تبیان، دستیار زندگی
به طور کلی حرکت و کنش در داستان ها بیشترین حجم را اشغال کرده است و توصیف جای چندانی ندارد و این خوب است. همین امر باعث شده که داستان ها خوش خوان و تندخوان شوند و خواننده دچار ملال نشود. به خصوص در داستان هایی که گفت و گو محور هستند این امر بیشتر خودنمایی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

داستان‌های همیشگی زندگی

نگاهی به مجموعه ی «داستان های همیشه»(1) نوشته ی محمد باقر رضایی (رجبعلی) (2)


به طور کلی حرکت و کنش در داستان ها بیشترین حجم را اشغال کرده است و توصیف جای چندانی ندارد و این خوب است. همین امر باعث شده که داستان ها خوش خوان و تندخوان شوند و خواننده دچار ملال نشود. به خصوص در داستان هایی که گفت و گو محور هستند این امر بیشتر خودنمایی می کند.


داستان های همیشه»(

«داستان های همیشه»، همان داستان های همیشه گی زنده گی است که در قالب 90 داستان در یک مجموعه گرد آمده اند. داستان هایی ساده، با روایتی خطی از زنده گی عادی و روزمره که گاه در چند صفحه بیان می شوند و گاه فقط در چند پاراگراف به تصویر کشیده می شوند. داستان هایی از هر روز که زمانی مقاله وار گزارش می شوند و زمانی پر ماجرا و پر رمز و راز پیش می روند و همان طور که نویسنده در مقدمه ی کتاب آورده است، از نظر شکل  و فرم یک دست و شبیه به هم نیستند.

نویسنده در مقدمه‌ی‌ کتاب می‌نویسد: «هیچ اعتقادی به یک‌دست و شبیه بودن داستان‌های یک مجموعه از نظر شکل و فرم و این‌جور نظریه‌های کهنه و قدیمی ندارم و معتقدم هر نویسنده‌ای انواع شکل‌های نوشتن را تجربه می‌کند و به ضرورت به آن‌ها صبغه‌ی داستانی می‌دهد. داستان‌های این مجموعه حاصل کارم بین سال‌های 80 تا 86 است و فقط پنج داستان مربوط به قبل از سال‌های یادشده است.»

در یک نگاه کلی شاید بتوان این داستان ها را  به دو دسته ی داستانک و داستان کوتاه تقسیم کرد. دسته ی اول داستانک هایی نیم صفحه ای یا کمی بیشتر- که گاه با لحنی حکیمانه به پند و اندرز می پردازند. گاه واگویه های راوی با خود هستند و گاه لحنی گزارشی می گیرند و به تکرار دانسته ها و دیده ها و شنیده ها می پردازند. راوی یا همان نویسنده در اکثر این داستانک ها حضور دارد و حکم می دهد و فقط در تعداد اندکی از این داستانک ها به خواننده مجال تفکر می دهد تا خود به قضاوت بنشیند.

دسته ی دوم داستان های واقع گرایی هستند که غالباً ساختار خاطره دارند. در این داستان ها از حادثه خبری نیست. در تعدادی از آن ها مشکلی پیش پای شخصیت گذاشته شده که گاه تا پایان داستان هم چنان حل نشده باقی می ماند. مانند داستان «مجسمه افتاده» ش؛ 49 که فقط به بیان مشکل شخصیت ها و عدم تفاهم آن ها می پردازد و در انتها هم همان طور رها می شود.

دسته ی دوم داستان ها از تعلیق نسبتاً خوبی برخوردارند که خواننده را تا پایان داستان می کشانند؛ گر چه گاه  در انتهای خواننده از کاذب بودن این تعلیق با خبر می شود. مثل داستان «موج های دافعه» ش 39 که خواننده در انتهای داستان می فهمد زنی که کنار پله برقی ایستاده است، نابیناست و یا در داستان «چند کیلو گوشت» ش 12 که خواننده در نیمه ی انتهایی داستان متوجه می شود اتومبیلی که راوی سوار آن است با یک  آهو تصادف کرده است نه با یک انسان!

در یک نگاه کلی شاید بتوان این داستان ها را به دو دسته ی داستانک و داستان کوتاه تقسیم کرد. دسته ی اول داستانک هایی نیم صفحه ای- یا کمی بیشتر- که گاه با لحنی حکیمانه به پند و اندرز می پردازند. گاه واگویه های راوی با خود هستند و گاه لحنی گزارشی می گیرند؛ دسته ی دوم داستان های واقع گرایی هستند که غالباً ساختار خاطره دارند.

به طور کلی حرکت و کنش در داستان ها بیشترین حجم را اشغال کرده است و توصیف جای چندانی ندارد و این خوب است. همین امر باعث شده که داستان ها خوش خوان و تندخوان شوند و خواننده دچار ملال نشود. به خصوص در داستان هایی که گفت و گو محور هستند این امر بیشتر خودنمایی می کند. در این گونه داستان ها نویسنده اطلاعات داستانی را ماهرانه در قالب گفت و گوها گنجانده و به این ترتیب از زیاده گویی و اطناب پرهیز کرده است که این خود یکی از نکات بارز و قابل توجه این مجموعه است.

به طور مثال در اولین داستان این مجموعه، یعنی «بال در آوردن» در عین کوتاهی، خواننده در خلال گفت و گوهای شخصیت های داستان اطلاعات زیادی در باره ی آن ها دریافت می کند: راوی در ایستگاه عوارضی کار می کند، بر اثر آلودگی هوا چشم هایش دچار مشکل شده است. منشی دکتر زنی است پرحرف، ایرادگیر، بداخلاق، ناراضی از کار شوهرش که آبدارچی خانم دکتر است. هم چنین در خلال گفت و گوها با آبدارچی یا همان شوهر منشی آشنا می شویم که دمدمی مزاج است و کار ثابتی ندارد، از زنش می ترسد و دکتر را محرم خود می داند.

راوی ها در هر دو دسته از داستان ها ساده اند و پیچیده گی خاصی ندارند. این راوی ها یا اول شخص هستند- که گاه دیگری را مخاطب قرار می دهند- یا سوم شخص هستند. فقط در یک مورد راوی تا حدی غیرقابل اعتماد درآمده است. آن هم در داستان «قضیه قصابی» ش 15. در بخش پایانی داستان که به نظر می آید راوی با مقتول حرف می زند، این مسئله بارزتر می شود.

محمد باقر رضایی

اما در اکثریت قریب به اتفاق داستان ها راوی دانای کل و اغلب مفسّری حضور دارد که از ذهن همه کس و همه چیز با خبر است. این راوی حتی از بی رحمی درهای قطارهای مترو در داستان «موج های دافعه» ش 39 هم خبر دارد؛ چه رسد به پندارها و احساسات درونی پیرمردی که در پارک خوابیده و هم چنین مردی که در داستان قصد خودکشی دارد؛ در داستان «تغییراتی در مرگ بد» ش 24. راوی با این که تمرکز بیشتری روی افکار پبرمرد دارد و ظاهراً محدود به ذهن اوست، گاهی عنان از کف داده و وارد ذهن مرد می شود: «مرد ایستاد و نگاهش کرد. باور نمی کرد. اول فکر کرد پیرمرد بازی اش گرفته یا دارد شوخی می کند و...»

ایده های داستان ها گاه تکراری و به قولی «همیشه گی» هستند و گاه بکر و تاب. «شبیه دی کاپریو» ش 67، به مدد پرداخت خوب و شخصیت پردازی ماهرانه ی نویسنده- صرف نظر از راوی دانای کلی که به ذهن شخصیت ها وارد می شود- زن و مرد داستان، خواننده را با طنزی دلنشین تا انتهای داستان به دنبال خود می کشانند. در انتهای داستان- با این که زن به دست مرد به قتل می رسد- خواننده چندان اخمی به ابرو نمی آورد و بی میل نیست بار دیگر با خواندن خطوط اولیه ی داستان، آشنایی طنزآلود و هنجار شکنانه ی زن و مرد داستان را مزه مزه کند و داستان را در شمار یکی از بهترین های این مجموعه قرار دهد.

در نگارش این داستان ها خیلی دغدغه ی نثر دیده نمی شود که این خصیصه خواننده ی حرفه ای را آزار می دهد و گاه خواننده با اصطلاحاتی نامانوس روبرو می شود. اصطلاحاتی چون «کبکبه و دبدبه از سر و روی زنده گی ام می بارد.» و یا « حلاوت سبکی پدر را همچون مایع حیات می نوشید». همچنین استفاده از اصطلاحات محاوره ای در بدنه ی روایت یکی دیگر از مشخصه های نثر نویسنده است. اصطلاحاتی مانند: «غلط غلوط»، «بپر، بپر»، «قد بازی های»، «ور می زدم.»، «تلپ پرت شد» و... فراوان از زبان راوی متن بیان می شوند.

پی‌نوشت‌ها:

(1) کتاب «داستان‌های همیشه» در حدود 240 صفحه با شمارگان 2000 نسخه و قیمت 6200 تومان از سوی انتشارات آبارون منتشر شده است.

(2) محمدباقر رضایی (رجبعلی) متولد سال 1334 در شهرری، پیش‌تر مجموعه‌های داستان «کبریت‌های خیس» و «گنجشک‌ها»، داستان بلند دفاع مقدس «می»‌، «خلاصه‌ی داستان‌های کوتاه فارسی از آغاز تا امروز» و کتاب «واقعیت و حقیقت» را منتشر کرده است.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع: ماهنامه آزما ( شماره 81)، کتاب‌نیوز