تبیان، دستیار زندگی
رمان «آنک آن یتیم نظر کرده» محمدرضا سرشار با ترجمه عربی به زودی در لبنان منتشر می‌شود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آنک آن یتیم نظر کرده

محمدرضا سرشار

رمان «آنک آن یتیم نظر کرده» محمدرضا سرشار با ترجمه عربی به زودی در لبنان منتشر می‌شود.

به گزارش ایبنا، این کتاب که نسخه عربی آن توسط سوره مهر منتشر خواهد شد، حاصل تحقیقات محمدرضا سرشار در متون معتبر تاریخی مرتبط با زندگی و سیره پیامبر ‌اسلام (صلی الله علیه و آله)، در قالب داستانی و به لحنی شاعرانه است.

بتول مشکین فام، مترجم این اثر درباره دلیل انتخاب این کتاب برای ترجمه گفت: من در کشورهای عربی کتاب‌های دیگران را هم درباره پیامبر خوانده‌ام، اما کتابی که محمدرضا سرشار نوشته، کمی متفاوت است. برخی آثار طوری جلوه می‌کند که گویی پیامبر هم دچار خطاست.

مشکین‌فام افزود: در برخی آثار برخی از صحابه، مقدس می شوند، یا چهره حضرت علی (علیه السلام) در برخی جاها مخدوش است.

وی با تاکید بر اهمیت مستند بودن یک کتاب افزود: خیلی مهم است که نگاهمان به سیره، نگاهی صحیح و مستند باشد. اگر ترجمه من از این کتاب را مطالعه کنید، متوجه می‌شوید که در پاورقی، سندهایی آورده‌ام تا مخاطب از اسناد تاریخی استفاده شده در كتاب مطلع شود و با نگاهی علمی کتاب را مطالعه كند.

در برخی آثار برخی از صحابه، مقدس می شوند، یا چهره حضرت علی (علیه السلام) در برخی جاها مخدوش است

این استاد دانشگاه با اشاره به تحقیق‌های نویسنده برای نگارش این کتاب،گفت: هر چند نویسنده در پرداخت به سیره و زندگی حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) به منابع تاریخی استناد کرده، اما بهره‌گیری وی از تخیل در پرداخت احوال روانی شخصیت‌های فرعی و توصیف مکان‌ها و اشیاء، نیز به وضوح مشهود است.

وی خاطرنشان كرد: به اعتقاد من این كتاب در سطح جهان نیز جایگاه خود را پیدا خواهد كرد.

در بخشی از این رمان می خوانیم:

«محمد، دست بر شانه ی على، از خدیجه، از جریان کارها و آنچه که به مکه اندر گذر بود، پرسید: تازه، هیچ خبر نبود. پسرخوانده شان، زید، بر آن شده بود تا با همسرش، برکه، برای محمد طعام و آب آورد. لیک، خدیجه به ایشان رخصت نداده بود. پس، خدیجه خواسته بود تا تنها سوی محمد آید.

علی چون آگهی یافته بود، چونان دیگر بارها که او عازم حرا می شد، سخت پای فشرده بود تا با وی همراه شود. پس، هردو، آمده بودند.

محمد، با مهر، شانه ی علی را فشرد و ژرف در روی او نگریست.

سیمای گرد على، از شادى، چون گل، شکفت.

از پس چهار سال زندگی با هم، مهر میان آن دو چنان ژرفا گرفته بود که روزى، تاب دوری یکدیگر را نمی آوردند.

به مکه اندر، محمد به هر جا که می رفت، اغلب، على نیز با او بود. هم، چون در راهی به رفتن بودند، محمد با او سخنان شیرین می گفت و مهربانی ها می کرد.»

«آنک آن یتیم نظر کرده » پیش از این توسط جیمز کلارک به زبان انگلیسی ترجمه شده بود.


تهیه و تنظیم: گروه کتاب تبیان - محمد بیگدلی