامى از غفلت و ناآگاهى بيدار شوند و زندگى خود را بر اساس عقل و منطق و تجربه هاى به اثبات رسيده، تنظيم كنند و اجتماع خويش را بر پايه ى اخلاق حسنه و استفاده از انديشه هاى والا و درست تربيت نمايند. [ مقدمه ى استاد دكتر حريرچى بر "امثال و حكم" رازى. ]

ناگفته نماند كه چون مثلها آنگاه شهرت عام مى يابد كه بتواند يكى از خصلتهاى روانى مردم را هنگام قرار گرفتن در شرايط ويژه اى تبيين كند، امثال خبرى يا يكى از گرايشها و توقعات درونى گوينده ى مثل را به گونه اى كاملا موثر در شنونده القا و تزريق نمايد، امثال انشايى كه در هر دو مورد ضد ارزشها نيز ممكن است پا به پاى ارزشها در قالب ضرب المثلها بين مردم شهرت عام يابد، علاوه بر توجه به نقش مثبت امثال متعالى و مشحون از حكمت از نقش مخرب مثلهاى ناشايست نيز نبايد غافل بود.

/ 225