مهره گم شده دعاهای ما
رابطه ارباب و بنده را تصور کنید ارباب امر کرده و بنده باید امر او را اجابت کند و اگر بنده ، بنده مطیعی باشد اگر روزی هم بنده خواستهای از ارباب داشته باشد ارباب حتماً اجابت خواهد کرد . حال که پروردگار ما به رحمانیت و رحیمیت معروف است چگونه است که در این حالت اجابتمان نسازد ؟
نذر کردم اگر حاجتم برآورده شد چهل بار زیارت عاشورا بخوانم ، یک سال متوالی برای نیتی خاص هر روز صبح سوره یاسین را قرائت کردم ، مراسم ختم سوره انعام را برگزار کردم و صدقه فراوان دادم امّا ... امّا حاجت روا نشدم . دیگر خسته شده و حوصله دعا کردن ندارم و ... اندر احوالات بعد حاجت روا نشدن سخن بسیار است برای آگاهی بیشتر با ما همراه باشید.
دعا کردنها و اجابت نشدنها
فراوان برای هر کدام از ما اتفاق افتاده که راه کارها و اعمال و دعاهای خاصی را به ما پیشنهاد کردهاند تا به مراد دلمان برسیم از چلهنشینی ها گرفته تا ختم انعام و ختم قرآن و غیره و ... . اما بعد از انجام این نسخهها به نتیجه نرسیدهایم . چقدر تحمل زحمت کردیم ، رنج کشیدیم و از همه مهمتر امیدوار بودیم اما آخر نشد که نشد. بعد از انجام مراسم خاص مدتی را به انتظار مینشینیم، وقتی گشایشی نشد تازه نوبت به گله و شکایت می رسد. اجازه بدهید مراحل بعد از اجابت نشدن را به ترتیب با هم بررسی کنیم .
مراحل بعد از اجابت نشدن دعا
1. بعد از گذشت چند صباحی که به مراد دلمان نرسیدیم اولین حس که به سراغ آدم میآید حس ناامیدی است. فرد با خود فکر میکند که دیگر همه چیز تمام شد، هیچگونه امیدی نیست و این مسئله برای او حل نخواهد شد 2.بعد از ناامید شدن تازه نوبت ریز شدن نسبت به مسائل است ، در این هنگام است که شک به سراغ انسان میآید و کل قانون و نظم و نظام کائنات را زیر سؤال میبرد . از خدا گرفته تا تمام مقدسات مورد شک و تردید قرار میگیرد .
3.خیلی خوش بین باشیم ، فرد حاجتمند اگر از این مراحل به سلامت گذر کرده و به خود بیاید یک سؤال اساسی خواهد پرسید ، اینکه چرا دعایم مستجاب نشد ؟ و اساسیتر از آن دنبال جواب بودن است و در نهایت اینکه جوینده یابنده است حتماً به علل و عواملی که سبب عدم استجابت دعای او شده خواهد رسید .
زمزمههای بعد از عدم استجابت دعا
از توهماتی که بعد از اجابت نشدن ( از دید خودمان ) به سراغمان میآید برخی بسیار آزار دهنده و برخی بسیار خطرناک است . نا امیدی را نمیتوان دست کم گرفت امری است که انسان زنده را تبدیل به مرده محرک میکند . مرحله دوم شک ، خانه برانداز است کافیست کمی بنیان اعتقاداتمان ضعیف باشد کاملاً جهت فکری ، اعتقادی و در نهایت زندگیمان از این رو به آن رو خواهد شد . و در مرحله سوم که بهترین مرحله و در حقیقت چراغ روشنگری است ممکن است این مسائل به ذهن خطور کند که شاید دعاها را اشتباه قرائت کردهام و یا همراه دعا کاری خاص باید انجام میگرفته و یا گناهی را مرتکب شدهام که مانع راهم شده است و سخن همین جاست ( چه کاری کردم و چه نباید میکردم ؟)
مهمترین علت عدم استجابت دعا
کاری با علل و عوامل عدم استجابت دعا ندارم که اگر بنا باشد آنها را شرح دهیم ساعتها به طول خواهد انجامید فقط توجه من به یکی از این عوامل میباشد که به نظر میرسد مهمترین آنها باشد که اکثراً از آن غافلاند . سادهتر بیان میکنم در تأثیر این چلهنشینی ها و دعا و ذکرها حرفی نیست اما این ادعیه زمانی سودمند خواهند بود که مانعی در برابرشان قرار نگیرد . بر فرض مثال مراسم جهت قرائت دعای خاص برگزار میشود اما شما این مجلس را تصور کنید؛ اولین دغدغه صاحب مجلس لباس و دک و پزش در برخورد با دوست و آشنا خواهد بود دغدغه بعدی ست بودن وسایل پذیرایی و کم و کیف آن است و این قصه سر دراز دارد . بعد از پایان مجلس نوبت به میهمان عزیز میرسد که هر کدام بنا به نیتی در این مجلس حضور به عمل رساندهاند و حالا دور ، دورِ سخن چینی و غیبت و تمسخر و ... است . با این اوضاع و احوال آیا دعا مستجاب خواهد شد ؟
تیر انداز بدون کمان
حدس میزنم تا به حال متوجّه منظورم شده باشید برای روشن شدن مطلب مثالی میزنم ، کودکی را فرض کنید که از پدر و مادر خود چیزی را مطالبه میکند و این کودک با وجود سن کم حداقل عقلش به این قد میدهد کاری نکند که موجبات نارضایتی والدینش را فراهم شود و آنها را از برآورده کردن خواستهاش منصرف سازد . اما ما آدمهای عاقل و بالغ حداقل تا زمان برآورده شدن حاجتمان کاری نمیکنیم تا خدا از ما خشنود شده یا حداقل ناراحتیاش را سبب نشویم تا به مراد دلمان برسیم . حضرت علی (علیهالسلام) در نهجالبلاغه میفرمایند : دعا کننده بدون عمل مانند تیرانداز بدون وتر ( کمان ) است . ( نهجالبلاغه / حکمت 337 ) منظور از عمل در این گفتار حکیمانه بندگی کردن خداوند باشد .
رابطه ارباب و بنده را تصور کنید ارباب امر کرده و بنده باید امر او را اجابت کند و اگر بنده ، بنده مطیعی باشد اگر روزی هم بنده خواستهای از ارباب داشته باشد ارباب حتماً اجابت خواهد کرد . حال که پروردگار ما به رحمانیت و رحیمیت معروف است چگونه است که در این حالت اجابتمان نسازد ؟
راه و روش ما در دعا کردن ، حالت کودکی لجباز را دارد که با گریه و زاری و لجبازیهای بی موردش سعی دارد به خواسته خود دست یابد و با تکرار این عمل خود هم والدین خود را میرنجاند و هم ممکن است باعث این شود که به خواستهاش نرسد . ما نیز در برابر سرور خویش ادعای سروری میکنیم در حالیکه بچگی میکنیم و راه و رسم بندگی را به فراموشی میسپاریم پس میتوان با قاطعیت گفت : بندگی کن تا اجابت شوی نه بچگی .
مریم پناهنده
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع :
نهجالبلاغه ترجمه دشتی