ره آورد مبارزات حضرت زهرا - ره آورد مبارزات حضرت زهرا (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ره آورد مبارزات حضرت زهرا (س) - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ره آورد مبارزات حضرت زهرا

پيشگفتار

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

مباحث اين نوشتار، ره آورد مبارزات حضرت فاطمه ى عليهاالسلام را مورد ارزيابى قرار مى دهد، و سرانجام اين حقيقت به اثبات مى رسد كه:

«اگر حضرت فاطمه عليهاالسلام نبود چه مى شد؟» و با ارزيابى صحيح تاريخ سياسى اسلام، و واقعيت هاى مطرح شده در هنگامه ى بعثت تا وفات رسول گرامى اسلام صلى اللَّه عليه و آله، و موضع گيريهاى خصمانه ى احزاب سياسى مخالف و قدرت طلبان منتظر فرصت، به اين نتيجه مى رسيم كه:

اگر خداوند حضرت فاطمه عليهاالسلام را براى مقطع زمانى حسّاس 75 روز [يا نود و پنج روز.] پس از وفات رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله انتخاب نكرده بود، و مبارزات آن بزرگ بانوى جهانيان نبود.

اسلام ناب تداوم نمى يافت

على عليه السلام وجود نداشت

سلامت دين، و اصالت اسلام، در خطر جدى قرار مى گرفت

قرآن دچار تحريف و سوء استفاده هاى فراوان قرار مى گرفت

امت اسلامى وجود نداشت

ارزشهاى دينى نابود مى شدند.

امامت و رهبرى معصوم عليهم السلام براى هميشه از ميان مى رفت و تداوم نمى يافت و در يك جمله:

اگر فاطمه عليهاالسلام نبود ره آورد رسالت نابود مى گشت.

زيرا با سفارشات مكرّر رسول گرامى اسلام صلى اللَّه عليه و آله امام على عليه السلام مأمور به سكوت بود، و نمى توانست دست به شمشير ببرد، و با جنگ داخلى، يهود و نصارى، و قريش زخم خورده، و قيصر روم به انتظار نشسته، و حاكمان مغرور ايران آماده ى يورش، همه را براى نابودى امت اسلامى اميدوار سازد در آن مقطع حساس و سرنوشت سازى كه امام مأمور به سكوت است عده اى براى بدست گرفتن خلافت و قدرت، از هيچ كارى دريغ نداشتند، دست به هر اقدامى زدند، و انواع تهاجمات و يورشهاى داخلى را سامان دادند.

دست به تحريف و «تفسير به رأى» و تغيير ارزشها زدند.

قتل و غارت به راه مى انداختند، و به بهانه ى «وحدت امت اسلامى» ريختن هر خونى را مباح شمردند و هر كس و هر چيز را از راه برمى داشتند، تا آنجا كه، به خانه ولايت هجوم بردند، و ولىّ اللّه الاعظم، را با زور و فشار و شمشير به مسجد كشاندند.

برخى از اصحاب رسول خدا عليه السلام را كشتند (مانند مالك بن نويره و فرزندانش) و برخى ديگر را كه مخالفت كردند، در مسجد آنقدر زدند تا دنده هاى پهلوى آنها شكست. و تعداد زيادى از مردم را به بهانه ى «ارتداد» قتل عام كردند و براى

بدست آوردن رأى بيشتر، و هواداران فراوانتر، موجودى بيت المال مسلمين را، با دست و دل بازى خاص خودشان به سران قبائل بخشيدند.

هر كس را كه مخالفت مى كرد مى زدند، محاصره مى كردند و برخى را در مصلاى مدينه سوزاندند و تا آنجا كه از شكستن و آتش زدن درب خانه اى كه جبرئيل بدون اجازه وارد نمى شد پروا نكردند. و از شهادت حضرت محسن عليه السلام و يا دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، و كوثر قرآن اعتنائى نداشتند.

چه مى توان گفت؟

چه بايد كرد؟

امام على عليه السلام مأمور به سكوت است و دشمنان اسلام نيز مصمّم به گرفتن خلافت مى باشند، و انواع يورش ها را تدارك مى بينند.

چه كسى بايد دفاع كند؟

چه كسى بايد از ولايت و حرمت اهل بيت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله دفاع و حمايت نمايد؟

چه كسى با چه مقام و ارزشى بايد در برابر فتنه ها و آن همه تهاجمات بايستد، و قامت خم نكند؟

چه كسى بايد نقاب از چهره ى مدعيان دروغين اسلام و ايمان بدرد؟

ماهيت احزاب شكست خورده ى ديروز، و مهاجمان بى پرواى امروز را افشاء كند؟ واقعيت ها را مطرح كند؟ از جان على عليه السلام دفاع نمايد؟ و اهل بيت مظلوم را از خطرات گوناگون نجات دهد؟

اينجاست كه نقش فاطمه عليهاالسلام روشن مى گردد. و نقش آفرينى آن تنها كوثر قرآن مشخص مى شود. كه اگر فاطمه عليهاالسلام نبود، و يا دخالت نمى كرد، و يا در لحظات حساس پس از وفات رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله حضور جدى نمى داشت

همه چيز در خطر جدى قرار مى گرفت و دين و قرآنى وجود نمى داشت و ارزشهاى اصيل اسلامى با نظارت «عترت» تداوم نمى يافت. و خط ثقلين تا ظهور حضرت مهدى عليه السلام پرنور نبود

پس از آن روز تا به حال و تا ظهور دولت يار، و تا لحظه هاى آشكار شدن نشانه هاى قيامت، همه ى موحدان، مديون حضرت فاطمه عليهاالسلام مى باشند.

نماز هر نمازگذارى

روزه ى هر روزه دارى

حجاب هر زن باحجابى

جهاد هر مجاهدى

تقواى هر پرهيزكار پاكدامنى

قرآن هر مسلمان حافظ و عمل كننده ى به قرآنى

همه و همه به مبارزات حضرت زهرا عليهاالسلام ارتباط دارد

او فدا شد تا اسلام و عترت بماند

محسن خود را در خط مقدم تقديم خدا كرد تا على عليه السلام و امامت بماند سيلى خورد تا به اسلام و قرآن لطمه اى وارد نشود

كتك خورد تا ارزشها مسخ نگردد

پس بايد گفت:

اى فاطمه عليهاالسلام

اى بزرگ بانوى جهانيان

اى قرآن مجسم.

دستت را شكستند اما عزمت را هرگز!

صورتت را كبود كردند اما قرآنت را هرگز!

پهلويت را شكستند اما راهت را هرگز! و تو اى مادر امامان و تو اى مادر منتظر قيام جهانى «حضرت مهدى عليه السلام جان جانان» به معرفت و شناخت ما، بر يقين و اخلاص ما، بر ديندارى و محبت ما بيفزا

قم مؤسسه تحقيقاتى اميرالمؤمنين عليه السلام

محمد دشتى

وظيفه ى مهم دفاع از ولايت

براى ارزيابى صحيح ره آورد مبارزات حضرت زهرا عليهاالسلام بايد به تاريخ سياسى اسلام، در آغاز بعثت روى آورد، و چگونگى اسلامِ اسلام آوردندگان، و ايمان مؤمنان را به درستى بررسى نمود، كه آيا همه ايمان آوردند؟ يا به ظاهر تسليم شدند، و در انتظار فرصت بودند؟

اقسام گروندگان به اسلام

آنگاه كه فرشته ى وحى در غار «حرا» با آغاز خواندن اولين عبارات وحى، خطاب به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود

إقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذى خَلَقَ [سوره ى علق. آيه ى 1.]

(بخوان به نام پروردگارت كه آفريد)

مأموريت اعلان عموى دين اسلام را به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ابلاغ فرمود: و از فرداى آن روز تبليغ آشكاراى دين اسلام آغاز شد، گرايش ها و واكنش هاى شديدى دامنگير پيامبر اسلام صلى اللَّه عليه و آله و ياران وفادارش شد و سرانجام تا هنگامه ى وفات دردآلود آن بزرگ پيامبر آسمانى ، مشكلات فراوان از سر راه اسلام برداشته شد ,
دين خدا رونق گرفت و احزاب شرك و كفر به انزوا گرائيدند و سران مهاجم درهم شكسته شدند و همه ى طراحان سياستمدار عرب در مبارزه بر ضد اسلام به بن بست رسيدند. و به ظاهر همه ايمان آوردند، و تسليم شدند.

اما حوداث ناگوار پس از وفات رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم نشان داد، همه ى آنها كه ادعاى ايمان و اسلام، مى كردند.

صادق نبودند.

بظاهر تسليم شده بودند. و در دل كينه ها و عقده ها پنهان كرده و منتظر فرصت مناسب بودند از اين رو مسلمانان را مى توان به دسته هاى زير تقسيم نمود (از بعثت تا وفات)

مسلمانان واقعى

عده اى پس از بعثت رسول گرامى اسلام، از جان و دل پيام خدا را درك كردند، وحى را پذيرفتند و اسلام آوردند، و تا آخرين نفس و آخرين قطره هاى خون خود از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و قرآن و دين حمايت كردند شلاقها خوردند، مهاجرت ها كردند، گرسنگى ها كشيدند، در زير شكنجه اُمَويان، خونين بدن، بديار بهشتيان تاريخ پر كشيدند، غارت اموال و شكنجه ى زن و فرزندان و دورى از خانواده را تحمل كردند، سختى جهاد در راه خدا را با جان و دل استقبال كردند، زدند و كشتند و كشته شدند، و با ياد و نام اسلام و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله زيستند و وفادار ماندند
يا سه سال در «شعب ابى طالب» زندانى شدند، و يا همراه جعفر بن ابى طالب بديار حبشه هجرت كردند، و در راه رونق اسلام، و حمايت از دين خدا، از چيزى دريغ نكردند، و با برادارن و خويشاوندان خود جنگيدند، تا نداى «اللَّه اكبر» را زنده نگهدارند.

امام على عليه السلام در نهج البلاغه تلاش اين دسته از مجاهدان را اينگونه معرفى مى فرمايد كه و لقد كنا مع رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله نقتل آباءنا و ابناءنا و اخواننا و اعمامنا، ما يزيدنا ذلك الا ايمانا و تسليما.

(همراه پيامبر بوديم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهاى خود در راه خدا مى جنگيديم، كه پيكار با خويشاوندان بر تسليم و ايمان ما مى افزود) [خطبه 56/ 1 نهج البلاغه معجم المفهرس.).]

اما هزاران افسوس كه تعدادشان در حوادث و فتنه هاى پس از وفات پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، در برابر ديگر مدعيان اسلام، اندك بود. و ياراى مقابله با مهاجمان بى پروا را نداشتند، كه سكوت كردند، يا شك بى حاصل ريختند، و يا نظاره گر حوادث بودند، يا جرأت دفاع نداشتند.

منتظران فرصت

گروهى پيرامون دعوت رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله مطالعه كردند
از اين و آن پرسيدند
با ساحران و كاهنان و ستاره شناسان مصاحبه كردند.

از دانشمندان مسيحى و يهودى پرسش ها نمودند. تا بدانند كه سرنوشت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به كجا مى انجامد؟

نه براى آنكه به او ايمان بياورند، و دستورات او را با جان و دل بپذيرند، بلكه مى خواستند تجارت كنند، آينده را بدست آورند، در فكر قدرت و به دست گرفتن حكومت بودند، مى خواستند بدانند:

آيا با همراهى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مى توان به عرب حكومت كرد؟ و پس از پيامبر مى توان قدرت را در دست گرفت؟

يا اين شخص در همان آغاز دعوت كشته مى شود؟

زندانى سران قريش مى گردد؟

همان خلق و خوى قبائل جاهلى را داشتند كه براى زنده ماندن و حكومت كردن با سران قبائل ديگر پيمان مى بستند و از يكديگر دفاع مى كردند.

براى اين گروه، ايمان و تقوى و جهاد و شهادت و قيامت و مسائل قبر و آينده، همه و همه يك بازى سياسى بود، اطراف پيامبر را گرفتند، از او حمايت كردند، به او زن دادند، و از او زن گرفتند، و در شب هجرت همراه او شدند، در جنگها تا آنجا كه خطر جدى وجود نداشت و تهديدشان نمى كرد حاضر مى شدند كه به عنوان ياران و صحابى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله مطرح شوند تا پس از پيامبر اسلام صلى اللَّه عليه و آله قدرت را بدست بگيرند.

چون مى ديدند، در همه ى جنگها پيروز است و همه ى توطئه ها بى فايده است و همه ى ساحران و كاهنان و ستاره شناسان و دانشمندان يهود و نصارى

/ 18