تبیان، دستیار زندگی
حسنعلی منصورنخست وزیر شاه، مهره آمریكایی،عامل تصویب لایحه كاپیتولاسیون ومجری تبعید امام خمینی(ره) به خارج ازكشوربود. منصورترورشد تا اعدام او التیامی برزخم های مردی باشد كه شاهد پایمال شدن حقوقشان ، به بازیچه گرفتن استقلال كشورشان وبی حرمتی به مرجع تقلید
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ترور مجری تبعید امام خمینی


حسنعلی منصورنخست وزیر شاه، مهره آمریكایی،عامل تصویب لایحه " كاپیتولاسیون" ومجری تبعید امام خمینی(ره) به خارج ازكشوربود. منصورترورشد تا اعدام او التیامی برزخم های مردمی باشد كه شاهد پایمال شدن حقوقشان ، به بازیچه گرفتن استقلال كشورشان وبی حرمتی به مرجع تقلیدشان بودند.

حسنعلی منصور

در17 اسفند 1342 ، شاه پس ازنارضایتی ازعملكرد دولت علم دراداره اموركشور، به بهانه پیروزی منصور و حزب وی درانتخابات دوره بیست ویكم مجلس شورای ملی، اسدالله علم را كنارگذاشت وحسنعلی منصور را به نخست وزیری برگزید. شاه ، دولت منصور را دولت كمال مطلوب خود می پنداشت . دولتی كه هم وفاداری تام نسبت به شاه داشت ، هم رگه هایی از روشنفكری درمیان اعضایش دیده می شد وهم این كه سابقه وزرای آن درشورای عالی اقتصاد و كانون ترقی به نسبت موفق بود.

منصوردرآغاز به قدرت رسیدن ، وانمود می كرد كه فضای مخالفت سیاسی را تحمل می كند ، اما پس از این كه موقعیتش درمقام نخست وزیری ، تثبیت شد، ازبازتاب یك سخنرانی مخالف هم بشدت نگران می شد. ازاین رو، منصورباكمك ساواك ، فضای پلیسی و رعب آوری ایجاد كرده بود تا مخالفین نتوانند سازمان یافته وبرای دولت اومشكلی ایجاد كنند؛ غافل ازاین كه مخالفین سرسخت ومذهبی دراین فضا نیز می توانستند به خوبی فعالیت كنند. دراین موقعیت ،‌مخالفین مذهبی ازطریق مساجدی كه دراختیارداشتند، عموم را در جریان حوادث سیاسی قرار می دادند. پخش شب نامه و روش های دیگرانتشاراطلاعات واخبار نیز میسر بود، اما سازماندهی گروهی به صورت آشكار بسیار مشكل شده بود . ازاین رو، فعالیت های سیاسی وسازماندهی اقدامات مسلحانه به حالت زیر زمینی كشیده شد. بدین ترتیب ، به جای كاهش فعالیت های سیاسی مخالف، سازماندهی جریانات مخالف واقدامات مسلحانه ، درعمل به صورتی جدی وخطرناك پی گرفته می شد.

با تبعید امام خمینی(ره)، به ویژه براثر رفتار ناشایستی كه رژیم دردستگیری وفرستادن ایشان به تركیه داشت، هیات های موتلفه اسلامی كه درواقع، متشكل ازبازماندگان گروه فداییان اسلام بودند و شاخه نظامی هیات های موتلفه را تشكیل می دادند و جزء سرسخت ترین طرفداران و پیروان امام خمینی(ره) محسوب می شدند، به سرعت دست به كارشدند وجوانب مختلف مقابله با دولت منصور را بررسی نمودند.

دستور كار كاملاً مشخص بود. هیات های موتلفه اسلامی پس از رایزنی با مراجع تقلید وبررسی راه های مختلف ، ترور منصور را مورد توجه قرار دادند، زیرا شرایط پلیسی وخشونت با رژیم ، فرصتی غیر از این دراختیار مخالفین نمی گذاشت. به هر روی، هیات های موتلفه اسلامی پس ازكسب جواز ترور منصور، گروهی را مسئول انجام واجرای آن نمودند.

با تبعید امام خمینی(ره)، به ویژه براثر رفتار ناشایستی كه رژیم دردستگیری وفرستادن ایشان به تركیه داشت، هیات های موتلفه اسلامی كه درواقع،متشكل ازبازماندگان گروه فداییان اسلام بودند و شاخه نظامی هیات های موتلفه را تشكیل می‌دادند و جزء سرسخت ترین طرفداران و پیروان امام خمینی(ره) محسوب می‌شدند،به سرعت دست به كارشدند وجوانب مختلف مقابله با دولت منصور را بررسی نمودند

محمد بخارایی ودوستان او، بهترین فرصت انجام كار را روز اول بهمن 1343 ، زمانی كه منصورقصد داشت برای دفاع از یكی از لوایح دولت به مجلس شورای ملی برود تشخیص دادند، موضوع لایحه ، قراردادی بود كه شركت ملی نفت ایران می خواست با چند شركت بزرگ غربی وگروهی ازشركت های نفتی فرانسوی امضا كند.

ساعت ، حدود 10 صبح روزپنج شنبه اول بهمن 1343 بود. منصوربه همراه پلیس اسكورتش به محل مجلس درمیدان بهارستان وارد شدند . بخارایی به بهانه ارائه عریضه ای به نخست وزیر، ازمیان پاسبانان محل عبوركرد و به نخست وزیر نزدیك شد و پنج گلوله به طرف منصورشلیك كرد. گلوله اول به سمت چپ ناحیه فوقانی گردن اصابت كرد و از سمت راست نزدیك گوش راست منصورخارج شد. بااصابت گلوله، منصورفریادی زد ودستش را روی گردنش گذاشت. درحالی كه باهمین وضعیت درحال فرار به طرف در ورودی مجلس بود ، گلوله دوم شلیك شد وبه شكمش خورد ودرحالی كه منصورتعادل خود را ازدست داده بود، گلوله های بعدی شلیك شد ومنصور با سر به زمین خورد و در نتیجه برخورد شدید سرش با آسفالت خیابان بی هوش گردید. اتومبیل اسكورت ، بلافاصله منصور را برداشت و از منطقه دور شد.

حسنعلی منصور

بخارایی پس ازشلیك پنج تیر، اسلحه خود را به طرف ماشین پرت می كند و دو دوست دیگرش به طرف ماشین حامل منصورشلیك وشیشه اتومبیل را نیزسوراخ می كنند. در واقع ، آنها می خواستند ترور را به موفقیت كامل برسانند و از قتل وی مطمئن شوند. البته بعداً روبروی مجلس، دونوع پوكه پیدا شد، ولی آن چه باعث مرگ منصورگزارش شد ، گلوله های اسلحه بخارایی بود كه به گلو و شكم منصور وارد شد.

اسلحه بخارایی متعلق به نواب صفوی بود كه پیش ازبازداشت درسال 1334 به مهدی عراقی – عضودیگرفداییان اسلام – سپرده بود.

بدین ترتیب ، پیش ازآنكه محافظان منصوربه خود بجنبد ، بخارایی ودو دوستش به شكلی غافلگیركننده براوضاع مسلط شدند. منصور را یك ربع بعد در بیمارستان تازه تاسیس ونسبتاً مدرن آن زمان بردند. یكی از پزشكان بامشاهده اوضاع، بعدها گفته بود كه "امیدی به بهبودی منصورنداشته است، امابه ناچار و به امید ضعیفی دست به درمان و جراحی منصور زد" خونریزی منصوربسیارشدید بود وهمین برای پزشكان نگران كننده بود. پزشكان امیدوار بودند كه منصوربه هوش بیاید چون دراین حالت، امیدی به بهبود وی می رفت . منصوردرحالی كه بی هوش بود، شش روزحیات داشت ودراین مدت ، وزن اواز85 كیلوگرم به 60 كیلو گرم رسیده بود.

شاه دوباره به قصد دیدار منصور به بیمارستان رفت و به راستی ، نگران از دست رفتن او بود ، به گونه ای كه لباس جراحی پوشیده بود وماسك به صورت زده بود. هربارتوصیه های لازم را برای كمك به منصور، به پزشكان كه تیمی ازپزشكان ایرانی، آمریكایی وفرانسوی بودند، گوشزد می كرد. پزشكان فرانسوی رابه ظاهر به درخواست خانواده منصور و هویدا دعوت كرده بودند وشاه ، پزشكان آمریكایی را توصیه كرده بود، اما شاید خانواده منصور و هویدا به آمریكایی ها اعتماد نداشتند.

به هر روی، دردو دیدار شاه ازمنصور، وی از توان صحبت عاجزبود، چون دوگلوله به گردنش خورده بود وتارهای صوتی اش را متلاشی كرده بود وسه گلوله دیگرهم ازناحیه شكم به بدنش وارد شده بود.

دستور كار كاملاً مشخص بود. هیات های موتلفه اسلامی پس از رایزنی با مراجع تقلید وبررسی راه های مختلف ، ترور منصور را مورد توجه قرار دادند، زیرا شرایط پلیسی وخشونت با رژیم ، فرصتی غیر از این دراختیار مخالفین نمی گذاشت. به هر روی، هیات های موتلفه اسلامی پس ازكسب جواز ترور منصور، گروهی را مسئول انجام واجرای آن نمودند

كمی آن طرف ترازاتاق منصور، هویدا دراتاقی مخصوص ، مراقب وضعیت منصوربود. به هرحال، این دوخاطرات دوستی فراوانی باهم داشتند، ولی عده بسیاری به هویدا ظنین بودند ونقشی برای وی درنظرمی گرفتند . بعدها همین سوء ظن ها باعث انتشاراخباروشایعات مختلفی مبنی بردست داشتن ساواك یا دربار در قتل منصورشد، اما اعترافات بخارایی كه با شورو حرارت خاص آن را بیان می كرد، آب باطلی برتمام این شایعات ریخت.

پس ازگذشت شش روز، درساعت 30/11 دقیقه نیم شب سه شنبه 6 بهمن 1343 ، هویدا مرگ منصور را به شاه اطلاع داد. به فرمان شاه، بخشی درباغ آرامگاه رضاشاه برای دفن منصوراختصاص داده شد. درواقع شاه ازاین طریق می خواست علاقه خود را به منصور نشان بدهد. اما فریده امامی (همسرمنصور) همواره شاه را مورد انتقاد قرارمی داد واو را عامل از بین رفتن منصورمی دانست . فریده امامی ، آن قدربه ادعای خود اصراركرد تا این كه شاه فرمان داد او را ازكشور بیرون كنند. اقدامات رژیم آن چنان خشونت باربود كه حتی زن منصورنیزتصورمی كرد قتل شوهرش ازسوی دربارصورت گرفته است.

فهرست منابع:

1- جعفرمهدی نیا، قتل های سیاسی وتاریخی سی قرن ایران، تهران: امیدفردا، 1384.

2- سیروس فیضی ، چالش مشروعیت دررژیم شاه وقتل نخست وزیران ، تهران : مركزاسناد انقلاب اسلامی ، 1383.

علی جان مرادی جو

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان